< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: میزان علم و عمل

و اعلم؛ بأنك مسافر من الدنيا إلى الآخرة و أنت تاجر[1] و رأس مالك حياتك الدنياوية و تجارتك هي اكتساب القُنية العلمية و هي زادك في سفرك إلى معادك و فائدتك هي حياتك الأبدية و نعيمها بلقاء الله و ملكوته و خسرانك هلاك نفسك باحتجابك عن جوار الله و دار كرامته

و اعلم؛ أن الناقد بصير و لا يقبل منك إلا الخالص من إبريز (طلا) المعرفة و الطاعة فوزِّن حسناتك بميزان صدق لا ميل فيه و أحسِب حساب نفسك قبل أن توافي عمرك و قبل أن يحاسب عليك في وقت لا يمكنك التدارك و التلافي فالموازين مرفوعة ليوم الحساب و فيه الثواب و العقاب‌ «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ نارٌ حامِيَةٌ»

تتمة:

و أما القول في ميزان الأعمال فاعلم؛ أن لكل عمل من الأعمال البدنية تأثيرا في النفس فإن كان من باب الحسنات و الطاعات كالصلاة و الصيام و الحج و الزكاة و الجهاد و غيرها فله تأثير في تنوير النفس و تخليصها من أسر الشهوات و تطهيرها عن غواسق الهيوليات و جذبها من الدنيا إلى الأخرى و من المنزل الأدنى إلى المحل الأعلى فلكل عمل منها مقدار معين من التأثير في التنوير و التهذيب و إذا تضاعفت و تكثرت الحسنات فبقدر تكثرها و تضاعفها يزداد مقدار التأثير و التنوير و كذلك لكل عمل من الأعمال السيئة قدرا معينا من التأثير في إظلام جوهر النفس و تكثيفها و تكديرها و تعليقها بالدنيا و شهواتها و تقييدها بسلاسلها و أغلالها[2] فإذا تضاعفت المعاصي و السيئات ازدادت الظلمة و التكثيف شدة و قدرا و كل ذلك محبوب‌ عن مشاهدة الخلق في الدنيا و عند قيام الساعة و ارتفاع الحجب ينكشف لهم حقيقة الأمر في ذلك و يصادف كل أحد مقدار سعيه و عمله و يرى رجحان إحدى كفتي ميزانه و قوة مرتبة نور طاعته أو ظلمة كفرانه.

 

ملاصدرا در پایان تبصره می گوید: دنیا تجارت خانه است ولی نه برای همه «الدنیا متجر اولیاء الله» ولکن همه انسانها در دنیا مسافر اند چه تجارت بکنند یا خیر و هیچ کس در دنیا ماندنی نیست حتی پیامبر ص که؛ «إنک میت و انهم میتون» همه مسافرند

دارم عجب ز طایفه ای که     بر کسی که به منزل رسید می گریند

 

دنیا جای ماندن نیست و مقصد همه آخرت است و همه رو به آخرت در سیر اند تجارت در دنیا سرمایه می خواهد و همه یک سرمایه گرانبهایی دارند که آن سرمایه عمر است ﴿أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَاءكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ(37) فرصت به اندازه ای که کسی بخواهد تنبه و تذکر باشد وجود دارد سرمایه ای به انسان ها داده اند که؛

اگر ممالک روی زمین بدست آری    بهای مهلت یک روز زندگانی نیست

 

ما متوجه نیستیم مانند ماهی که غرق آب است و قدر آب نمی داند تا وقتی که از آب بیرون بیفتد تا ارزش آب را بداند حال ما هم قدر عمر نمی دانیم

باید متاعی خرید که در قیامت خداوند مشتری آن باشد

مشتری من خدای است و مرا    می کشد بالا که أن الله اشتری

 

﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ» حال باید چه تجارتی کرد؟ قرآن فرموده است: «یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ (10) تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (11)﴾ ایمان به خدا جنبه نظری و جهاد هم جنبه عملی این تجارت می باشد جهاد با عدو یا جهاد با نفس که اعدی عدو انسان می باشد متاعی که انسان دارد از دنیا با سرمایه عمر می خرد و باید در آخرت خریدار داشته باشد همان علم و معرفت و ایمان است سفر زاد و توشه می خواهد «تزودوا فأن خیر الزاد التقوی»

اگر این کالا را خرید سودی که نصیب انسان می شود از خریداری که خدا است همان راحتی ابدی می باشد نعمت های جاوید که زاید الوصف است نعمت هایی که بیرون از تصور است «الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر آخرون» عده ای هم با همین سرمایه عمر دچار خسران می شوند ﴿وَالْعَصْرِ (1) إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ (2) إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ (3)﴾ خسران هلاک و نابودی است مرحوم آشیخ محمد تقی شریعتی تفسیر نوین را بر جزء 30 قرآن نگاشته است وی از عالمی نقل می کند: معنای خسران را نمی دانستم تا این که در بازار از یخ فروشی شنیدم که فریاد می زد بخرید که سرمایه ام آب شد و خسران زده شدم! خسران سرمایه سوزی است محرومیت از جوار کرامت حق تعالی و دور ماندن از بهشت اوست.

در تجارات دنیوی می توان جنس بنجل را به نحوی فروخت اما در آخرت این طور نیست مشتری خدا است و «أن الناقد بصیر بصیر» ناقد زرگری است که خالصی فلزاتی مثل طلا و نقره را با امتحان و افتتان مشخص می کند یا مانند غربالگری که گندم و جو را از سنگریزه جدا می کند «و امتاز الیوم ایها المجرمون» ناقد او است که «یعلم خائنة الأعین و ما تخفی الصدور» ناقد بصیر است کسی است که «إنما یتقبل الله من المتقین» فقط طلای خالص معرفت و طاعت را می پذیرد بدون هیچ ناخالصی

بعد ملاصدرا می افزاید: با این حال و روز، فقط ایمان و عمل خالص خریدار دارد در این مسیر طولانی و توشه اندکی که انسان دارد و در این حال انسان خوب است خودش از خودش حسابرسی کند و محاسبه نفس کند که «حاسبوا قبل أن تحاسبوا و زنوا قبل أن توزَنوا» الان اگر حسابرسی کنیم فرصت جبران هست تا قبل از مرگ و معاینه ملک الموت فرصت توبه هست و خدا هم بخشنده است و می بخشد راه محاسبه را علمای اخلاق خاطر نشان شده اند حکیم سبزواری در فریده ای می گوید:

صونک عن زلاتک المراقبة    و حزوها طاعاتک المحاسبه

 

این که لغزش ها و طاعات را با هم بسنجد را محاسبه می گویند و اگر کفه سیئآت را غالب ببیند در این صورت باید متوجه این روایت امام کاظم ع باشد: «لیس منا من لم یُحاسب نفسه کل یوم مرةً» یا کفه حسنات و سیئآت مساوی باشد باید در این دو صورت توبه و جبران کند و اگر طاعتش بیشتر باشد نباید دچار عجب شود و «إن زدتَ طاعة فزن بنعمه ترجع کلیلا واثقا بکرمه» طاعت قلیل خود را با نعمات فراوان خدا بسنجد و می یابد که این عمل اندک نسبت به نعمات خداوند ناچیز است و در این حال انسان وا می ماند و به فضل و کرم خدا امید می بندد حکیم سبزواری در ادامه می گوید:

و من محاسِب مضیفٌ خاطرا    فی لیله تدارک التعسرا

 

کسانی از اهل محاسبه حتی خطورات قلبی خود را نیز محاسبه می کرده اند افزون بر اعمال و گفتار زیرا قرآن می فرماید: «إن تخفوا ما فی انفسکم او تُبدؤها یحاسبکم به الله» پس از محاسبه در شب کوتاهی های خود را جبران می کردند زیرا شب بستر نزول فیض الهی است «إنا انزلناه فی لیلة مبارکة» و هم بستر صعود ببنده است ﴿وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ (142)﴾ یا مانند ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ (1)﴾ و حدیث امام عسکری که فرمودند: «الوصول الی الله سفر لا ینال الا بإمتطاء اللیل»

باید الان آماده شد و الا مرگ سوت پایان عمل است الان وقت عمل است و فردا زمان محاسبه است «الیوم عمل و لا حساب و غدا حساب و لا عمل» در یوم جزاء انسان ها دو گروه می شوند؛

    1. ﴿فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ (6) فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ (7)﴾ آنان که وزن عمل آنها از علم و عمل فراوان است آنها که به کثرت اعتقادات حقه بخصوص اعتقادات یقینی و برهانی که وزن علم را بیشتر می کند و هر چه حسنات انسان بیشتر باشد وزن اعمالش بیشتر است

    2. ﴿وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ (8) فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ (9) وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ (10) نَارٌ حَامِيَةٌ (11)﴾

بعد درباره میزان عمل سخن می گویند

پس میزان علم و اعتقاد حقانیت شد و معیار حقانیت در دنیا هم موازین عقلی و منطقی است یعنی اعتقادات انسان را با حقانیت آن وزانتش را می سنجند و برای پیدا کردن حقانیت اعتقادات راهش مطابقت با موازین منطقی است

اما میزان عمل عبارت از نورانیت عمل است یعنی آن عملی در آخرت و قیامت وزن دارد که نورانی باشد و معیار آن هم دستورات شرع است هر عملی که مطابق با دستورات شرع است کاشف از نورانیت شرع است و آن عمل قدر و بهاء و ارزش دارد

در این باره ملاصدرا این گونه توضیح می دهند که؛ هر عملی که انسان در دنیا انجام می دهد تأثیری در روح و نفس انسان دارد چه عمل کوچک یا بزرگ

     عمل از سنخ حسنات تاثیرش در نفس نورانیت است و هر چه عمل خوب بیشتر شود و تکرار گردد نورانیت نفس بیشتر می شود

     عمل بد نفس را تاریک و ظلمانی می کند و هر چه سیئآت بیشتر شود و تکرار شود تاریکی نفس بیشتر می شود

انسان تا در دنیا در عالم بی خبری و غفلت به سر می برد ﴿لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ (22)﴾ علامه شعرانی در نثر طوبی درباره این آیه شریفه و در واژه "بصیر" می گوید: این آیه دلالت می کند که آثار اعمال خوب و بد الان هم هست و شما از آن غافل بوده اید انسان تاریکی و نورانیت نفس را نمی بیند با کشف غطاء و با کنار رفتن حجاب طبیعت و ماده و بدن، نفس با خودش تنها می ماند و در این صورت انسان متوجه می شود آن نورانیت یا ظلمت را می بیند و وزانت و قدر و اندازه عمل خود را می نگرد.


[1] . دلا تا کی در این کاخ مجازی    کنی مانند طفلان خاک بازیبه قول آشیخ محمد رضا ربانی؛خلق اطفال اند، جز مرد خدا    نیست بالغ جز رهیده از هوی.
[2] . علایق دنیوی که مانند زنجیر به انسان آویخته است « ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ (32)».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo