< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موازین و ارزاق معنوی و ظاهری

و بالجملة؛ فهذه الموازين الأخروية هي التي تعرف بها مثاقيل الأفكار و مكاييل الأنظار في العلوم الحقيقية التي هي الأرزاق المعنوية لأهل الآخرة و قد أنزلها الله تعالى من السماء ليعلم كل أحد مقدار علمه و عقله و مقدار سعيه و عمله و يحسب حساب رزقه و أجله و يحضر كتاب عمره و أمله فإن لكل مخلوق رزقا مخصوصا و بحسب كل رزق له بقاء معلوم و أجل مكتوب و حساب محسوب

و الأرزاق المعنوية كالأرزاق الصورية متفاوتة في الأكل متفاضلة في دوام الحياة و الأجل كما و كيفا و نفعا و ضرا بل الأرزاق الأخروية أشد تفاوتا و أكثر تفضيلا من الأرزاق الدنيوية كما قال سبحانه‌: «وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ[1] وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلًا» و قال أيضا: -مخاطبا لنبيه ص المنذر المعلم للناس- «ادْعُ إِلى‌ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ‌» فأمره بدعوة الخلائق إلى أنواع من الأرزاق المعنوية حسب تفاوت الغرائز لهم و الجبلات فالقرآن بمنزلة مائدة نازلة من السماء إلى الأرض مشتملةً على أقسام الرزق و لكل قوم منها رزق معلوم و حياة مقسومة؛

     فالحكمة و البراهين لقوم

     و الموعظة

     و الخطابة لقوم

     و الجدل و الشهرة لقوم

و يوجد فيه لغير هؤلاء الطوائف الثلاث أغذية ليست بهذه المثابة من اللطافة بل هي كالقشور و النخالة على حسب مقاماتهم في غِلظ الطبائع و الكثافة و السفالة كما أشير إليه بقوله:‌« وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ»‌ فكما يوجد فيه اللبوب من الأغذية لأولي الألباب كذلك يوجد فيه ما هو كالتبن و القشور للعوام الذين درجتهم درجة الأنعام كما قال‌: «مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ» و ذلك لأن الغذاء يجب أن يكون مشابها للمغتذي فالمحسوس‌ من الغذاء للجوهر الحاس و المخيلات و الموهومات منه للنفس الخيالية و الوهمية و المعقولات منه غذاء للجوهر العاقل إذ بها يتغذى و يتقوى و يستكمل و يصير منتقلا من حد العقل بالقوة بالغا إلى حد العقل الفعال باقيا بقاء سرمديا أبديا.

 

ملاصدرا می گوید: موازین منطقی و عقلی موازین علوم در آخرت هستند یعنی وزن افکار و کیل انظار در علوم حقیقی و معارف همین موازین منطقی هستند آنچه انسان در آخرت می تواند از آن بهره ببرد همین علوم حقیقی و معارف واقعی هستند کسی این ها را در آخرت داشته باشد بهره می برد و الا خیر

خداوند این موازین را به دنیا نازل فرموده و در قرآن به کار گرفته و از قرآن استخراج می شود تا هر کس قدر و اندازه علم و ارزش آن را بفهمد تا هر جا عقاید با این موازین منطبق باشد مقدار و ارزش فکر و علم انسان بالاتر می رود و در آخرت بهره بیشتری می برد هر کسی با این موازین حساب رزق و أجل خود را محاسبه کند و کتاب عمر و أمل خود را حاضر نماید یعنی با این موازین انسان می تواند میزان رزق و بهره اخروی خود را محاسبه کند و به طبع آن میزان دوام و پایداری و امل خود را در مراتب آخرت محاسبه کند و کتاب عمر خود و بقاء و آروزهای خود را حاضر کند کسی که امیدش پایداری سرمدی است می تواند کتاب عمری با همین موازین حاضر کند تا به آن امل خود برسد زیرا هر کسی رزقی معین و به تبع آن هم حیات و بقائی دارد

توضیح: انسان دارای دو گونه رزق است؛

    1. رزق صوری یا ظاهری یا بدنی و دنیوی: هر کس رزق مقسومی دارد و به حسب آن حیات و عمر مشخص و محدودی دارد

حال برخی معیشت تنگ و بسته ای دارند این ارزاق مادی انواعی دارد و به لحاظ نفع و ضرر هم متفاوت اند برخی از خوراکی ها نافع اند و برخی ضررهایی دارند و به حسب نوع و میزان رزق در دنیا انسان یک اجل معین و معلومی دارد کسی که غذای خوب بخورد عمرش طولانی و آنکه غذای بد می خورد وعمرش کوتاه است بر حسب روایات تا رزق انسان تمام نشود مرگ به سراغ وی نمی آید ملاک مرگ اتمام رزق است.

    2. رزق معنوی روحی و مجرد و اخروی: این دسته علوم اند که در سفره گسترده قرآن کریم برای بشر از طرف خداوند است

پیامبر ص فرمود: «إن هذا القرآن مأدوبة الله فتعلموا منه ما استطعتم» "مأدوبة" به معنای ولیمه و غذای آماده است و قرآن خان گسترده ای است که از طرف خدا برای انسان ها پهن شده است که انواع غذاهای اخروی و معنوی و روحی و مجرد که بهره اخروی شخص است در این سفره فراهم آمده است و هر کسی به نسبت روزی ایی که دارد از آن بهره می برد برخی روزی کم دارند و برخی غذاهایی با ایشان سازگار نیست و با غذایی رودل می کند مرحوم ربانی تربتی گاهی که بحث مخالفت عده ای با علوم عقلی مطرح می شد این شعر ملای رومی را می خواند؛

رگ رگ است این آب شیرین آب شور    در خلایق می رود تا نفخ صور

 

طبع کسی از غذایی خوشش می آید و دیگری نا خوش می دارد هر کسی یک ساختار وجودی دارد مطلبی با شاکله وجودی کسی جور در نمی آید یکی افتخار می کرد حاشیه ملا عبدالله را هم تا پایان نخوانده است و... سلایق گونه گون است خدا هم به منظر معلم که رسول اکرم ص است و فرمود: «أنا النذیر العریان» مثل کسی که جامه می کند و آن را آتش می کشد تا انذار و هشداری به دیگران بدهد اما عرفا می گویند: مراد از نذیر عریان تعین اول است و مقام پیامبر ص تا تعین اول بوده و از تعینات کثیره فارغ است ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ (164) ﴾ و خدا به ایشان فرمان داده ﴿أدْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (125) ﴾ برخی را با حکمت دعوت کن آنها که طاقت فهم برهان دارند و دیگران را با موعظه و خطابه و برخی را با مجادله احسن به حق بخوان

کسی بهره اش از قرآن حکمت است و دیگری خطابه و عده ای هم به مجادله احسن است که از قضایای مسلمات و مشهورات تشکیل می شود رزق های معنوی گوناگون است و بر اساس بهره ای که هر کسی دارد بقاء و دوام ابدی و سرمدی او هم بر اساس همان شکل می گیرد برخی بهره او لُب و متن و باطن قرآن است قرآن باطن های متعدد دارد ﴿ وَتِلْكَ الأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلاَّ الْعَالِمُونَ (43) ﴾ امثال زده می شود تنها عالمان به مغز و باطن آنها پی می برند

ما ز قرآن مغز را برداشتیم    پوست را نزد خران بگذاشتیم

 

برخی هم بهره اش از قرآن پوست و ظاهر است مانند حنابله که اهل ظاهر اند زیرا غذا شبیه مغتذی است؛

     غذای حس محسوس و ظاهریات است

     و غذای وهم و خیال هم موهوم و متخیل است

     غذای عقل هم معقولات است تا عقل را از بالقوه به عقل بالفعل برساند محسوسات نمی تواند عقل را به فعلیت برساند

حکیم سبزواری تعبیر زیبایی در حاشیه دارد که؛ حس در انسان حنابله وجود انسان است ایشان اهل ظاهر اند همان طوشر که حکیم صرف و محض عقل انسان است قوه مدرکه عاقله است

کسی که رزقش از معارف قرآن رزقی اخروی است که حکمت و معقولات است در مراتب آخرت به مرتبه عقول می رسد که سرمدی است و جامع ابدی و ازلی است اما کسی که رزق او در حد مرتبه مثال و وهم و خیال است بقاء و دوامش ابدی است نه سرمدی زیرا شروع نشأه آخرت از انقطاع و پایان دنیا است و تا ابتدای سرمدی است و به سرمد نمی رسد همان طور که غذای مادی و صوری و بدنی میزان عمر در دنیا را مدیریت می کند

بعد ملاصدرا تبصره ای میزانیه می آورد.


[1] . در قرآن گاهی «لهم درجات» و گاهی هم به «هم درجات» تعبیر کرده است یعنی خود نفس و سعه وجودی انسان در قیامت درجه اوست و که این شاکله و سعه وجودی از ارزاق معنوی تشکیل می شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo