< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: صراط

فصل (19): في الصراط

قد علمت؛

     أن لكل موجود حركة جبلية و توجها غريزيا إلى مسبب الأسباب

     و للإنسان مع تلك الحركة الجوهرية العامة حركه أخرى‌ ذاتية منشؤها حركة عرضية في كيفية نفسانية[1] لباعث ديني و هي المشي على منهج التوحيد و مسلك الموحدين من الأنبياء و الأولياء و أتباعهم ع

و هي المراد بقوله تعالى‌: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ‌» المدعو للمصلي في كل صلاة، المشار إليه في قوله تعالى‌: «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‌ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي‌» و قوله‌: «إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ‌».

 

فصل 19: صراط

باب 11 از سفر رابع اسفار اربعه عقلیه درباره معاد جسمانی و احوال آخرت است که 34 فصل دارد اکنون بحث درباره احوال آخرت و در مورد صراط است

صراط پلی[2] بر جهنم است که همه اهل ایمان باید از آن عبور کنند و اگر شخص سقوط در جهنم نکند این بزرگراه وی را به بهشت می رساند ویژگی های این پُل؛

    1. ادقّ مِن الشعر: از مو باریکتر

    2. احدّ من السیف: از شمشیر تیزتر و برنده تر

    3. اظلم مِن اللیل: از شب تاریکتر

    4. اشدُّ حرا من النار: از آتش سوزنده تر است

بنا به تفاوت نور معرفت اشخاص برخی به کُندی و برخی به سرعت از این راه می گذرند.

ملاصدرا در آغاز بحث چند مطلب را بیان می کند؛

مطلب نخست: همه موجودات اعم از انسان و غیر انسان به حسب جبلت و به طور غریزی، حرکتی ذاتی و وجودی به سوی حق تعالی دارند که حرکتی عمومی است و اختصاص به دسته خاصی از انسان ها ندارد بلکه قهری و فطری است و بر حسب اختیار و اراده نمی باشد هر چند همه موجودات به مقصد نهایی که قرب الی الله و جوار الهی نمی رسند اما همه موجودات در این مسیر قرار می گیرند و ممکن است برخی به مقصد نهای لقاء الله برسند و برخی فقط تا بهشت جسمانی برسند و یا این که برخی به جهنم منتهی شوند

این صراط مستقیم است که همه موجودات در مسیر آن هستند شبستری در اوایل گلشن راز می گوید:

یکی خط است ز اول تا به آخر    از او خلق جهان گشته مسافر

 

موجودات یک خط سیر کلی دارند که دوری است و از حق شروع شده و به حق تعالی منتهی می شود و عرفا به آن قوس صعود و نزول می گویند در مسیری از خدا نزول کرده و در سیر دوری با حرکت ذاتی و جوهری به طبیعت رسیده بعد دوباره صعود کرده و به حق تعالی می رسند اما گروه خاصی از انسان ها که اهل الله هستند تا انتهای خط می رسند و اصحاب یمین تا بهشت جسمانی می رسند و اصحاب شمال به دوزخ منتهی می گردند در روایتی هست؛ «الدنیا حرام علی اهل الآخرة و الآخرة حرام علی اهل الدنیا و کلاهما حرامان علی اهل الله»

شبستری در گلشن راز می گوید:

ز حق با هر یکی قسمی و حظی است    معاد و مبدأ هر یک به اسمی است

 

اهل الله مبدأ و معادشان اسم الله است و هم موجودات از الله و به الله نمی رسند هر چند همه در یک خط مستقیم اند مثلا جهنمیان به جهنم رجوع می کنند که مظهر اسم منتقم است این حرکت عمومی قهری است و همه در صراط مستقیم خط سیر کلی از خدا به خدا حرکت می کنند که سیری وجودی است و با نظر به این حرکت هیچ موجودی گمراه نیست به گفته حافظ؛

در طریقت پیش سالک هر چه آید خیر اوست    در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

 

همه موجودات هم با توجه به این حرکت، عبادت تکوینی دارند «یا مَن لا یُعبد الا ایاه» اشاره به عبادت تکوینی همه موجودات است یعنی همه موجودات تابع اوامر و نواهی تکوینی و وجودی حق تعالی هستند زیرا همه در همین صراط سیر می کنند آیه سوره هود به این حرکت اشاره دارد؛ «إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُم مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (56)» قیصری در شرح فص هودی فصوص می گوید: این که از موجودات در قرآن تعبیر به دابَّه شده اشاره به شعور همگانی موجودات است که همه جنبنده و جاندار و دارای شعور اند و ناصیه و اختیار همه در دست خداست اشاره به احاطه و سلطه وجودی حق تعالی بر همه موجودات است خدا بر صراط مستقیم است و "ربی" رب پیامبر اسم الله است زیرا پیامبر ص مظهر اسم الله است حقیقت انسانیه که عین ثابت انسان کامل و مظهر الله می باشد و آن اسم الله که من پیامبر ص تحت تربیت او هستم در انتهای صراط مستقیم می باشد همان صراط مستقیم کلی که همه موجودات بر آن هستند و از خدا آغاز و به الله ختم می شود همان طور که در آیه دیگر فرمود: «إن الی ربک المنتهی» و «إن الی ربک الرجعی» حتی جهنمی که به اسم منتقم منتهی می شود از این روی که اسم الله جامع همه اسماء است باز هم وی به الله رجوع دارد هر چند به لقاء الله منتهی نشده است اما باز هم رجوع الی الله یافته است.

مطلب دوم: غیر از این حرکت عمومی قهری وجودی یک حرکت وجودی دومی هم برای عده ای از انسان ها که اهل ایمان و توحید هستند وجود دارد که حرکتی خاص است و شامل همه موجودات نمی شود و اختیاری هم هست این حرکت به جهنم واصل نمی شود بلکه سیری است که انسان را به لقاء حق و لا اقل به بهشت می رساند منشأ این حرکت دوم حرکات عرضی است هر چند خود حرکت وجودی و ذاتی است اما در این حرکت باید انسان در کیفیات نفسانی داشته باشد کیفیات نفسانی هم اعم است از؛

     کیفیات نفسانیه خُلقیه: که باید شخص صفات و ملکات و اخلاقش را برابر با دستورات شرع درست کند

     کیفیات نفسانیه اعتقادیه: باید اعتقاداتش را درست کند

پشتوانه این حرکات و اعمال اعم از جوانحی و جوارحی، باید باعث دینی و انگیزه دینی باشد که به گفته حکیم سبزورای در حاشیه: یعنی نیت قربی داشته باشد با اعمال جوانحی اعتقادات را درست می کند و با حرکات جوارحی اخلاق و ملکات را به قصد قربة الی الله درست می کند و اهل توحید این حرکت را انجام می دهند و در نتیجه این حرکت منشأ برای حرکت وجودی دومی می شود و محصول عبادات تشریعی و امتثال اوامر و نواهی تکلیفی است مثل «الصلاة قربان کل تقی» می باشد که آن هم الی الله است و شخص را به لقاء الله یا به جنت موعود و جسمانی می رساند.

مطلب سوم: در ادامه مطلب قبلی می توان گفت: حرکت دومی برخاسته از امتثال و اطاعات شرعیه بود خود حرکت دوم در صراط مستقیم است که صراط توحید است و متحرکٌ فیه آن صراط مستقیم توحیدی است و اهل ایمان و توحید در این صراط قرار گرفته و سیر می کنند و همان صراط مستقیمی است که هر نمازگزار در هر نماز خود 2 بار از خدا درخواست هدایت به آن را می کند «إهدنا الصراط المستقیم» ارسال رسل و انزال کُتب همه برای دعوت مردم به این صراط مستقیم توحیدی می باشد شعر در ابتدای بحث مربود به صراط نخست است که؛

یکی خط است ز اول تا به آخر    از او خلق جهان گشته مسافر

 

و شعر مربوط به صراط دوم و توحیدی در بیت بعدی گلشن راز آمده است؛

در این ره انبیاء چون ساربان اند    دلیل و رهنمای کاروان اند

 

مطلب چهارم: دعوت پیامبر اکرم ص با بقیه انبیاء متفاوت است و آن تفاوت این است که ایشان مردم را به اسم جامع الله دعوت نموده است و فقط در دین اسلام است که به الله دعوت شده است زیرا خود نبی مکرم اسلام ص مظهر اسم الله است تا همه را به لقاء الله و قرب و جوار الهی بخواند به این دلیل که؛ ««إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ‌» الله که همه ملک هستی و مُلک وجودی موجودات مجرد و مادی و آسمانی و زمین از آن الله است زیرا موجودات هر کدام مظهر اسمی است زیرا که؛

ز حق با هر یکی قسمی و حظی است    معاد و مبدأ هر یک به اسمی است

 

اما اسم الله جامع همه اسماء است و همه اسماء در اسم الله جمع اند لذا ملک وجودی همه موجودات زمینی و آسمانی و مجرد و مادی به اسم جامع الله اند و پیامبر ص دعوت عمومی به این اسم جامع الله می کند که؛ «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‌ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي‌» پیامبر ص به اسم جامع الله دعوت می کنند و يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا (45) وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِيرًا (46)

زیرا به خواست رسول ص همه جنبه های اسلام جمعیت دارد؛

     خود رسول اکرم ص مظهر اسم جامع الله است

     دین او کامل و تمام است «الیوم اکملت لک دینکم و اتممت علیم نعمتی»

     نماز او جماعت

     عید او روز جمعه

همه انسان ها که بنا به فطرت توحیدی آفریده شده اند « فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (30)» و این که؛ «کُل الناس یولَد علی الفطرة ثم إن ابواه یوهدانه و ینصرانه و یمجسانه» لذا فطرت اصلیه که بر حسب اصل نوع است اقتضاء می کند که همه نسان ها بتوانند به لقاء الهی برسند در ادامه شبستری می افزاید:

و از ایشان سید ما گشته سالار    هم او اول هم او آخر در این کار

در او ختم آمده پایان این راه    در او مُنزَل شده «ادعو الی الله»

ز احمد تا احد یک میم فرق است    همه عالم در آن یک میم غرق است

احد در میم احمد گشته ظاهر    در این دور اول آمد عین آخر

شده از پیش و دل ها جمله در پی    گرفته دست دل ها دامن وی

 

میم احمد میم امکان و تعین است که همان حقیقت انسانیه است و عرفا به عین ثابت انسان کامل می گوند که پیامبر اکرم ص است که به سوی اسم جامع الله دعوت می کند «إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ‌».

 


[1] . در اعتقادات و اخلاق.
[2] . بنا بر غلط مشهور، در عرف به صراط، پُل می گویند اما در حقیقت، صراط به معنای بزرگراه است که 3 پُل و قنطره بر آن تعبیه شده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo