< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/01/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سخن ابن عربی

قال الشيخ العربي في الفتوحات المكية[1] : النفخة نفختان؛

     نفخة تطفئ النار

     و نفخة تشعلها

فإذا تهيأت هذه الصور كانت فَتيلة استعدادها لقبول الأرواح كاستعداد الحشيش[2] بالنار التي كمنت فيه لقبول الاشتعال و الصور البرزخية كالسرج مشتعلة بالأرواح التي فيها فينفخ إسرافيل نفخة واحدة فتمر على تلك الصور فتُطفئها و تمرُّ النفخة التي تليها- و هي الأخرى على الصور المستعدة للاشتعال و هي النشأة الأخرى فتشتعل بأرواحها- «فإذا هم قيام ينظرون»

فتقوم تلك الصور أحياءاً ناطقة بما ينطقها الله؛

     فمن ناطق بالحمد لله و من ناطق يقول: «من بعثنا من مرقدنا»

     و من ناطق بالحمد لله الذي أحيانا بعد ما أماتنا و إليه النشور

و كل ينطق بحسب حاله و ما كان عليه و نسي حاله في البرزخ و يتخيل أن ذلك منام كما يتخيله المستيقظ و قد كان عند موته و انتقاله إلى البرزخ كالمستيقظ هناك و أن الحياة الدنيا كانت له كالمنام و في الآخرة يعتقد في أمر الدنيا- و البرزخ أنه منام في منام.

و قال في موضع آخر منها[3] : بعد ذكر الناقور[4] و الصور و ليعلم؛ بعد ما قررناه أن الله تعالى إذا قبض الأرواح من هذه الأجسام الطبيعية و العنصرية أودعها صورا أخذها في مجموع هذا القرن النوري فجميع ما يدركه الإنسان بعد الموت في البرزخ من الأمور يدركها بعين الصورة التي‌ هو بها في القرن

و النفخة نفختان؛

     نفخة تطفئ النار

     و نفخة تشعلها

فكذلك نفخة الصور نفختان الأولى للإماتة لمن يزعم أن له حياة سواء كان من أهل السماوات أو من أهل الأرض قال تعالى: « وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ»‌ و هم الذين سبقت لهم القيامة الكبرى و إليهم الإشارة بقوله تعالى‌: «إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى‌ أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ...»‌ إلى قوله‌: «لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ»‌ إذ الفزع الأكبر إشارة إلى ما في قوله‌: «فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ».

أقول: و ذلك[5] لأن أولئك ليسوا من أهل‌ السماوات و الأرض لكون ذواتهم خارجة عن عالم الأجسام و صورها و نفوسها و لا يجري عليهم تجدد الأكوان و لا تغير الزمان لاستغراقهم في بحر الأحدية و سلطان نور الإلهية كالملائكة المهيمنين الذين هوياتهم مطوية تحت الشعاع الطامس القيومي و النور الباهر الإلهي فلا التفاوت لهم إلى ذواتهم

و الثانية: لأجل الإحياء بعد الإماتة و البقاء بعد الفناء حياة أرفع[6] من الأولى- و بقاء حقيقيا لا فناء بعده قال:‌ «ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى‌ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ‌».

 

ملاصدرا دو عبارت از فتوحات مکیه را نقل کردند؛

یکی این که، دو نفخه وجود دارد؛ یکی آتش را خاموش و دیگری آتش را شعله ور می کند این صوَر طبیعیه مادیه یعنی ابدان طبیعی وقتی مهیای و فراهم در عالم طبیعت می شوند فتیله استعدادشان نسبت به قبول ارواح مثل حشیش است نسبت به قبول اشتعال به وسیله آتشی که در کمون آن گیاه است یعنی ابدان عالم طبیعت فتیله استعدادشان –فتیله پنبه تابیده شده است که یک سر آن را در نفت می گذاشتند و یک سر دیگر را روشن می کردند این فتیله همان پلیته فارسی و معرب آن است- یعنی استعداد صور طبیعی نسبت به ارواح مثل حشیش است نسبت به قبول اشتعال به وسیله آتشی که در نهان دارد صوَر برزخی هم مانند چراغ هایی اند که مشتعل به ارواحی که در کمون آن هاست مَثل صور برزخیه مثل سراج هایی است که اشتعال می یابند و نورانی می شوند و این به وسیله ارواح و نفوسی است که به نحو کمون در آن ها است و با نفخه اولی این صور طبیعیه و مادی خاموش می شوند و با نفخه ثانیه که «ثم نُفخ فیه أخری» آن صور برزخیه اشتعال و نورانیت به وسیله ارواح می یابند ارواحی که قایم به ذات در قیامت کبری می باشند و این یعنی قایم به بدن نمی باشند که در عبارت ملاصدرا بود «فإذا هم قیام ینظرون» در قیامت کبری صور برزخیه مستنیر می شوند و نورانیت به وسیله ارواحی می یابند که در کمونشان است و بروز می یابند «و برزوا لله الواحد القهار» و این ها قیام به ذات دارند نه قیام به بدن و ماده.

به نظر می رسد که محیی الدین نمی خواهد هر گیاهی را بگوید به دلیل آیه؛ ﴿ أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ (71)﴾[7] ﴿ أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ (72)﴾[8] که در آنجا گفته شد؛ دو گیاه در عربستان به نام مرخ و ضعار وجود دارد که خاصیت آتش گیری دارند و مراد از حشیش در اینجا می باشد ابن عربی گوید: با نفخه اولی صور طبیعی و مادی خاموش می شوند و نسبت به این ها اماته صورت می گیرد.

بعد از این قیام ابن عربی می گوید: دسته ای از این ها ناطق به حمد خداوند اند از این روی که خدا ایشان را زنده نمود و آن ها را مبعوث کرده و دسته ای هم می گویند: «یا ویلنا مَن بعثنا مِن مرقدنا» و اظهار تأسف و پشیمانی می کنند از این که قیامت تحقق یافته است.

بعد می افزاید: در قیامت نفوس حال و وضع در برزخ را فراموش می کنند و برزخ مانند یک خوابی به نظرشان می آید همان طور که وقتی بعد از مرگ وارد برزخ شدند دنیا مانند خوابی است که شخص دیده باشد در قیامت کل برزخ یک خواب است و دنیا هم مثل خواب در خواب به نظر می رسد.

عبارت دوم ابن عربی: وقتی ابدان طبیعی قبض روح می شوند خداوند صور برزخیه را در آن ها به ودیعت می گذارد و آن صورت برزخی در قرن نوری می باشد یا صورت برزخی هر کسی در همان شیپور نوری قرار دارد

حکیم سبزواری روایتی را در تعلیقه نقل می کند که؛ به عدد هر کسی یک قرن نوری وجود دارد و بدن برزخی هر کسی در یک صور قرار دارد در برزخ ادراک شخص به وسیله همین است که در او ودیعت نهاده شده صورت می گیرد یعنی با همان صورت برزخی می بیند و می شنود و ادراک لذت و الم می کند

بعد ابن عربی می افزاید: دو نفخه وجود دارد؛

نخست: یکی که آتش را خاموش می کند این نفخه اولی است که با آن تمام اهل زمین و آسمان می میرند اهل مادیات و مجردات -البته مرگ در مجردات معنایی متناسب با خود دارد و شبیه مرگ انسان و حیوان نیست در فصل قبل در تعلیقه حکیم سبزواری می آید که مرگ در مجردات به معنای محو اضافه وجودشان به ماهیات است اما در انسان به معنای مفارقت روح از بدن می باشد- با این نفخه همه موجودات می میرند بجز یک دسته که استثناء می باشند «وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الأَرْضِ إِلاَّ مَن شَاء اللَّهُ...» این عده کسانی هستند که قیامت کبرای آن ها در دنیا وقوع پیدا کرده است ﴿ وَإِن مِّنكُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا (71)﴾[9] و ﴿إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى‌ أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ (101)﴾[10] ﴿لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ﴾[11] إلى قوله‌: ﴿لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ﴾[12]

ابن عربی آیات را کنار هم چیده تا بگوید روز وعید داده شده همان است که قیامت به پا می شود و فزع اکبر همان است که به دنبال نفخ صور برای همه مادیات و مجردات از اهل آسمان و زمین پیدا می شود و فقط عده ای از آن روز هولناک در امان هستند که قیامتشان در دنیا رخ داده است و ملاصدرا گوید: ایشان همان ها هستند که در ذات حق فنا یافته اند و مَثل این ها، ملایک مهیمین بوده اند ملایکی که مأمور به سجده به آدم نبوده اند خدا از ابلیس می پرسد: «إستکبرت أم کنت من العالین» قیصری در فص ادریسی می گوید: "عالین" همین ملایکه مهیمین اند و مامور به سجده آدم نبودند زیرا ایشان بی خبر از عالم و آدم هستند ایشان از خودشان هم بی خبر اند زیرا دایم در هیمان و حیرت از مشاهده جمال و جلال ذات الهی اند و مستغرق در بحر ذات اند لذا از خودشان هم خبر ندارند چه برسد به آدم و عالم

در بی خبری از تو، صد مرحله من پیشم    تو بی خبر از غیری من بی خبر از خویشم

 

دوم: دیگری که آتش را شعله ور می کند این نفخه دوم است که با آن احیای بعد از اماته و بقای بعد از فناء صورت می گیرد و موجودات زنده می شوند به زندگی ایی که بقاء و ادامه دارد و بعدش مرگی نیست.

گر بسوزد باغت انگورت دهد    در میان ماتمی سورت دهد


[1] . في الفتوحات المكية ج1 باب4 ص312 و 313.
[2] . مرخ و ضِعار دو گیاه آتش گیره در عربستان مراد است.
[3] . في الفتوحات المكية ج1 ص307.
[4] . «فإذا نُقر فی الناقور» .اصلاح می شود که یک قَرن وشیپور است اما برای هر کسی یک صدا خاص خود او را دارد نه این که به تعداد هر کسی قرنی باشد
[5] . سِرّ این استثناء.
[6] . گر بسوزد باغت انگورت دهد    در میان ماتمی سورت دهد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo