< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/10/02

بسم الله الرحمن الرحیم


موضوع:
اقوال در معنا و اصحاب اعراف

لا يقال: إن هذا الوجه غير صحيح أيضا لأنه تعالى وصفهم أنهم لم يدخلوها أي الجنة و هم يطمعون في دخولها و هذا الوجه لا يليق بالأنبياء و من يجري مجراهم.لأنا نقول: كونهم غير داخلين في الجنة في أول الأمر لا يقدح في كمال شرفهم و علو درجتهم

و أما قوله‌: ﴿وَ هُمْ يَطْمَعُونَ﴾[1]فالمراد من هذا الطمع اليقين أ لا ترى أن الله تعالى قال حكاية عن الخليل ع:‌ ﴿وَ الَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ‌﴾[2] و لا شك أن ذلك الطمع يقين فكذا هاهنا

و بالجملة؛ وصفه تعالى أهل الأعراف بما وصفه؛

     من كونهم جالسين على مكان عال رفيع

     و كونهم عارفين كلا من الفريقين بسيماهم‌

يدلُّ على تشريف عظيم لهم و مثل هذا التشريف لا يليق إلا بالإشراف دون من استوت حسناته مع سيئاته فظهر أن الأولى و الأرجح هو القول الثاني[3] و يؤكده‌.

ما رواه الشيخ محمد بن يعقوب الكليني عن أبي عبد الله ع: أنه جاء ابن الكواء إلى علي ع و سأله عن قوله تعالى:‌ ﴿عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ‌﴾ فقال ع: «و نحن على الأعراف نعرف أنصارنا بسيماهم» و «نحن الأعراف الذي لا يعرف الله عز و جل- إلا بسبيل معرفتنا فلا يدخل الجنة إلا من عرفناه و لا يدخل النار إلا من أنكرناه‌»

فهذه جملة من أحوال يوم القيامة.[4]

 

در مورد اعراف دو نظریه مطرح شد؛ یکی مکان است و دیگری مکانتی که عده ای آن را از دنیا دارند و در نتیجه اهل بهشت و دوزخ را می شناسند این افراد عارفان و کاملان و اشراف امت و اهل طاعت و در رأس آنها انبیاء و ایمه ع می باشند

ملاصدرا بنابر بحث قبلی قول دوم را بر می گزینند و اکنون تصریح می کند که اولی و ارجح نظریه دوم و قول به مکانت اعراف است اگر ملا صدرا این دو قول را مقابل هم قرار نمی دادند می توانستیم این گونه بگوییم: اعراف مکان است و همان سوری است که بین بهشت و دوزخ زده شده است و رجالی بر آن هستند که همه را از چهره هایشان می شناسند و از وصفی که برای رجال آمده مکانت و منزلت را استفاده می شود که این افراد دارای مکانت و مقامی بالا هستند که هر کسی را از چهره و علامتشان می شناسند آن رجال هم عارفان و کاملان و اشراف امت و اهل طاعت که در رأس آن ها هم انبیاء و ائمه ع می باشند زیرا این معرفت اصحاب اعراف یک مکانت و منزلت خاص و یک معرفت خاص و ویژه است نه از باب معرفت عمومی محشر که؛ ﴿يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا ﴾[5] لذا شهدا دارای این معرفت نیستند و در جایگاه اعراف قرار نمی گیرند زیرا این معرفت را باید از دنیا کسب کرد و شخص در دنیا واجد آن مکانت و منزلت باشد به طور کسبی یا به گونه موهبتی و اعطایی

و این معرفت و منزلت در آخرت کسب و تحصیل نمی شود و لازم نیست شهید این مکانت را داشته باشد که با نگاهی، بهشتی و دوزخی بودن افراد را دریابد و به طریق اولی کسانی که در درجه پایین ثواب قرار گرفته اند اصحاب اعراف نمی باشند

اما مشکل این است که ملا صدرا این دو گروه را در مقابل هم قرار داده است در حالی که می توان مکانت اعراف را از خود آیه برداشت کرد تا در مقابل گروه اول نباشد بلکه ملاصدرا این تقابل را برقرار کرد و اکنون بدان تصریح می کند که اولی و ارجح از قول دوم است

اشکال: این معنا برای آیه شریفه با اوصافی که برای رجال اصحاب اعراف نمی سازد دو وصف در ادامه آیات آمده است؛ ﴿وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْاْ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ (46) وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (47) وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ (48) أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لاَ يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ (49) وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ (50) الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاء يَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ (51)﴾[6]

    1. ایشان داخل بهشت نشده اند ولی امید دخول در بهشت را دارند و این با مکانت و جایگاه عالی ایشان نمی سازد

    2. ایشان که چشمشان به دوزخیان می افتد دعا می کنند که خدا آنها را با جهنمیان قرار نداده و در جهنم، خدا ایشان را با جهنمیان جمع نکند

جواب: در جواب گفته می شود:

اولا: حکیم سبزواری در تعلیقه هم اشاره به این جواب ملا صدرا دارند که؛ این دو وصف می تواند برای بهشتیان باشد نه از اصحاب اعراف از "لم یدخلوها" که حال برای مفعول "نادوا" باشد یعنی اصحاب بهشت به اصحاب اعرافی قبل از ورود به بهشت به آنها سلام می کنند و دعا می کنند که خدا ایشان را با جهنمیان جمع نکند

ثانیا: بر فرض که این دو وصف، صفت اصحاب اعراف و رجال باشد؛

     وصف اول با رجال منافاتی ندارد زیرا طمع در این آیه به معنای یقین است "و هم یطمعون" به معنای "یوقنون" است و یقین دارند وارد بهشت می شوند این کاربرد طمع به معنای یقین در آیه دیگر برای حضرت ابراهیم ع است که؛ ﴿وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ ﴾[7] خدایی که طمع و امید به بخشایش او دارم یعنی یقین دارم خدا مرا می بخشد

     وصف دوم هم منافاتی با این رجال ندارد حتی امامان معصوم ع هم این دعا ها داشته اند که خدایا! ما را دوزخیان در یک جا قرار نده.

ملا صدرا از وصف دوم جوابی نداده است و تنافی وصف نخست هم معلوم نیست تمام باشد زیرا علامه طباطبایی در المیزان می گوید: این طمع می تواند به معنای خودش باشد در هر دو آیه اعراف و حضرت ابراهیم ع و سِرّ این که خدا تعبیر به طمع کرده این است که ثواب های الهی بر مبنای تفضل است نه استحقاق و کسی با طاعات و عباداتش حقی بر خدا پیدا نمی کند تا این جا هم طمع به معنای یقین باشد اگر عبادت استحقاق بهشت بیاورد ابراهیم نبی ع سزوارترین بنده خدا به این استحقاق است اما اگر ثواب بر مبنای تفضل باشد و کسی با عبادتش حقی بر خدا نیابد و ایجاب و ایجاد حقی برای بنده بر خدا نمی آورد در نتیجه هیچ کس را یارای آن نباشد که بگوید: من یقین دارم به بهشت می روم و لذا امید به بهشت حتی در ابراهیم خواهد بود که می گوید: ﴿وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ ﴾ حتی خطیئه او هم از باب «حسنات الأبرار سیئآت المقربین» است اصحاب اعراف هم با وجود مکانت و جایگاه عالی ایی که دارند ایشان هم باید امیدوار به فضل خداوند باشند.

بعد ملا صدرا می گوید: اولی و ارجح قول دوم است و اعراف به معنای مکانت و منزلت است همان طور که حسن بصری و زجاج بر این باور اند

بنا بر این عقیده اصحاب اعراف با خود اعراف یکی خواهند شد لذا ملا صدرا می گوید: شاهد این قول روایت حضرت علی ع در پاسخ ابن کوّاء خارجی مسلک است که وقتی از اصحاب اعراف پرسید حضرت فرمودند: «و نحن علی الأعراف الذی لا یُعرف الله عزوجل الا بمعرفتنا و لا یدخل الجنة الا من عرفناه و لا تدخل النار الا من انکرناه»در عبارتی دیگر می فرمایند: «نحن الأعراف...» ما خود اعراف هستیم برخلاف تعبیر سابق که فرمودند: ما بر قله های اعراف قرار گرفته ایم.

 


[3] . مراد از قول ثانی، یا نظریه حسن بصری و زجاج است یا مراد احتمال دیگری است در "قد قیل للأعراف معنیً آخر".

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo