< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

97/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: پاسخ به شبهات معاد جسمانی

و أما ما أورده عليه بعض المتأخرين من أن الأمر في باب المعاد و لو كان كما زعمه يلزم أن يكون هادي الخلائق و الداعي لهم إلى الحق مضلا لهم و مقررا لأكاذيب- فإن الأجلاف و العبرانيين كما قال: لا يفهمون من هذه الألفاظ إلا الظواهر التي زعم أنها غير مقصودة و هذا كما ترى مخالف للهداية فالاعتقاد به مناف لدعوى الإيمان- بصدق الرسول و حقية القرآن.

فأقول: فيه نظر من وجهين؛

الأول: أن القرآن يشتمل على المنافع‌ الدنيوية و الأخروية «متاعا لكم و لأنعامكم» و لا يلزم أن يعود منفعته الأخروية إلى أهل الجلافة و القسوة بل المنافع الأخروية يختص بنيلها أهل الصفوة و انشراح الصدر و هؤلاء الحمقى بمعزل عن الهداية و الضلال جميعا كما قال تعالى: « وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ (179).

و الثاني: أن هذه الظواهر المذكورة في القرآن لو لم يكن أمثالا و حكايات فيها تصوير الحقائق و تمثيل الأمور الأخروية لكان الأمر كما ذكره لكن المقصود منها تمثيل الحقائق و تصوير النشأة الباقية فلا يلزم ما ذكره و إلا فجميع باب التمثيل- يلزم أن يكون إضلالا.

و منها: ما تشبث به أكثر الطبيعيين و الدهريين‌ المتشبهين بالفلاسفة أن حدوث الإنسان و غيره من المركبات العنصرية لا يكون إلا من؛

     الأسباب السماوية

     و القوابل الأرضية

     و بإعداد حركات فلكية

     و استحالات مادية

     و انقلابات زمانيةٍ

تحتاج إلى مضي أزمنة و دهور كثيرة-

(جواب:) لأن هذا مبلغهم من العلم حيث لم يرتفع نظرهم من هذه النشأة الطبيعية إلى نشأة أخرى يحصل الأشياء الصورية[1] فيها بمجرد الأسباب الفاعلية لا جرم أنكروا طريق الوجود و الإيجاد إلا على نهج التحريك و الإعداد للاستعداد و لم يعلموا الفرق أيضا بين الوجودين اللذين للإنسان فقاسوا الفطرة الثانية بالفطرة الأولى في جميع الأحكام و قد نبه الله تعالى في كثير من الآيات القرآنية على أن إنشاء الآخرة و إيجاد الأمور الأخروية على وجه الإعادة كإيجاد هذا العالم في الابتداء بمحض إفاضة الله تعالى كقوله:‌« كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ»‌ فكما أن وجود الأفلاك و الكواكب و الأركان ليس بحركة و زمان و استعداد و إعداد- لأسباب قابلية بل بعناية ربانية فكذلك حكم النشأة الأخروية لأن الموجودات هناك صورة مستقلة الوجود بلا مادة فليس لها من الأسباب إلا واهب الصور و الصور هناك قائمة بالفاعل لا بالقابل كما مرَّ مرارا.

 

تقریع: ملاصدرا گفت: معاد جسمانی در گزاره های دینی تمثیلی از معاد روحانی است عده ای در این باب بخاطر عجز از اثبات معاد جسمانی به تأویل پناه برده اند برخی از متأخرین به تأویل ایشان اشکال کرده اند که ملاصدرا بر آنها ایراد می گیرد هر چند خود نیز تأویل را قبول ندارد

اشکال: اگر لذات و آلام جسمانی تمثیل از لذات و آلام روحانی باشد لازم می آید پیامبر اکرم ص مضل وگمراه کننده باشند در حالی که ایشان بایستی هادی خلق باشند زیرا عامه مردم واجلاف عرب و عبرانیین از این خطابات و از این آیات مربوط به معاد جسمانی همان معاد جسمانی را می فهمند اما بنابر تأویل لذات و آلام روحانی مراد می باشد واین گمراه کردن عوام خواهد بود واین با ادعای ایمان وصدق پیامبر منافات ندارد زیرا مؤول از فلاسفه اسلامی است ومدعی است که ایمان به صدق و حقانیت پیامبر ص دارد.

جواب ملاصدرا: ایشان اشکال را وارد نمی داند و2 جواب می دهند؛

جواب نخست: مگر لازم است هر آنچه پیامبر از جانب خدا برای مردم آورده اند را همه مردم بفهمند واستفاده کنند ملاصدرا از این آیه برداشت لطیفی دارد که؛ «متاعا لکم ولأنعامکم»

     بخشی از آنچه پیامبر آورده است متاع روح و بُعد نفسانی انسان است

     و دسته ای دیگر هم متاع بدن است که بُعد حیوانی انسان است

معارف قرآنی والهی گاه برای انسان هایی است که آن را می فهمند وبه آن عمل می کنند وسعادت اخروی ایشان رقم می خورد و بخشی هم برای کسانی است که در پی معیشت دنیوی اعم از مواریث و نکاح و معاملات و ... هستند وفقط همین بخش را در می یابند وبدان عمل می کنند لازم نیست که همه مردم به هر دو قسمت رهنمون شوند اعراب بادیه نشین را این یارا نیست تا به نکات دقیق وعمیق دست بیابند وبه سعادت عقلی وأخروی برسند همه که سلمان و ابوذر نمی شوند قرآن می گوید: « وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ (179).

جواب دوم: برفرض تمثیل نبودن آیات قرآنی معاد جسمانی برای معاد روحانی این اشکال و ایراد لازم می آید که پیامبر هادی، مضل باشد اگر سخن از تمثیل نباشد وسخن از آلام ولذات جسمانی باشد ومراد لذات و آلام روحانی مقصود باشد کذب و گمراهی است اما تصریح دارد که تمثیل است و بنابرین القاء خلاف و گمراه کردنی در کار نیست.

شبهه ششم: از طرف دهریون و مادی گرایان این شبهه مطرح شده است که می گویند: « وَقَالُوا مَا هِيَ إِلاَّ حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلاَّ الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ (24) وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ مَّا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (25)» این طبیعت وروزگار است که این هلاکت را رقم می زند ومعاد جسمانی در کار نیست زیرا سختی ودشواری فراوان لازم است تا با چرخ روزگار بگردد تا انسانی زنده شود وحیات گیرد

سال ها باید تا صاحب دلی پیدا شود    بو سعیدی در خراسان واویسی در قرَن

سال ها باید تا صاحب دلی پیدا شود    مجلسی در اصفهان ومرتضی فخر زمن

 

چقدر باید طلوع و غروب خورشید رخ دهد تا در ماده زمین استعدادی پدید آید تا انسانی زنده شود زنده شدن که به این راحتی ها نیست که معاد جسمانی می پندارد

جواب ملاصدرا: قرآن می فرماید: « فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (29) ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى (30)» ایشان زندگی را منحصر در دنیا می بینند و می پندارند آخرت هم شبیه دنیا است واین اشکال را مطرح می کنند واگر سخن از دنیای وزندگی مجدد به میان می آید می پندارند همان زندگی دنیوی است در حالی که این ها با هم فرق می کند زیرا زندگی دنیا علاوه بر اسباب فاعلی نیاز به اسباب قابلی دارد؛

     اسباب فاعلی اعم از؛ فاعل های طبیعی که معطی الحرکة می باشند مانند افلاک و کواکب

     اسباب قابلی که عبارت از ماده و استعداد آن می باشد

اسباب فاعلی معطی الوجود هستند مانند حق تعالی و مبادی عالیه که وسایط فیض و ایجاد هستند ونیاز به هردو دارد اما حیات اخروی فقط قایم به اسباب فاعلی است ودیگر ماده واستعدادش در کار نیست زیرا نشأه تجرد است وماده ای در کار نیست وفقط اسباب فاعلی مثل حق که واهب صور است وبعد هم نفس وبا حالات و خصوصیات نفس که واسطه است و نفس به تناسب حالات و خصوصیاتی که در دنیا یافته است بدن و جسم اخروی را انشاء می کند و این گونه معاد جسمانی تحقق می یابد. در آخرت نیازی به گذران روزگار و چرخش افلاک وطلوع و غروب کواکب و انجم نمی باشد تا استعداد خاصی در ماده پیدا شود وزندگی شبیه حیات دنیوی شکل بگیرد.بعد ملاصدرا می افزاید: چنان چه ایجاد اصل عالم که شامل افلاک وکواکب وعناصر وهیولای اولی هم ابداعی است وبدون مسبوقیت به ماده و استعداد آن پدید آمده است وقبل از این ها ماده و چرخش افلاک وایجاد استعداداتی در کار نبوده است این آیه قرآن را هم ملاصدرا به همین مبنا معنا می کند «کما بدأنا اول خلق نُعیده»

[1] . ابدان مثالی که تجرد غیر تام دارند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo