< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/09/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احوال قیامت و مکان بهشت و دوزخ

و بالجملة؛ يتصل البر بالبحر[1] و يتحد الفوق و التحت[2] و تزول الأبعاد و الأحجام و ترتفع الحواجز و الحوائل و يرِقُّ الحجب لأهل البرازخ و مواقف الأشهاد ﴿يوم تبلى السرائر﴾[3] ﴿يوم يقوم الأشهاد﴾ و يقام الخلائق عن مكامن الحجب إلى مواقف كشف الأسرار لقوله‌: ﴿وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ﴾‌ و المتخلصون من محابس الأشباح[4] و الأرواح[5] يتوجهون إلى الحضرة الإلهية لقوله تعالى‌:﴿فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى‌ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ﴾.

[موضع جهنم و الصراط و الجنة عند بعض المكاشفين‌]

قال بعض العرفاء المكاشفين[6] : إذا ﴿أخرجت الأرض أثقالها﴾ حتى ما بقي‌ فيها شي‌ء اختزنته جي‌ء بها إلى الظلمة التي هي دون المحشر[7] كما قال تعالى‌: ﴿وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً﴾ فتمد مد الأديم و بسطة ﴿فلا يرى فيها عوجا و لا أمتا﴾ ﴿و هي الساهرة﴾ إذ لا نوم[8] فيها كما قال‌: ﴿فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ﴾ و يرجع ما تحت‌ مقعر فلك الكواكب جهنم و سميت بهذا الاسم[9] لبعد قعرها يقال: بئر جهنام أي بعيد القعر و يوضع الصراط من الأرض علوا إلى سطح فلك الكواكب[10] و هو فرش الجنة من حيث باطنه إذ كل أمور الآخرة يقع في باطن حجب الدنيا و لذلك قيل أرض الجنة الكرسي و سقفها عرش الرحمن و يوضع الموازين في أرض المحشر لكل مكلف ميزان يخصه بعد الميزان العام قوله تعالى‌: «وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُ»‌

و أما الموازين الخاصة: فيجعل فيها الكتب و الصحائف‌ و يوزن بها كما يوزن هاهنا الصور العلمية و الأفكار النظرية بعلم القسطاس ليظهر صحيحها من فاسدها و حقها من باطلها- و آخر ما يوضع في الميزان قول العبد الحمد لله‌

لذلك قال الرسول ص: الحمد لله مل‌ء الميزان‌ و كفة ميزان كل أحد بقدر أعماله و أفعاله و بحسبها يكون ثقلها و خفتها فكل ذكر و قول يدخل في الميزان إلا قول لا إله إلا الله.

 

در ادامه احوال قیامت با "بالجملة" می فرماید: در قیامت؛

     بَرُّ و بحر به هم متصل و یکی می شوند زیرا ماده ای باقی نمی ماند و بساطش برچیده می شود

     همچنین فوق و تحت متحد می شوند و جهتی باقی نمی ماند در ترجیع بند هاتف آمده است؛

از مضیق جهان در گذری    وسعت مُلک لا مکان بینی

 

     بُعد ها و فاصله ها و غیبت ها و حجم ها و اندازه ها زایل می شود البته بُعد و مقدار مادی از بین می رود

ابعادی که بین اجزای جسم فاصله انداخته و آن جمعیت و حضور یکپارچه جسم را از بین برده است و در نتیجه هر جزء جسم از جزء دیگر بی خبر است این عوارض مادی در قیامت از بین می رود اما بُعد مجرد و مقدار مثالی باقی می ماند زیرا مقدار و بُعد مثالی ذاتی است نه عرضی

     حواجز و موانع و حجب که مواد هستند از بین می رود

نفس ما اکنون با پوشش بدن مادی است مثل کسی که چادری بر سر کشیده است در قیامت حجاب ماده از بین می رود البته ملاصدرا می گوید: یک حجاب رقیقی برای اهل برزخ باقی است خود برازخ مراتب و درجاتی دارد و این در برابر گروه خاصی است که ذکر آن خواهد آمد روح و نفس در عالم طبیعت و با حجاب ضخیم ماده است که این بدن طبیعی می باشد اما در برزخ پوشش آن عوض می شود و در برزخ روح و نفس با پوشش بدن مثالی که نازک است وجود خواهد داشت.

اهل برازخ که حجاب رقیقی در قیامت دارند و با آن پوشش نازک ظاهر می شوند موقف هایی دارند؛

     موقف سؤال: ﴿ وقفوهم إنهم مسئولون ﴾

     موقف اشهاد: در دنیا جای انکار هست اما در آخرت خیر بلکه در آنجا چندین شاهد وجود دارند از خود خدا گرفته تا اعضاء و جوارح ﴿ الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (65) ﴾ و همین طور؛ ﴿ وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (21) ﴾ زیرا ﴿یوم تُبلی السرایر﴾ است و جای لا پوشانی و مخفی کاری و انکار نیست

در برابر اهل برازخ عده ای هستند که از قبرهای خمسه خود بیرون می آیند ایشان از قبر بدن طبیعی و هم از قبر بدن مثالی از هر دو قبر بیرون می آیند و شتابان متوجه حضرت الاه می شوند که مرتبه اسماء و صفات و مربیات اشیاء بر طبق نظر عرفا می باشند لذا قرآن می فرماید: ﴿ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ (51)﴾ عده ای از قبور بدن طبیعی و مثالی اوج گرفته و از مرتبه عقول هم بیرون می آیند حکیم سبزواری در حاشیه ای که 5 نوع قبر هر کس را بیان کردند این اقسام قبور عقلی را بیان داشتند که هر کسی "الی ربهم" و اسم و صفتی که هر کس تحت تربیت انسان بوده است به سوی همان می رود اسمی که عین ثابت انسان کامل و پیامبر اکرم ص تحت تربیت آن بوده است اسم جامع الله است که؛ ﴿إن الی ربک المنتهی﴾ و ﴿إن الی ربک الرجعی﴾ اسم الله که جامع همه اسماء و سرسلسله اسماء و بالاترین مرتبه اسماء الهی می باشد.

بعد ملاصدرا نقل قولی از ابن عربی از فتوحات مکیه[11] می کند که در عبارت ایشان انتهایی برای نقل قول دیده نمی شود از این روی که؛

    1. ملا صدرا استفاده از بخشی از سخنان ابن عربی در فتوحات کرده است پس اقتباس است نه نقل قول عینی

    2. ملاصدرا سخنان خود را با کلمات ابن عربی تلفیق نموده است و گویا شرح مزجی آورده است

    3. ملاصدرا چینش و ترتیب سخنان محیی الدین را با تلخیص آورده است و ترتیب سخن وی را رعایت نکرده اند بلکه با تقدیم و تأخیر سخن وی را آورده است.

ملا صدرا تا 3 صفحه نقل قول از محیی الدین را بیان کرده است که؛

بعد از آن که؛ ﴿ إذَا زُلْزِلَتِ الأَرْضُ زِلْزَالَهَا (1) وَأَخْرَجَتِ الأَرْضُ أَثْقَالَهَا (2) وَقَالَ الإِنسَانُ مَا لَهَا (3) يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا (4) بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا (5) يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ (6)﴾ پس از شکافته شدن قبر ها و در نفخه دوم که احیاء با آن محقق می شود ﴿ فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ (19) ﴾ که یک بانگ و صیحه سخت رخ می دهد و ﴿فإذا هم ساهرة﴾ و دیگر خواب تعطیل می شود زیرا خواب از آن بدن است و روح مجرد خواب ندارد تا خواب ببیند نفس مظهر ﴿لا تأخذه سِنة و لا نوم﴾ است وقتی زمین بار خود را بیرون افکند

حکیم سبزواری در تعلیقه می گوید: زمین بدن با حرکت جوهری بار خود که روح مجرد است را اخراج می کند و محصول حرکت جوهری اجسام همان وجود مثالی و برزخی ایشان است و در این رخداد زمین جابجا می شود زمین را می آورند ﴿ وَحُمِلَتِ الأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً (14)زمین در یک اندکاک از هم پاشیده می شود بساط عالم طبیعت خراب می شود و زمین به شکل سفره ای گسترده و بدون اعواج در می آید ﴿ لا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلا أَمْتًا (107) در زمین پستی و بلندی دیده نمی شود و بساطش برچیده می شود

مکان دوزخ: از سطح مقعر فلک 8 یا فلک البروج تا اسفل سافلین که طبقه 7 زمین است جهنم می باشد البته باطن آن ها مراد است زیرا امور أخروی در باطن حجاب های دنیوی هستند از عالم اجسام تا فلک البروج برای ما محسوس است و همین تبدیل به جهنم می شود

هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی    برسد وصال دولت بکند خدا خدایی

شکر وفا بکارید سر روح را بخارید    ز زمانه عار داریم به نهم فلک بر آییم

 

وفا شیرین است و خدا می فرماید: ﴿ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً (23) روح الان نمی تواند سر خود را بخاراند زیرا مشغول جسم و ماده است در آخرت دیگر زمانی نخواهد بود و بر نهم فلک که بهشت است در خواهیم آمد زیرا سطح محدب فلک 9 بهشت است و حافظ می گوید:

عجب علمی است علم هیأت عشق    که چرخ هشتمش هفتم زمین است

 

اسفل سافلین که طبقه 7 زمین است برای اهل آخرت و اولیاء الهی و عاشقان خدا هفتم زمین ایشان چرخ هشتم می شود که سطح محدب فلک 8 ارض و کف بهشت است باطن سطح مقعر فلک البروج تا طبقه 7 زمین جهنم خواهد بود ملاصدرا می گوید: پل صراط بر روی جهنم کشیده می شود که بر سطح محدب فلک 8 فرود می آید و باید از آن گذشت تا به بهشت برسد ﴿ وَإِن مِّنكُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا (71) لذا گفته اند: «ارض الجنة الکرسی و سقفها عرش الرحمن » کرسی را بر فلک 8 تطبیق می کرده اند بنابر هیأت بطلیموسی افلاک سبعه سیاره را همان هفت آسمان می پنداشتند و کرسی فلک 8 یا فلک البروج است و عرش هم فلک 9 یا فلک اطلس است.

حال برای این که مشخص شود چه کسی بهشتی یا جهنمی است میزان وضع می شود میزان دو قسم است؛

    1. میزان عام برای همه: ﴿و الوزن یومئذٍ الحق﴾

    2. میزان خاص که برای هر کسی است زیرا گاه عمل کسی سنگین است و با ترازوی کوچک کشیده نمی شود

در میزان ها دفتر و نامه عمل را می نهند نامه عمل هم اقول و افعال انسان ها است عقیده حساب دیگری دارد.

محیی الدین در اینجا تنظیری می آورد که؛ همان طور که در دنیا عقاید را با علم منطق می سنجند در آخرت هم هر کس قول و عمل خوبش سنگین تر باشد قدر و ارزش و میزانش بیشتر است و بلعکس

آخرین چیزی که در در میزان عمل می گذارند قول "الحمد لله" است که میزان را پر می کند و پیامبر ص می فرماید: «قول الحمدلله مِلءُ الأعمال».

هر قول و فعلی را در میزان می نهند بجر کلمه لا اله الا الله.


[1] . لعدم المادة.
[2] . لعدم الجهة.
[3] . بر افکن پرده تا معلوم گردد    که یاران دیگری را می پرستند.
[4] . عالم طبیعت.
[5] . عالم مثال.
[6] . فتوحات مکیه ج3 باب371 فصل 5 ص439 ط. بیروت 4 جلدی .
[7] . در فتوحات "دون الجسر" دارد.
[8] . در فتوحات: فلا نوم لأحد بعد الدنیا.
[9] . اسم جهنم.
[10] . فلک 8.
[11] . فتوحات مکیه ج3 باب371 فصل 5 ص439 ط. بیروت 4 جلدی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo