< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آتش جسمانی و روحانی در قیامت

و هذه النار غير النار ﴿التي تطلع على الأفئدة﴾ فإن هذه قد تخبو و ذلك بالنوم الذي قد يقع لأهل العذاب فيخفف عنهم به الآلام التي هم فيها لكنه بحيث يشير إليه قوله تعالى:‌ ﴿كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِيراً﴾ و الآية تدل؛

    1. على أنها نار محسوسة لقبولها الزيادة و النقصان فإن النار الحقيقية لا تقبل هذا الوصف

    2. و يحتمل أن يكون المراد كلما خبت النار المتسلطة على أجسادهم بنوم و شبهه زدناهم سعيرا بانتقال العذاب إلى بواطنهم و هو التفكر في الفضيحة و الهول يوم القيامة و هو أشدُّ من العذاب الجسماني‌.

 

قرآن کریم از دو آتش برای جهنمیان یاد کرده است؛

    1.
جسمانی: که باعث رنج و ناراحتی جسم و بدن دوزخیان می شود ﴿کلما خبت زدناهم سعیرا﴾ و ﴿یا ایها الناس قوا انفسکم و اهلیکم وقودها الناس و الحجارة﴾ آتشی روز افزون و شعله ور که هیزم آن سنگ ها و انسان ها هستند آتش محسوس است که اتصاف به نقصان و زیاده می یابد

    2.
حقیقی: از این آتش هم خدا با لفظ نار یاد کرده است آتشی مجرد و روحانی است و قابل زیادت و نقصان نمی باشد و این آتش سبب رنج و ناراحتی روح می شود این آتش فراق و حسرت و پشیمانی و انفعال و رسوایی است ﴿نار الله المؤقدة التی تطلع علی الأفئدة﴾

اکنون ملاصدرا دو احتمال در ﴿کلما خبت زدناهم سعیرا﴾ می دهد؛

    1. همان آتش جسمانی که سرد و خاموش می شود دوباره شعله ور می شود

    2. آن آتش جسمانی که سرد و خاموش شود آن آتش روحانی به کار می افتد و عذاب روحانی آغاز می شود

بنا بر هر احتمالی، ملاصدرا کلما خبت و سرد شدن آتش را از این جهت می داند که گاهی اوقات نوم و شبه نوم و چرتی برای اهل دوزخ پیش می آید و آتش جسمانی ایشان تخفیف می یابد

3 مطلب در اینجا جای بحث دارد؛

    1. خواب و شبه خواب دوزخیان: خواب مربوط به جسم و بدن عنصری طبیعی است در معاد هم سخن از بدن عنصری و طبیعی نیست و موجود مجرد خواب ندارد حضرت علی ع در وصف ملایکه می فرمایند: «لایغشاهم نوم العیون» یا در روایت درباره ی پیامبر ص آمده است؛ «تنام عینای و لا ینام قلبی» قلب و روح خواب ندارد بدن مثالی تبلور و تجسم همان روح است و خواب ندارد

اولا: این خواب بر این فرض جای بحث است که برای جهنمیان گفته باشد اگر بر مبنای یک احتمال بعید خواب مربوط به آتش باشد به معنای همان اخبات و سرد شدن آتش است که در اصطلاح گفته شده: آتش خوابید البته این احتمال خوابیدن آتش خلاف ظاهر است و بنا بر این احتمال جای بحثی باقی نمی ماند

ثانیا: هر گاه آتش خاموش شود به واسطه نوم و شبه نومی برای اهل دوزخ پدید بیاید تا بخواهند بخوابند آتش آنها زیاد می شود آتشی که از وجود خودشان برافروخته شده و فتیله آتش زیاد شده است و نمی گذارد تا خوابی عارض شود اما باز هم امکان عروض نوم را در حد احتمال نمی گیرد ملا صدرا تصریح دارد که «قد یقع لأهل العذاب» خواب برای اهل دوزخ رخ می دهد.

توجیه عقلی خواب دوزخیان: خواب برای اهل طبیعت و انسان در دنیا به این صورت است که توجه نفس از بدن طبیعی و عنصری کم شده و به جانب خود و باطن نفس بیشتر می شود این بدن یک حجاب ضخیم است بدن مثالی اگر چه متحد با روح و نفس است اما باز هم یک حجاب و پرده باریک و نازکی برای روح است در حالاتی از دنیا که انسان توجه روح از بدن ضعف می یابد و خواب به او عارض می شود در نشأه برزخ هم در برخی از حالات و اوقات توجه شخص جهنمی از حجاب رقیق مثالی و برزخی و نوری کم شده و توجه اش به ذات نفس بیشتر می شود نفسی که جز شر و فضیحت و انفعال و شرم و فراق از حق تعالی و جوار خدا نصیب او نشده است یگانه موجودی که به نحو اطلاق ﴿لا تأخذه سِنة و لا نوم﴾ فقط حق تعالی است اگر چه نفس هم مظهر خدا است ولی مطلقا از چرت و خواب برکنار نیست

نکته دوم: حکیم سبزواری در حاشیه آخر شرح وجود ذهنی منظومه حکمت و در فصل 21 اینجا هم در حاشیه بحثی کرده است که؛ از طرفی تجدد و تغیر در جایی امکان دارد که پای ماده در میان باشد زیرا تجدد ماده می خواهد حامل و ظرف قوه ماده است در نتیجه تجدد و تغیر در عالم طبیعت امکان دارد نه در عالم تجرد که بنا بر قواعد عقلی و حکمی امکان تجدد در قیامت و آخرت وجود ندارد

از طرفی کتاب و سنت دال بر تجدد احوال و حالات أخروی هستند قرآن به صراحت می فرماید: ﴿ سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُواْ ﴾ این خود تجدد احوال در آخرت است بهشتیان بهره مندی های پی در پی در بهشت دارند و اکل و شرب های متعدد حال چطور بین این ها می توان جمع کرد؟

حکیم سبزواری در تعلیقه این مسأله را حل کرده است که؛ درست است که صورت برزخی و مثالی مادی نیست و قیام به ماده ندارد بلکه قیام به حق دارد البته همه هستی به حق قیام دارد بنا بر دعای جوشن کبیر «یا من کل شیئ قایم به» اما ظهور قیام صورت مثالی به حق بیشتر است که صورت امتدادی و مقداری است و مقدار و اندازه در ذات صورت مثالی است که مقدار جوهر یا جوهر مقداری است مقدار؛

     اگر مقدار زمانی باشد یعنی غیر قارّ و عدم قرار داشته باشد یعنی اجزایش در یک زمان ممکن نباشد که اجتماع کنند

     اگر مقدار یا کم متصل مکانی و قارّ باشد غیبت و عدم امکان اجزائش در مکان ذاتی اوست

ذاتی هم علتی ورای ذات ندارد و تخلف از ذات هم نمی کند «الذاتی لا یختلف و لا یتخلف و لا یُعلل» در مقدار قار غیبت ذاتی آن است بنابرین اگر از صورت های زمانی و مکانی در قیامت و آخرت که نشأه تجرد است سخن گفته می شود این ها با این بیان توجیه می شود الا که نکته در این است که همه صورت های زمانی و مکانی در لحظه واقع می شود برخلاف نشأه دنیا که در یک لحظه نیست طلوع و غروب خورشید در دنیا با چند ساعت فاصله رخ می دهد اما در قیامت همه در آنِ واحد است پیامبر ص که از خانه أمّ هانی به معراج رفتند

برون آی از سرای أم هانی    بگو مطلق حدیث مَن رآنی

 

«مَن رآنی فقد رآی الحق» با آن همه تصاویر و رخداد هایی که در معراج دیدند و سیر و سیاحت کردند اما وقتی برگشتند هنوز حلقه در خانه در حال تکان خوردن بود و کوزه آبی که واژگون شد هنوز تمام آب هایش نریخته بود.

نکته سوم: به نظر استاد اسحاق نیا ﴿نار الله الموقدة التی تطلع علی الأفئدة﴾ همان آتش جسمانی است با این تفاوت که آتش دنیا فقط ظاهر اجسام را می سوزند نه نفس و روح را اما آتش آخرت نفس و روح را هم می سوزاند زیرا باطن و تمثل و تبلور همان آتش دنیوی است "تطلع" یعنی احاطه و اشراف می یابد و ظاهر و باطن را فرا می گیرد در ادامه آیه آمده است ﴿إنها علیهم مؤصدة﴾ آتش در همان جایی است که در های دوزخ بسته می شود ﴿فی عمدٍ ممدَّة﴾ تعبیر آتش در قرآن روحانی نیست فقط یک آتش است البته تعابیری برای عذاب های روحانی و حقیقی هست مثل حسرت و فراق و دوری از رحمت و جوار الهی که در دعای کمیل خاطر نشان شده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo