< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احوال قیامت در سخن ابن عربی

و الجنة عن يمين العرش و النار من الجانب الآخر و تأتي ملائكة السماوات ملائكة كل سماء على حدة في صف متميزة عن ملائكة سماء أخرى و عن غيرهم فيكون سبعة صفوف و الروح الأعظم قائم مقدم الجماعة

ثم يجاء بالكتب و الصحف المنزلة على الأنبياء و يوضع هناك كما قال تعالى:‌ ﴿وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جِي‌ءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِ﴾

و يجتمع كل أمه برسولها من آمن منهم و من كفر و يحشر الأفراد و الأنبياء من غير رسالة بمعزل من الناس بخلاف الرسل فإنهم أصحاب العساكر فلهم مقام يخصهم دون غيرهم من الأنبياء و الأولياء ع

و قد غلبت في ذلك اليوم الهيبة الإلهية و غلبت على قلوب أهل الموقف من إنسان و ملك و جن فلا يتكلمون إلا همسا

و يرفع الحجب بين الله و بين عباده و هو معنى‌ كشف الساق قوله تعالى:‌ ﴿يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ﴾ فلا يبقى أحد على أي دين كان إلا يسجد السجود المعهود و من سجد اتقاء أو رياء خر على قفاه.

 

ملاصدرا می گوید: در قیامت ملایکه آسمان ها به صورت صف اندر صف می آیند که 7 صف ملایکه به تعداد طبقات آسمان ها می باشد پیشاپیش ایشان فرشته روح است دو نکته درباره ی این حال از احوال قیامت که اتیان ملایکه باشد قابل بیان است؛

نکته نخست: در اسلام و قرآن جایگاه ملایکه آسمان معرفی شده است ﴿قُل لَّوْ كَانَ فِي الأَرْضِ مَلآئِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاء مَلَكًا رَّسُولاً (95)﴾ اگر مسکن ملایکه زمین بود و به آرامی راه می رفتند باز هم از جنس خودشان رسولی برای آنها می فرستادیم بنابرین مسکن ملایکه در آسمان است درباره امام حسین ع گفته می شود؛ «السلام علی مَن بکته ملائکة السماء» 7 آسمان در قرآن آمده است در هر آسمانی بخشی از ملایکه هستند که در قیامت هر کدام در صفی جداگانه می آیند

نکته دوم: روح پیشاپیش ملایکه می آید ملاصدرا توضیحی درباره روح نیاورده بلکه توضیح ابن عربی را هم حذف کرده است ابن عربی فرشته روح را همان جبرئیل می داند همان فرشته ای که شرایع را برای رسولان آورده است و دین را از طرف خدا به پیامبران ابلاغ نموده است مقاله ای در جلد 14 دایرة المعارف قرآن کریم به قلم استاد اسحاق نیا درباره ی به تفصیل بحث شده است در آن مقاله می گوید: به نحو اطلاق می توان روح را بر جبرئیل گفت اما بالأخص روح جبرئیل نیست فقط برخی از اطلاقات روح در قرآن می تواند جبرئیل باشد ﴿یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربی﴾ روح در قرآن موجود مستقلی است که برتر از همه فرشتگان است به تعبیر قرآن موجودی عقلی و مجرد است و مبدأ حیات اشیاء می باشد یعنی هر جا روح قدم بگذارد در آنجا آثار حیات ظاهر می شود و این روح دارای مراتب و مظاهری است؛

     مرتبه در گیاهان که حیات نباتی دارد

     مرتبه ای از روح در حیوانات است

     مرتبه ای از روح در عموم انسان ها است

     مرتبه ای دیگر در مومنان است قرآن می فرماید: ﴿ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ ﴾ ایشان موید به روحی از خداوند هستند

     یک مرتبه در پیامبران است درباره عیسی مسیح ع می فرماید: ﴿ إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً ﴾

     مرتبه ای از روح با ملایکه است که وحی را به پیامبران ابلاغ می کنند مثل جبرئیل ﴿ینزل الملائکة بالروح﴾

     روح در شب قدر به امام عصر عج نازل می شود ﴿تنزل الملائکة و الروح فیها بإذن ربهم من کل أمر﴾و ﴿ تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ (4)﴾

یکی دیگر از احوال قیامت این است که کتب و صحف منزَّله بر انبیاء آورده می شود ﴿وَأَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاء وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ (69)﴾

از دیگر احوال قیامت این است که؛ ﴿یوم ندعو کل أناس بإمامهم﴾ هر پیامبری لشگری دارد که امت آن پیامبر است اعم از کسانی که به او ایمان آورده یا به او کفر ورزیده اند

پیامبرانی که صاحب رسالت نبودند در کنار از مردم محشور می شوند اقطاب و قطب از اصطلاحاتی است که در روایات آمده است در خطبه شقشقیه می فرماید: «أن محلی منها محل القطب من الرحی»

مرحوم کفعمی در حاشیه مصباح این افراد را برشمرده و برای هر یک از ایشان خصویاتی بیان نموده است؛

    1. در هر زمان قطب فقط یک نفر است اکنون امام عصر عج قطب عالم امکان است در حاشیه مصباح کفعمی در دعای أم داوود آمده است «اللهم سلّم علی الأقطاب و الأوتاد» اگر قطب عالم امکان نباشد زمین اهل خود را فرو می برد و شیرازه هستی از هم گسسته می شود قطب عصمت از سهو و نسیان دارد گذشته از عصمت از گناه

    2. بعد از قطب در عالم، أوتاد هستند که 4 نفر می باشند ایشان طناب های خیمه هستی اند و از جمله ایشان حضرت خضر و حضرت الیاس ع هستند أوتاد عصمت از گناه دارند و حضور قلب دایمی دارند و لحظه ای غفلت ندارد

یک چشم زدن غافل از آن شاه نباشید    شاید که نگاهی کند آگاه نباشید

 

    3. بعد از ایشان ابدال هستند که 40 نفر هستند ایشان اگر چه حضور قلب دایمی ندارند اما اگر غفلتی بر ایشان عارض شود جبران می کنند و عمدا هم گناه نمی کنند

    4. بعد از ایشان نجباء یا رجال الغیب که 70 نفر هستند

    5. پس از ایشان نوبت به صالحین می رسد که 360 نفر هستند که اهل تقوا و اهل عدالت اند و اگر گناهی بکنند زود توبه می کنند

اگر یکی از افراد این طبقات از دنیا برود یک نفر از مرتبه پایین تر جایگزین وی می شود

بعد از اینجا ملاصدرا آثار آمدن خدا به صحرای محشر را خاطر نشان می شود که ﴿و جاء ربک و الملک صفا صفا﴾ وقتی خدا از عرش به زیر می آید یعنی آن مقام و مرتبه ای که از آن احکام و امور جاری عالم کشف می شود و ظهور می آید و این اثر آمدن خداوند است ملایکه هم به حول عرش می گردند 4 فرشته مقرب که ارکان اربعه اند و 4 نفر هم از انسان هایی که مرتبه عقل رسیده اند و به عقول ملحق شده اند زیرا ملایکه وسایط اجرای احکام و امور جاری عالم هستند

وقتی خدا بیاید همه نفس ها در سینه ها حبس می شود و حالتی بر اهل محشر، اعم از جن و انس و ملک و وحش مسلط می شود قرآن می فرماید: ﴿ يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلائِكَةُ صَفًّا لاَّ يَتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا (38)﴾ و می فرماید: ﴿ يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَت الأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلا تَسْمَعُ إِلاَّ هَمْسًا (108)﴾ اگر سخنی در قیامت باشد آهسته است و صدایی از کسی با آمدن خدا به گوش نمی رسد.

با آمدن پروردگار تمام حجاب های بین خدا و خلق که طبق روایات حدود 70 حجاب از نور و ظلمت بین انسان ها و خدا از بین می رود قرآن می فرماید: ﴿یوم یُکشف عن ساق﴾ روز کشف حقیقت است که حکیم سبزواری در حاشیه می گوید: کشف از ساق کنایه از ظهور حقیقت است و از اعراب نقل می کند که؛ «کشف الحرب عن ساقها» یعنی جنگ بروز کرد

بعد می افزاید: این که حقیقت حضرت علی ع را جز خدا و پیامبر نشاخته است و درباره آیه قبلی نکته ای در قلبم خطور و خلجان می کند که؛ ساق مخفف ساقی است و حقیقت ساقی کوثر که مولی علی ع است در آن روز مشخص می شود

﴿ يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ (42)﴾ در عبارت آمده که این سجده معهود است که طبق نظرها مختلف معنا می شود؛

نظر محیی الدین: این سجده ی معهود و تکلیفی است که پیشانی بر خاک می سایند تکلیف به سجده بر همگان ضروری و بایسته است و همه از هر دینی و مذهبی که باشند باید به خاک بیفتند اما برخی از ترس و تقیه و ریا سجده می کنند و برخی هم از روی اخلاص و از سر رغبت به سجده می افتند و با این سجده تکلیف اصحاب اعراف که کفه حسنات و سیئآت ایشان برابر است مشخص می شود اگر سجده از روی اخلاص و میل باشد کفه حسنات و اگر از سر ریا و ترس باشد کفه سیئآت ایشان سنگین شده و جهنمی می شوند نظر ملا صدرا: این سجده تکلیفی نیست و پیشانی بر خاک نهادن در کار نمی باشد

ایشان نظر محیی الدین را بر نمی تابد زیرا قیامت دار تکلیف نیست بلکه سجده تکوینی و خضوع فطری است ﴿وَلِلّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ (15)﴾ همه موجودات خدا را از سر طوع و دلبخواهی یا از سر ناخوشآیندی سجده می کنند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo