< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عبور از صراط و اخلاص

فأولهم: زمرة يقطع في مثل طرف العين و لمح البرق و هم الأنبياء ع

و الثانية: في مثل الريح و الطير و هم الصديقون الأولياء

و الثالثة: مثل حضر الفرس و أجاويد الخيل و الركاب و هم الصادقون الذين جاهدوا أنفسهم حتى صدقوا الله سبحانه في جميع حركاتهم و خطراتهم

و الرابعة: في مثل الراكب رحله و هم المتقون

و الخامسة: في مثل سعي الرَجِل و هم العابدون

و السادسة: مشيا و هم العُمال المستورون

و السابعة: حبوا[1] و هم المتهتكون‌ من الموحدين

و كل زمرة لها نور؛

     نور النبوة

     و نور الولاية

     و نور الصدق

     و نور التقوى

     و نور العبادة

     و نور الستر

     و نور التوحيد

فمنهم من نوره مد بصره و منهم من نوره عند إبهام قدمه و هو آخرهم.

فليس النور بكثرة الأعمال إنما النور بعظم نور الأعمال و إنما يعظم نور العمل‌ على قدر ما في القلب من النور و إنما يعظم نور القلب على قدر القربة فكل ذي نور نوره أقرب إلى الله تعالى فنوره أنور و أعظم و أنفذ بصرا و أثقل وزنا فكم من رجل قلَّ عمله هناك سبق إلى الجنة من أربى بعمله هناك أضعافا مضاعفة ألا ترى إلى‌ قول رسول الله ص لمعاذ: «أخلص يكفك القليل من العمل‌»

فلا يصل العبد إلى الإخلاص إلا بعظم النور و إنما زكت أعمالهم و نمت بعظم النور و يحقق ما قلناه؛ إن رجلا من هذه الأمة قد سبق من عمر ألف سنة من الأولين و لذلك روي في الحديث: «يا حبذا نوم الأكياس و فطرهم كيف يغبنون سهر الحمقى و صيامهم» و لمثقال حبة من خردل من صاحب تقوى و يقين أفضل عند الله سبحانه من أمثال الجبال من المغترين.

و قال أيضا: فالصراط المستقيم طريق التوحيد و هو دين الحق الذي جميع الأنبياء و الرسل و متابعيهم عليه و جميع الأحوال السنية و مقامات السالكين في السير إلى الله تعالى و في الله عز و جل راجعة إليه.

و علم التوحيد أنفع العلوم و أرفعها بل صفاوتها و نقاوتها و هو المقصد الأقصى و المطلب الأعلى و «ليس وراء عبادان قرية» و لا مطمع في النجاة إلا باقتنائه و لا فوز بالدرجات إلا باجتنائه و لعلو مرتبته و رفعة منزلته انقلبت البصائر عنه كليلة و العقول عليلة و النواظر حواسر[2] إذ هو بحر وقف بساحله العقول و امتنع على الأرواح و القلوب إلى كنهه الوصول انتهى كلامه.

 

ملا صدرا سخنی را از ابوطالب مکی عارف نقل می کند که در مجموع 6 مطلب را در این عبارت متعرض شده اند مطالب مفیدی که از روایات هم استفاده می شود کما این که ملا صدرا بعد از نقل سخن ایشان می گوید: می توان این مطالب را برهانی هم نمود با توجه به مباحثی که در این فصل آمده است.

پیشتر مطالبی را خاطر نشان شدند که؛

    1. همان طور که بهشت از رحمت خدا پدید آمده است صراط هم چنین است زیرا صراط فرع بر بهشت است ولذا اختصاص موحدان و اهل ایمان است ایشان هستند که از صراط عبور می کنند و ایشان به بهشت می روند اما کافران قبل از این که به صراط وارد شوند آتش ایشان را در می رباید.

    2. با وصفی که در حدیث نبوی ص نقل شده است که از شب تاریکتر است آن نوری که بین اهل توحید در قیامت تقسیم می شود فراروی ایشان و اطراف آنها را در صراط روشن می کند به اندازه نور معرفت و تقوایی است که در دنیا بدست آورده اند در نتیجه بر حسب میزان آن نور، صراط دقت و اتساع می یابد و سرعت عبور از صراط هم متفاوت خواهد شد برخی تندتر و به چشم بر هم زدنی عبور می کنند و برخی هم افتان و خیزان به اندازه عمر دنیا از صراط می گذرند

    3. دقت و اتساع صراط به میزان متابعتی است که شخص از قوانین اسلام و احکام دین در دنیا انجام داده باشد اگر متابعت بیشتری کرده است صراط برای او گسترش می یابد و اگر لغزشی نسبت به دستورات دینی برایش رخ داده است در آنجا هم صراط باریک شده و پایش بر صراط می لغزد و این ناشی از رحمت حق تعالی است سرعت و بطؤ حرکت بر صراط تابع تقربی است که شخص در دنیا نسبت به خدا داشته است و آن به اندازه معرفت و یقینی است که به مبدأ و حقیقت و حق تعالی داشته که بر این مبنا 7 گروه درست می شوند؛

     انبیاء: به سرعت برق و نور و با چشم بر هم زدنی

     اولیاء: به سرعت باد و پرنده

     صادقان: کسانی که در جهاد با نفس با خداوند صادق بوده اند ایشان به سرعت اسب های راه رو و شتران تیز تک از صراط می گذرند

     متقین: به مانند راکب بر مرکب و سواره صراط را طی می کنند

     عابدان: با سرعت پیاده ای که می دود و با سرعت دونده می گذرد

     مستورین: کسانی که در خلوت گرفتار گناه شده اند با سرعت فرد پیاده عبور می کنند

     متهتکین: کسانی که تجاهر به فسق داشته اند سینه خیز و افتان و خیزان عبور می کنند

هر یک از ایشان نوری در صراط متناسب با خود دارند به ترتیب؛

     نور نبوت

     نور ولایت

     نور صدق

     نور تقوا

     نور عبادت

     نور ستر

     نور توحید در متهتکان که خواه ناخواه اهل توحید اند هر چند گنهکار باشند

تفاوت شعاع روشنایی نور اولین دسته با آخرین دسته بااین اندازه است که در انبیاء تا جایی که چشم کار کند نور برایشان روشنایی دارد و شعاع نورشان پرتو افشان است اما در دسته متهتکان فقط تا ابهام قدم و تا جلوی پایشان را روشن می کند

مطلب چهارم: زیادی نور به کثرت عبادت و عمل نیست هر چه اعمال خوب بیشتر باشد نورش در صراط و قیامت بیشتر نخواهد بود اندازه نور بستگی به میزان اخلاصی دارد که شخص در اعمال و عبادات خودش در دنیا داشته است که باز هم آن میزان اخلاص که اندازه قرب شخص را رقم می زند به اندازه معرفتی است که شخص نسبت به حق تعالی دارد «إنما الأعمال بالنیات» و «لکل امرءٍ ما نوی» حکیم سبزورای در اخلاقیات منظومه فریده ای درباره اخلاص آورده که این گونه اخلاص را معنا می کند؛

و طالب القربة من غیر غرض    دنیً و عقبیً مُخلِص فیما نهض

 

«أی؛ فیما نهض من الاعمال و فیما قام من الاعمال» لذا مخلص کسی است که دنبال قرب به حق تعالی است و هیچ غرض دنیوی مثل شهرت و اخروی مثل طمع در بهشت و خوف از دوزخ، از اعمال خود ندارد

فالمبتغی للشهرة مریض    و طامع الثواب مسعیض

 

طالب ثواب بهشتی معامله گر است

لیس من الشرک الخفی بریا    دبیبه جدا بدا خفیا

 

صدای پای شرک خفی که ریا است خیلی پنهان است پیامبر ص می فرماید: «إن الدبیب الشرک فی امتی اخفی من دبیب النملة السوداء علی الصخرة الصمّآء فی الیلة الظلماء» صدای شرک در امت من از صدای پای مورچه سیاه در شب تاریک بر سنگی سخت هم آهسته تر و مخفی تر است مخلص دنبال قرب به حق است «وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء»

دنیا و آخرت به نگاهی فروختیم    سودا چنان خوش است که یک جا کند کسی

 

ما ز دوست غیر از دوست مطلبی نمی خواهیم    حور و جنت ای زاهد بر تو باد ارزانی

 

این اخلاص حقیقی و کامل است به هر میزان نیت شخص کامل باشد قربش بیشتر است به طول رکوع و سجود نیست روح عمل به نیت است هر چه تقرب و اخلاص بییشتر باشد عمل سنگین تر و نورانی تر است میزان تقرب به میزان معرفت شخص دارد کسی بخواهد به حق تعالی نزدیک شود حق در مرتبه بهشت یابالاتر و یا جنت افعال یا جنت صفات و یا جنت ذات را می جوید

گر شبی در خانه جانانه مهمانت کند    گول نعمت را مخور مشغول صاحب خانه باش

 

لذا ابوطالب مکی می گوید: چه بسا کسی با عمل اندک زودتر از کسی که چند برابر او عمل دارد به بهشت می رود و چه بسا کسی از امت پیامبر اکرم ص سبقت دارد بر کسی که هزار سال در امت های پیشین عمر کرده است زیرا معارف در امت احمدی در اوج شکوه است و انسان سالک دراین امت خیلی بیشتر می تواند اوج بگیرد

بعد شیخ مکی روایتی را نقل می کند؛ معاذ ابن جبل وقتی به کارگزاری جایی گماشته شد از پیامبر ص سفارشی خواست ایشان فرمودند: «أخلص العمل أخلص یکفک القلیل من العمل» و در حدیثی است که؛ «حبذا نوم الأکیاس و فطرهم» آفرین بر خواب و خوراک زیرکان که مومن هستند زیرا «المؤمن کیِّس» نه آن که ثروت و مکنت و کاخ و شاستی دارد زیرک کسی است که توانسته زندگی جاوید خود را آبادان کند نه حمقاء که اهل دنیا هستند در روایت آمده «لولا الحمقاء لخربت الدنیا» عمارت دنیا به افراد نادان است که سیلی نقد را از حلوای نسیه برتر می دانند و به چند روزه دنیا بسنده می کنند اهل ایمانی که خوابیده و روزه نگرفته است بهتر از نادانی که شب زنده داری کرده و روزه داری زیرا «نوم العالم عبادة»

در روایتی در فصوص نقل شده که؛ زن و شوهری در صدر اسلام شب برایشان میهمانی آمد در حالی که فقط به اندازه خودشان غذا داشتند و در محذور بودند لذا چاره ای کردند سفره را پهن کرده و نور را اندک کرده و تظاهر به خوردن می کردند که میهمان می پنداشت ایشان نیز دست به غذا می برند تا با طیب نفس غذا میهمان تناول کند فردایش که نزد رسول الله ص رفتند ایشان فرمودند: «ضحک الله مما فعلتم البارحة» خدا از رفتار شما خرسند شد گاه عملی در نظر انسان نمی آید اما مورد توجه خدا است و سخت برای خدا جلوه گر است.

اخلاص سرسری و بی جا نیست در حدیث قدسی فرمود: «یابن آدم اکثر من الزاد فإن الطریق بعید بعید و جدّد السفینه فإن البحر عمیق عمیق و خفف الحملة فإن الصراط دقیق دقیق و اخلص العمل فإن الناقد بصیر بصیر و أخّر نومک الی القبر و فخرک الی المیزان و شهوتک الی الجنة و راحتک الی الآخرة و لذتک الی حور العین و کُن لی أکن لک و تقرب الیّ باستهانة الدنیا و تبعد عن النار لبغض الفجار و حب الابرار فأن الله لا یضیع اأجر المحسنین» این حدیث را مرحوم بروجردی در لحظه احتضار اشک ریزان می خواندند وقتی به ایشان گفتند: شما با این همه اعمال خیر و منشأئیت نیکی ها چرا نگران مرگ هستید؟

به ترک خواب می باید شبی گفت    که زیر خاک می باید بسی خفت

 

یکی از عرفا (گویا جنید بغدادی بوده) را پس از مرگ در خواب دیددند و پرسیدند چه شد؟ گفت تنها نفع ما پس از مرگ، رکوع ها و رکعات دل شب بود

عملی که به اندازه غبار و ذره و خردل است از صاحب یقین و تقوا فضیلتش از اعمال خوب به اندزه کوه ها از اهل دنیا بیشتر است لذا شیطان هم با مرگ عالم سخت شادمان می شود تا مرگ عابد

مطلب پنجم: شیخ مکی می گوید: صراط مستقیم که انسان را به جنت می رساند صراط دین و توحید و یقین و معرفت است که همه انبیاء و اولیاء و پیروانشان بر این صراط بوده اند و همه مدارج سالکان و حالات خوب و والا و بالا بازگشت همه اوصاف ارزشمند به همین صراط است و هر مدارجی و درجه ای که سالکان بدان نایل می شوند و هر صفت پسندیده ای که کسی می یابد همه در پرتوی صراط مستقیم دین و توحید و یقین است یعنی صراط أُم الفضایل و جامع المقامات و مجمع السجایا و کانون و مرکز همه خوبی ها است و کسی که در این جاده قدم نهد اهل نجات است و صراط تنها راه تضمین کننده سعادت انسان است سعدی گوید:

دانی که چیست لذت با عارفان نشستن    سمع خدا گشودن ذکر خدا شنیدن

از جاهلان مپرسید اسرار حق شناسی    کاین فرقه را نباشد ذوق به حق رسیدن

تحصیل معرفت کن تا بندگی بدانی    کاین بود قصد خالق از بنده آفریدن

بگذار هر چه داری در رهن علم و حکمت    کآخر زیان نبینی زین کیمیا خریدن

 

یقین به همین میزان کمیاب تر هم هست و دسترسی به آن دشوار تر هم هست در واقع کم ترین چیزی که بین مردم تقسیم شده است یقین است و مشکل ترین دانش که عقل و شهود هر دو در مقابل او کم می آورند یعنی هم دچار واماندگی می شود و هم کشف با بُعد محدودی که دارد ناکام می ماند علم عرفان و یقین و معرفت است ابن ابی الحدید این دو بیت شعر را سروده که در حاشیه باب حادی عشر قطع قدیم نگاشته شده بود؛

فیک یا اعجوبة الکون غدا الفکر کلیلا    قد تحیرت ذوی اللب و بلبلت العقولا

کلما قدّم فکری فیک شبرا فر میلا    ناکسا یخبط فی عمیاء لا یهدی سبیلا

 

درک توحید بسیار مشکل است؛

     چه ادراک مفهومی حصولی

     و چه درک حضوری شهودی

لذا برداشت های در باب توحید بسیار متفاوت است.


[1] . سینه خیز.
[2] . ذهن ها سربرهنه شوند مثل جنگجویی که کلاهخود از سرش بیفتد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo