< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

97/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ویژگی های جسم مثالی

تبصرة أخروية:

    1. إن في داخل بدن كل إنسان و مكمن جوفه حيوانا صوريا بجميع أعضائه و أشكاله و قواه‌ و حواسه

    2. هو موجود قائم بالفعل‌ لا يموت بموت هذا البدن

    3. و هو المحشور يوم القيامة بصورته المناسبة لمعناه

    4. و هو الذي يثاب و يعاقب

    5. و ليست حياته كحياة هذا البدن المركب عرضية واردة عليه من الخارج و إنما حياته كحياة النفس ذاتية

    6. و هو حيوان متوسط بين الحيوان العقلي و الحيوان الحسي

    7. يحشر في القيامة على صوَر هيئات‌ و ملكات كسبتها النفس بيدها العمالة

و بهذا يرجع و يأول معنى التناسخ المنقول عن؛

     الحكماء الأقدمين كأفلاطون ومن سبقه مثل سقراط و فيثاغورس- و غيرهما من الأساطين كما مرّت الإشارة إليه

     و كذا ما ورد في لسان النبوات

     و عليه يحمل الآيات المشيرة إلى التناسخ و كذا قوله تعالى:‌ «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ»‌ و قوله تعالى‌: «وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ‌» و قوله تعالى‌: «يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ‌»

كل ذلك إشارة إلى انقلاب النفوس في جوهرها و صيرورتها من أفواج الأمم الصامتة- و خروجها يوم النشور إذا بعثر ما في القبور و حصل ما في الصدور على صورة أنواع الحيوانات من السباع و المؤذيات و البهائم و الوحوش و الشياطين.‌

 

ملاصدرا می گوید: در باطن هر انسانی یک جسم مثالی وجود دارد که متعلق اول نفس است وبه واسطه او نفس به بدن عنصری دنیوی تعلق ثانوی یافته است الان در باطن هر انسانی یک بدن مثالی وجود دارد که متعلق اول نفس ما است و این جسم مثالی اوصاف وویژگی هایی دارد؛

بدن مثالی هم همان حواس ظاهری را دارد حکیم سبزواری در تعلیقه مرتبط می گوید: این بدن مثالی است که مرتاضین مطالبی را ادراک می کردندکه بقیه درک نمی کردند حتی پیامبر هم با همین حواس است که چیزهایی را ادراک می کردند که بقیه از درک آن عاجز بودند؛

     در این مورد حدیثی از رسول اکرم ص نقل کرد که؛ «زُویت لی الارض فأُریت مشارقها و مغاربها» زمین برای من در هم پیچیده شد وشرق و غرب را با چشم مثالی و برزخی دیدم

     ویا در مورد حس سمع فرمودند: «أتت السماء وحقٌ لها أن تأت لیس فیها موضع قدم الا فیها ملک ساجد او راکب» آسمان ناله می کند و سزاوار این ناله کردن است زیرا در هر قدم از آسمان فرشته ای در حال رکوع و سجده است

     در مورد حس ذوق فرمود: «أبیت عند ربی یطعمنی و یسقین»

     در مورد حس شم فرمود: «انی لأجد نفس الرحمان من جانب الیمن» در مورد اویس قرنی که برای دیدن پیامبر آمده بود بخاطر قول به مادرش باز گشته بود بدون این که پیامبر را ملاقات کند.

     در مورد حس لمس فرمود: «وضع الله بکتفی یده فأحس الجلدُ بردَها بین الثدیین»

دیگر این که بدن مثالی وابسته به فعل است وبا افعال انسان وملکات علمیه و عملیه ساخته می شود وعمل بالذات نیت است اتحاد عمل وعامل در واقع اتحاد عامل با عمل بالذات است که نیت است و خدا در مورد کنعان فرزند حضرت نوح ع فرمود: «أنه عمل غیر صالح» انسان با اعمال خیر و شر مدام در حال تهیه مصالح برای ساختن بدن مثالی خود است

دیگر این که برخلاف بدن طبیعی که می میرد «کل نفس ذایقة الموت» اما با مرگ بدن طبیعی بدن مثالی باقی است به دو وجه؛

    1. بدن مثالی بسیط است ومجرد صورت بدون ماده است برخلاف بدن عنصری که مرکب از ماده وصورت است

    2. حیات بدن مثالی ذاتی آن است واز خارج بر او عارض نمی شود مانند بدن عنصری طبیعی که به واسطه روح و تعلق نفس حیات بر آن عارض شده است اما بدن مثالی حی بالذات است زیرا وجود ادراکی ومجرد است حیات هم عبارت از درک و فعل ویا علم وقدرت است «أن الحیاة عقیدة وجهاد»

دیگر این که حشر انسان ونیل به ثواب و عقاب الهی برای بدن مثالی است دیگر این که بدن مثالی اکنون که در باطن ما است در حشر پرده از باطن کنار رفته وباطن مکشوف و آشکار می شود در حشر بدن مثالی صورتی متناسب با اخلاق و ملکاتی پیدا می کند که غالب بر وجود انسان است و بر آن سیطره و احاطه دارد

بعد ملاصدرا می گوید: تناسخی که؛

     در کلمات بزرگان وحکمای یونان مثل افلاطون و فیثاغورث وسقراط مطرح شده و از سخنان ایشان بر می آید اشاره به تناسخ ملکوتی دارد نه تناسخ ملکی که محال است ومقصود همین صورتی است که الان در باطن بدن مثالی از اخلاق و ملکات غالب بر وجود او پیدا می کند ودر حشر هم ظهور می یابد

     یا در احادیث نبوی ص که ظاهرش استفاده تناسخ می شود مثل ««يحشر الناس على صور نياتهم‌» و«يحشر بعض الناس على صورة تحسن عندها القردة و الخنازير» اشاره به تناسخ ملکوتی دارد

     یا آیاتی از قرآن که ظاهرا تناسخ از آنها بر می آید اشاره به تناسخ ملکوتی دارد از آن جمله؛ « وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ»‌ وقتی که قیامت به پا شود جنبنده ای از زمین برون آورده می شود که با مردم سخن بگوید. در روایات شیعی که نزدیک به تواتر معنوی است مقصود از "دابّة الارض" وجود مبارک امیر المؤمنین بیان شده است که در آخرالزمان و آستانه قیامت اتفاق می افتد ومراد از "آیاتنا" ایمه اطهار است در دایرة المعارف قرآن کریم که 15 جلد آن چاپ شده است مقاله دابة الارض در جلد 12 نوشته استاد اسحاق نیا است ملاصدرا این آیه را مربوط به قیامت می داند ومانند؛ «وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ‌» که ایشان فوج هایی از مردم از امم صامته یا حیوانات هستند که محشور می شوند و در تناسخ ملکوتی است «يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ‌» انسان ها قسمت قسمت می شوند زیرا اگر همه به صورت انسان باشند دیگر تفرق معنا ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo