< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عرض و أخذ کتب

و اعلم؛ أن في القيامة مواقف و مقامات‌ مثل الصراط و العرض و أخذ الكتب و وضع الموازين و الأعراف و أبواب الجنة و أبواب النار.

    1. و أما العرض‌:

فهو مثل عرض الجيش ليعرف أعمالهم في الموقف و هو مجمع الخلائق لأن حجب الأزمنة و تغاير الأمكنة مرتفعة في ذلك العالم فالجميع مع اختلاف أزمنتهم و أمكنتهم في الدنيا حاضرون هناك في عرصة واحدة في يوم واحد؛ ﴿قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ لَمَجْمُوعُونَ إِلى‌ مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ‌﴾ و سئل ص عن قوله تعالى؛‌ ﴿فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً﴾ فقال: ذلك هو العرض‌ فإن من نوقش في الحساب عذب و كما يعرف الأجناد عند عرض الجيش بزيهم و لباسهم فيعرف الناس هناك بوجوههم و سيماهم و على صور نياتهم و أخلاقهم كما مرَّ تحقيقه ﴿فيُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ‌﴾ كحال الأسارى و الدواب هاهنا.

ملاصدرا می گوید: در قیامت مواقف و مقامات و مراحل و منازلی وجود دارد که گاه به آن عقبات گفته می شود در روایات وارد شده که قیامت 50 موقف دارد که هر موقفی هم 1000 سال به سال های أخروی طول می انجامد مانند موقف صراط و حساب و میزان و اعراف و یا ابواب جنت و نار که نسبت به بهشتیان؛ ﴿ جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الأَبْوَابُ (50) ‌﴾ و درباره دوزخیان؛ ﴿‌ وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا﴾ یا موقف اخذ کتب به دست راست یا به دست چپ و یا کسانی که از پشت سر با دست چپ نامه عمل را می گیرند

    1. موقف عرض: یکی از مواقف و مقامات موقف عرض است حکیم سبزواری در حاشیه می گوید: معنای فارسی "عرض" سان دیدن از لشکر است ﴿ وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّكَ صَفًّا‌ لَّقَدْ جِئْتُمُونَا كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّن نَّجْعَلَ لَكُم مَّوْعِدًا (48) ﴾ انسان ها را تنها می آورند با دست خالی مثل روز اولی که آفریده شدند همه انسان ها عرضه می شوند ﴿‌ قُلْ إِنَّ الأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ (49) لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ (50) ﴾

و می افزاید: اکنون اگر حجاب مکان و زمان از عالم طبیعت و بین مردم برداشته شود و همه در یک زمان و در یک مکان جمع شوند قیامت این گونه است و این اتفاق رخ می دهد سان دیدن از این باب است که؛ ﴿‌ وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ (17) يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفَى مِنكُمْ خَافِيَةٌ (18) ﴾ عرض برای این است که کار انسان ها شناخته شود و هیچ کاری که در دنیا انجام شده مخفی نماند.

و می افزاید: از پیامبر ص از این آیه؛ ﴿ فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا (8) وَيَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا (9) ‌﴾پرسیده شد: که این حساب یسیر چیست؟ پیامبر ص فرمودند: این همان عرض است طول کشیدن قیامت و مواقف 50 گانه 1000 ساله برای همه نیست مثلا در روایت است که حساب برای شخص مومن «اخف من صلاة یصلیها فی الدنیا» برای مومن کمتر از دو رکعت نمازی است که در دنیا خوانده طول می کشد و به همین اندازه حسابشان معلوم می شود و این حساب یسیر همان عرض است زیرا اگر قرار باشد حساب طول بکشد همین اهل ایمان هم گرفتار عذاب می شوند با عرض اعمال انسان ها روشن می شود همان طور که لشگر با پوشش و لباس رزمی خود شناخته می شود در قیامت هم در موقف عرض با چهره هایشان شناخته می شود ﴿ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالأَقْدَامِ (41)﴾ ‌ مجرمان از چهره شناخته و از موی پیشانی و پاهایشان می گیرند همان طور که حیوانات و اسیران را گرفته و داخل جهنم می اندازند که می فرماید: ﴿ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ (30) ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ (31) ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ (32)‌﴾

حال چرا انسان ها در موقف عرض از روی سیمای ظاهری و چهره شناخته می شوند؟ از این باب است که در قیامت چهره ظاهری انسان ها بر اساس اخلاق و نیات باطنی ایشان ترسیم می شود و شکل می گیرد نیت فاسد و اخلاق رذیله صورت ظاهری بدی می یابد و نیت درست و خلق خوب، صورت خوبی می یابد.

    2. موقف أخذ کتب: انسان ها در این موقف 3 گروه می شوند؛ ﴿‌ فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ (7) فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا (8) وَيَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا (9) وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ (10) فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا (11) وَيَصْلَى سَعِيرًا (12) إِنَّهُ كَانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُورًا (13) ﴾

     کسانی کتابشان از جنس نور و طهارت و پاکی است آنها که علوم و اعتقادات صحیحه داشته باشند

اصحاب یمین نامه عملشان مجرد و نورانی است زیرا اعتقادات و معارف صحیحه دارند «العلم نور یقذفه الله فی قلب من احبه» یا «من اراد أن یهدیه» نامه عمل ایشان از جنس تجرد و موجودات مجرده است که؛ نفوس کلیه و عقول کلیه و ملایکه و قدسیان و ملکوتیان است لذا حساب آسانی پس می دهند

     عده ای که نامه عملشان را به دست چپ آن ها می دهند که منافقان بدبخت و بدکار اند نه کفار زیرا کافر کتاب اعمال ندارد و اعم است از؛

    1. مُعطِل: که قایل به تعطیل عالم از مبدأ است

    2. مشرک: که به توحید اعتقادی ندارند و در مبدأ هستی قایل به شریک می باشند

    3. جاهد متکبر: ﴿و جحدوا بها و أستیقنتها انفسهم‌﴾که می دانند و انکار حقیقت می کنند

این سه گروه کافر هستند که کتاب اعمال ندارند البته آقا علی مدرس زنوزی می گوید: بلکه کتاب کافر سیاه است در نتیجه فرقی ندارد که کتاب نداشته باشد یا سیاه باشد

اما منافق شقی و بدکار و فاجر در ظاهر دعوی اسلام دارد اما در باطن اعتقاد ندارد و در باطن یکی از اقسام سه گانه کافر است نامه عمل وی از جنس طبیعت و ماده و دنیا و مغلوط می باشد و با انگیزه های دنیوی نفاق ورزیده است و کتاب او سراسر از اغلاط است و این کتاب شایسته سوختن در جهنم است ﴿إن کتاب الفجار لفی سجین‌﴾

بعد می افزاید: اسلام ظاهری که شخص منافق داشته است از وی پذیرفته نمی شود آن چنان که از عوام اهل اسلام، اسلام ظاهری را می پذیرند اما منافق این استعداد و تمکن و قابلیت را دارا بوده است که در باطن ایمان به خداوند بیابد لذا خدا می فرماید: ﴿ إِنَّهُ كَانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ (33)‌﴾ که از جمله کسانی است که گرفته و به زنجیره ای آتش کشیده می شوند ﴿ وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ (25) وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيهْ (26) يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ (27) مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيهْ (28) هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيهْ (29) خُذُوهُ فَغُلُّوهُ (30) ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ (31) ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ (32) إِنَّهُ كَانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ (33) وَلا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ (34)‌﴾

     گروه سوم کسانی که از پشت سر نامه عمل را به دست چپ ایشان می دهند ﴿ وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ (10) فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا (11) وَيَصْلَى سَعِيرًا (12) إِنَّهُ كَانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُورًا (13) إِنَّهُ ظَنَّ أَن لَّن يَحُورَ (14) ‌﴾ ایشان اهل کتاب و دانشمندانی هستند که دانش کتاب های آسمانی را داشتند اما کتمان حقیقت کرده اند ﴿ وَإِذَ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ (187)‌﴾ و همان طور که کتاب خدا را پشت سر افکندند نامه آنها را از پس سر به آنها می دهند؛ ﴿‌يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ (13)﴾ به ایشان گفته می شود که باز گردید و از دنیا نور بگیرید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo