< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: توجیه سخن ابن عربی

و قوله‌ تعالى:‌« وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ‌» و غير ذلك من الآيات إنما يدل على أن الأجسام كلها ذا حياة و نطق سواء كانت بحسب جسميتها أو بما يتصل بها من روح أو ملك و لا يدُلُّ‌ِّّّّّ على أنها من حيث جسميتها و ماديتها مع قطع النظر عن أرواحها و صورها المدبرة- ناطقة مسبحة و قد علمت أن لكل جسم صورة نفسانية و مدبرا عقليا بهما يكون ذات حياة و نطق لا من حيث جسميتها الميتة المظلمة الذات المشوبة بالأعدام الزائلة الغير الباقية إلا في آنٍ.

لكن هاهنا دقيقة أخرى يمكن أن‌ يستتم و يستصح بها كلامه و هي أن المكشوف عند البصيرة و المعلوم بالبرهان[1] أن في باطن هذه الأجسام الكائنة الظلمانية جسما شعاعيا[2] ساريا فيها سريان النور في البُلّور و هي بتوسطة تقبل الحياة و تصرف النفوس و الأرواح.

و ليس المراد بذلك الجسم النوراني هو الذي يسميه الأطباء الروح الحيواني و هو المنبعث في الحيوان اللحمي من دم القلب و الكبد و يسري في البدن بواسطة العروق الشريانية و ذلك؛

     لأن ذلك مركب و الذي كلامنا فيه بسيط

     و هو ظلماني مادي و هذا نوراني مجرد الذات

     و هو مختص ببعض الأجسام

     و تقبل الحياة من خارج بخلاف هذا (جسم شعاعی) فإنه سار في جميع الأجسام و حية بحياة ذاتية لأن وجوده وجود إدراكي هو عين النفس الدراكة بالفعل‌.

 

ملاصدرا و حکیم سبزورای از کلام محیی الدین این برداشت را داشتند که؛ وی حیاتی ذاتی برای خود اجسام قایل است ملاصدرا بر این برداشت اشکال کرد که، حیات ذاتی برای خود اجسام مادی و طبیعی معنا ندارد زیرا جسم طبیعی بقاء ندارد تا حیاتش ذاتی باشد زیرا جسم با حرکت جوهری و حدوثش بقایی برایش نمی ماند. ولی حکیم سبزواری سخت مدافع این برداشت است و بیانی دارد که می آید.

اکنون ملاصدرا آیات داله بر تسبیح عمومی موجودات را بیان می کنند؛ « وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ‌» و «سبّح لله ما فی السموات و الارض» زیرا تسبیح فرع بر شعور موجود تسبیح گوی است وقتی همه موجودات تسبیح گوی حق تعالی باشند در این صورت باید شعور و آگاهی داشته باشند این تسبیح هم به زبان حال نیست والا «ولکن لا تفقهون تسبیحهم» معنا نداشت زیرا تسبیح زبان حال را می فهمیم این تسبیح به زبان قال است که فقط اهل دل آن را در می یابند

نطق آب و نطق خاک و نطق گِل    هست محسوس حواس اهل دل

 

استاد فقید انصاری شیرازی از علامه طباطبایی نقل می کردند: دوستی دارم که می گوید شبها از غلغله تسبیح موجودات خوابم نمی برد. شاید این شخص به گفته آقای انصاری شیرازی خود علامه بوده است که فردی کتوم و راز دار بودند وحدیث نفس را به نام دیگران باز گو می کردند.

و نقل می کردند که؛ آخوند کاشی که حجره ای در مدرسه صدر اصفهان داشتند و مجرد بودند ایشان می گفتند: در رکوع نماز شب صدای تسبیح و ذکر رکوع را از درختان مدرسه صدر اصفهان را می شنوم

این تسبیح موجودات فرع بر شعور به مسبح له می باشد که حق تعالی است یعنی موجودات شعور دارند در نتیجه حیات دارند حال با این آیات چه باید کرد ؟

ملاصدرا می گوید: معنای این آیات این سخن محیی الدین نیست که اجسام حیات ذاتی دارند زیرا عموم موجودات مسبح حق اند و تسبیح به زبان نطق و قال دارند که دلالت بر تسبیح عمومی موجودات می کنند ولی مفاد این آیات حیات ذاتی اجسام مادی که ابن عربی می گوید نیست بلکه معنای این آیات این است که؛ این آیات عام و مطلق است و قیدی ندارد «و إن من شیئ الا یسبح بحمده» این قید جسمیت را ندارد یعنی نگفته «من حیث هو جسم یسبح بحمده» تا سخن ابن عربی درست باشد که اشیاء از جهت جسمانیت و قطع نظر از هر چیز دیگری حیات و تسبیح دارند اما آیه عام و مطلق است یعنی آیه اعم از این است که؛

     اشیاء از حیث جسمانیت و مادیت خود مسبح باشند

     یا از حیث صورت نفسانی و وجود مثالی ایی که دارند

     یا از حیث صورت عقلی و رب النوعی که دارند و تحت اداره و تربیت آن صورت عقلی می باشند تسبیح گو هم می باشند

بینی نشسته ای بر فراز هر گیاهی     افرشته ای تا پروراند آن گیا را

 

این فرشته رب النوع آن گیاه است و با اطلاقی که آیه دارد وجود مثالی و وجود عقلی را هم در بر می گیرد منافات دارد که فقط صورت اول سبب تسبیح گویی موجودات باشد و این با برهان عقلی مخالف است زیرا عقل دلالت بر این دارد که موجودات حدوث دارند و عدم بقای آنها را اثبات می کند که با حیات ذاتی و با شعور ذاتی که خودشان حیات و ادراک داشته باشند در منافات است بنابرین معنای آیه این است که؛ اشیاء از حیث بُعد مجردی که دارند که صورت مثالی و عقلی آنها است شهود و حیات و آگاهی دارند و تسبیح گو هستند نه از آن بُعد مادی و تاریک و مشوب به عدم جسمانیت و مادیت که بقایی ندارد تا حیات و تسبیح داشته باشند.

درخت مدرسه صدر اگر سبحان الله می گوید از بعد تجردی و صورت مثالی و نفسی و روحی که دارد تسبیح گو است همان بیان نخستی که برای سخن ابن عربی آورده شد و بنابر آن ایراد ملا صدرا بر ایشان وارد نمی شد صورت مثالی عین بلکه ظل و تجسد نفس است و بنا بر آن همه موجودات وجود ادراکی و آگاهی و شعور دارند

میر داماد در قبسات نسبت به ابن سینا می گوید: "قال شریکنا فی الریاسة" اما ایشان نسبت به شاگردش ملا صدرا می گوید:

صدرا جاهت گرفته باج از گردون    داده به فضیلتت خراج افلاطون

کس چون تو نیامد در مسند تحقیق    یک سر ز گریبان طبیعت بیرون

 

ملاصدرا شخصیت بسیار بزرگی است از شهید مطهری نقل می کردند: دوست دارم در شیراز نفس بکشم به برکت نفس هایی که ملاصدرا در آنجا کشیده است از طرفی ابن عربی هم شخص بزرگی است اما این ها معصوم نمی باشند هر چند بعد از معصومین در باب معارف ابن عربی گوی سبقت را ربوده است.

حیات ذاتی و بقای جسم، سخن غیر مقبولی است بنا بر این که برای اجسام حرکت جوهری قایل باشیم عرفا اگر چه بالاتر از حرکت جوهری یعنی تجدد امثال را برای اجسام قایل هستند اما باز هم حیات ذاتی را بر این مبنا نمی توان به ایشان نسبت داد

علامه حسن زاده می گفتند: دو بار خواستم اغلاط ادبی شرح منظومه را گوشزد کنم اما حکیم سبزورای در خواب چنان گوشم را کشید که وقتی بیدار شدم هم گوشم درد می کرد!

به هر روی معرکة الآرایی بین بزرگان رخ داده است و حکیم سبزورای سخت طرف دار سخن ابن عربی است و می گوید هر جسمی وجود دارد و وجود هم عین حیات و اراده و شعور و همه صفات کمالیه است و وجود منبسط را "حیات ساریه فی کل شیئ" می گویند

وجود منبسط همان وجود واحد امکانی است که از حق تعالی صادر شده است بنا بر قاعده الواحد که همان وجود با اعتبار لابشرط قسمی است که مطلق اعتبار می شود و به برکت همان وجود واحد امکانی به برکت او و به واسطه او متحقق می باشند و این وجود منبسط نام هایی دارد؛ هویت ساریه فی کل شیئ یا حیات ساریه در همه اشیاء یا رحمت واسعه و فیض مقدس و حق مخلوقٌ به یا رق منشور و... آمیرزا محمد تقی آملی در دُرَر الفواید که بهترین شرح برای شرح منظومه است می گوید: این سخن عرفا مانند این گفته مولوی؛

هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد    دل برد و نهان شد

 

یا بابا طاهر گوید:

به دریا بنگرم دریا ته بینم    به صحرا بنگرم صحرا ته بینم

به هر جا بنگرم کوه در و دشت    نشان از قامت رعنا ته بینم

 

ایشان می گوید این تعابیر همه اشاره به همان وجود منبسط دارد و با این بیان دیگر اشکال و ایرادی در کار نخواهد بود و حساسیتی با بردن نام خدا نیست که کوه و دریا و..خدا باشد بلکه همه مخلوق حق و وجود منبسط و وجود امکانی است که از خدا صادر شده است؛

این همه عکس می و نقش مخالف که نمود     یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد

 

توجیه ملا صدرا: بعد ملاصدرا توجیهی برای سخن ابن عربی دارد تا اشکالی که وارد کرده است مرتفع شود به این که؛ این جسمی که ابن عربی می گوید حیات ذاتی دارد جسم شعاعی و نوری است که سریان و ظهور در این جسم طبیعی دارد مانند سریان نور در شیشه و بلور حیات ذاتی برای آن جسم شعاعی و نوری که به نحو سریان نور در شیشه می باشد و بعد هم می گوید: آن جسم شعاعی و نوری همان صورت و جسم مثالی می باشد زیرا همه موجودات بعد تجردی و مثالی دارند که احاطه به آن وجود طبیعی دارند و تصرف و ظهور در آن دارد.

سپس هشدار می دهد: کسی خیال نکند که مراد ما از جسم شعاعی و نوری روح بخاری است خیر روح بخاری مراد ما نمی باشد خونی که در کبد ساخته می شود به قلب وارد می شود و بعد بخاری از آن متصاد می شود و آن بخار در همه اعضاء و جوارح بدن که از طریق شرایین پخش می شود و روح بخاری را می سازد این مراد ما نیست زیرا جسم شعاعی با روح بخاری 4 فرق دارد؛

تفاوت جسم نوری و شعاعی با روح بخاری:

    1. جسم شعاعی و نوری بسیط است ولی روح بخاری مرکب است

    2. جسم شعاعی و نوری مجرد است و روح بخاری مادی است

    3. جسم شعاعی و نوری به همه اجسام تعلق دارد اما روح بخای فقط در برخی از موجودات می باشد

    4. جسم شعاعی و نوری حیات ذاتی اجسام است زیرا عین و ظل نفس دراکه می باشد اما روح بخای حیات عرضی دارد.

جسم مثالی که همه اشیاء آن را دارا می باشند واسطه حیات اجسام می شود همان طور که واسطه تصرف روح و نفس می شود زیرا انسان متعلق اول روح و نفس آن قالب مثالی است و متعلق دوم روح بخاری است و این دو واسطه بین بدن طبیعی و نفس وجود دارد تا روح و نفس به بدن تعلق بگیرد.

ملا صدرا می گوید: کسانی که مکاشفه می کنند و در مکاشفه تسبیح اشیاء را می بینند همان وجود و صورت مثالی اشیاء را می بینند و با گوش مثالی صدای آن ها را می شنود و با چشم مثالی آن ها را می بینند.


[1] . همین جا ص260 بعد از بیان اصول اربعه.
[2] . مقدمه قیصری فصل 6.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo