< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: صراط نفس است و سیرش دوری می باشد

...

قال الشيخ الصدوق في الإعتقادات[1] : اعتقادنا في الصراط؛

     أنه حق

     و أنه جسر على جهنم

     و أن عليه ممرّ جميع الخلق قال الله تعالى‌: ﴿وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها كانَ عَلى‌ رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا﴾[2]

قال: و الصراط في وجه آخر اسم حجج الله‌ فمن عرفهم في الدنيا و أطاعهم أعطاه الله جوازا على الصراط الذي هو جسر جهنم يوم القيامة

و قال النبي ص لعلي ع: «يا علي! إذا كان يوم القيامة أقعد أنا و أنت و جبرئيل على الصراط و لا يجوز على الصراط إلا من كانت معه براءة بولايتك»[3] ‌ انتهى.

أقول: و من العجب؛

     كون الصراط و المار عليه و المسافة و المتحرك فيه شيئا واحدا و هذا هكذا في طريق الآخرة التي تسلكها النفس الإنسانية فإن المسافر إلى الله أعني النفس تسافر في ذاتها و تقطع المنازل و المقامات الواقعة في ذاتها بذاتها

     ففي كل خطوة تضع قدمها على رأسها بل رأسها على قدمها

و هذا أمر عجيب و لكن ليس بعجيب عند التحقيق و العرفان.‌

 

در پایان فصل صراط گفته شد: صراط همان نفس سعیده است و صورت صراط مستقیم نفوس سعیده می باشد اما مانند بسیاری حقایق دیگر که بجهت حجاب ماده برای انسان ها روشن نمی باشد تا انسان در دنیا است این حقیقت برایش روشن نمی شود و هنگامی که کشف غطاءگردیده و پرده ی مادی از پیش چشم انسان برداشته می شود این حقیقت برای انسان روشن می شود و به صورت پلی که روی جهنم کشیده شده است تمثل می یابد که یک طرف آن موقف قیامت است و طرف دیگرش هم دری از درهای بهشت است و زمانی که این پل تمثل پیدا کرد و برای انسان روی جهنم کشیده شد؛

     هر کس که آن را ببیند آن را می شناسد

     و این پل را به نام صنعت و بنا برای خود می شناسد یعنی می داند که سازنده آن پل خودش است که با عقاید و اعمال آن را ساخته است

     و متوجه می شود که این پل همان پلی است که روی متن جهنم طبیعت و دنیا قرار داشت

     و می فهمد که باطن دنیا جهنم است که در آخرت ظهور می یابد البته باطن لذت های غیر مشروع و غیر مباح دنیا می باشد

     و می فهمد که پل روی جهنم ظهور همان صراط دین و شریعت و هدایت و قانون الهی است که در متن دنیا وجود داشت

سعدی می گیود:

میان دو کس جنگ چون آتش است    سخن چین بدبخت هیزم کش است

 

حقیقت جنگ افروزی آتش دوزخ است و یا قرآن می فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا﴾[4] ظاهر مال یتیم خوردن غذا است و حقیقت آن شعله های آتش است که شخص شکم خود را از آن پُر می کند و این "ظِل ذی ثلاث شعب" و جهنم که ندا داده می شود؛ ﴿انطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ﴾[5] ﴿لَا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ﴾[6] یعنی به زیر سایه سه شعبه ای از دود و آتش بروید که طول و عرض و عمق دارد خود دنیا و طبیعت بدن نیست بلکه لذات غیر مباح آن مانند آتش زیر خاکستر است و خاموشی این آتش با آب علم و تقوا است که باید در این دنیا آن را خاموش نمود به همین مناست روایتی[7] نقل می شود؛ «ما من صلاة تحضر وقتها الا نادی ملک بین یدی الناس: «یا أیها الناس قوموا إلی نیرانکم إلتی أوقدتموها علی ظهورکم فأطفئوها بصلاتکم»[8]

بعد ملا صدرا از اعتقادات شیخ صدوق روایتی را می آورد که 4 قسمت و فراز دارد؛

    1. اعتقاد ما درباره صراط این است که؛ صراط حق و واقعیتی غیر قابل تردید و انکار است

    2. صراط پلی بر جهنم است

    3. همه باید از صراط عبور کنند

    4. با استشهاد به این آیه که؛ ﴿وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا﴾[9] زیرا این پل بر متن جهنم کشیده شده است بعد می افزید که اهل تقوا نجات یافته و ظالمان گرفتار می شوند ﴿وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا﴾[10] ﴿ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا﴾[11]

    5. معنای دیگری هم صراط دارد؛ صراط یعنی امام معصوم و ولی الله می باشد در زیارت جامعه کبیره آمده است: «و أنتم الصراط الأقوم»

ارتباط این معنای صراط با معنای پلی بر جهنم این است که ولایت و محبت امام معصوم در دنیا با نشانه اطاعت از ایشان، جواز عبور از صراط به معنای اول است تا انسان با مصونیت از آن گذشته و وارد بهشت شود

امام سجاد ع می فرماید:

تعصی الإه و أنت تظهر حبه******هذا لعمری فی الفعال بدیعلو کان حبُّک صادقا لأطعته******إن المُحبّ لمن یحبه مطیع

 

بعد روایتی از پیامبر ص نقل می کند که خطاب به حضرت علی ع فرمودند: یا علی در قیامت من و تو جبرییل بر سر پل صراط می نشینیم و هر کس ولایت تو را داشته باشد باعث برائت او از آتش و مجوز عبور از صراط خواهد بود.

در پایان ملاصدرا سخنی دارد؛ امر شگفتی در مورد صراط هست که؛ راه و راهرو یکی است صراطی که گفته شد طریق موصل به بهشت است همان راه هدایتی است که مؤمن در دنیا داشته است نفس انسان هدایت یافته و مؤمن همان صراط مستقیم است نفس انسان با تبعیت از دین به تدریج و منزل به منزل به مقصد لقاء الهی ترقی می کند و مسیری که نفس به مقصد لقاء الهی پیمود و نفَس به نفَس و لحظه به لحظه با کسب معرفت و تقوا در پرتوی عبادات و اعمال نیک به طرف حق تعالی حرکت کرده تا به منزل مرگ رسیده حال مطلب شگفت این است که راه و راهرو یکی است صراط همان نفس انسان است و مسیر سلوک و ترقی که صراط است مخصوص مومنان است اما کفار قبل از ورود به صراط آتش ایشان را أخذ می کند صراط راه مومنان برای رسیدن به بهشت و کسی که دنبال و در پی آخرت است سیر و سلوکش تا لقاء پروردگار از متن وجود خود انسان می گذرد ﴿إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴾[12] این راه و مسیر از متن وجود خود انسان می گذرد و راه سیر و سلوک و معرفت و رضوان الهی و بهشت راهی در بیرون از انسان نیست. به قول شبستری؛

یکی ره برتر از کون و مکان شو    جهان بگذار و خود در خود جهان شو

 

این راه و مسیر و سیر هم دوری است و این دومین شگفتی در بحث صراط است حرکتی که انسان باید سرش را جلوی پا بگذارد و بعد پا را بجای سر بنهد مانند چرخ و فلک نه سیر در خط مستقیم

البته این شگفتی برای غیر عارف و غیر اهل معرفت است ولی برای عارف حل شده است زیرا وی حرکت ایجادی و سیر وجودی را دور می داند زیرا ﴿إنا لله و إنا إلیه راجعون﴾[13]

از جهت دیگری هم دوری است که علم و عمل با هم ملازم اند علم موجب عمل می شود و این به منزله این است انسان سرش را جای پایش بگذارد سر نماد معرفت است و پا نماد عمل استباز عمل باعث ازدیاد معرفت می شود و سبب این که شعاع معرفت انسان بیشتر شود زیرا مَثل علم و عمل شخصی است که چراغی را در تاریکی به دست گرفته است چراغ معرفت است و قدم عمل است با هر قدمی که بر می دارد آن نور شعاع بیشتری را روشن می کند «مَن عمل بما علم ورّثه الله علم ما لم یعلم »[14] و در نهج البلاغه می فرماید: «بالإیمان یُستدل علی الصالحات و بالصالحات یستدلّ علی الإیمان»[15] ایمان که تصدیق و معرفت قبلی است دلیل عمل خوب و راهنمای آن است و عمل هم دلیل و راهنمای معرفت بیشتر می شود. شبستری در ادامه می گوید:

یکی ره برتر از کون و مکان شو    جهان بگذار و خود در خود جهان شو

نماند در میانه رهرو و راه    چو های هو شود ملحق به الله

 

بنا بر بیت اول راه و رهرو یکی است و بنابر بیت بعدی، دومین تعجب که این حرکت دوری است. نکته دیگر هم ملازمت علم و عمل با هم در صراط می باشد در قرآن می فرماید: ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ﴾[16]


[7] . روضة المتقین ج2 ص36 و 37.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo