< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

97/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مناقشه در سخنان غزالی در معاد جسمانی

فنقول: ما ذكره (ابن سینا) في استحالة التناسخ أيضا ليس ببرهان محقق؛ فإنه قال: لو عادت النفس جسدا و استعد للقبول لفاضت إليه نفس من واهب الصور فإن المستعد يستحق بذاته قبول الصورة فيؤدي إلى أن يفيض إليه نفس و يتعلق به النفس المستنسخة فيجتمع نفسان لبدن واحد و هو محال هذا ما ذكره و يمكن أن يستعمل في إعادة حشر الأجساد-

لكنه دليل ضعيف؛ إذ يقال: يجوز أن يختلف الاستعدادات فيكون للمادة من الاستعدادات ما يناسب المفارقة الموجودة من قبلُ حتى يختص بتدبيرها و لا يحتاج إلى إفاضة نفس جديدة فإنه لو استعدت في الأرحام نطفتان لقبول النفس في حالة واحدة- فاضت إليهما نفسان من واهب الصور و اختص كل واحد منهما بنفس و ليس اختصاصه بالحلول‌ فيه (فی کل واحدٍ منهما) فإن النفس لا تحل في الجسد حلول الأعراض[1] لكن اختصاص النفس بأحد الجسمين لمناسبة بينهما في الأوصاف في أحد المستعدين اختصاص إحدى النفسين دون الأخرى فإذا جاز هذا التخصيص في النفسين المتماثلتين فلم لا يجوز في النفوس المفارقة- فإذا توفّر على المستعد حقُّه من النفوس المفارقة المناسبة له لا يفيض إليه نفس جديدة من واهب الصور[2]

و لتقرير هذا الكلام عرض لست أخوض فيه و إنما المقصود بيان أن من أنكر حشر الأجساد لا برهان معه انتهت عبارته.

أقول:

     بطلان التناسخ مبرهن عليه كما مرّ بيانه

     و أما ما جوزه الشيخ و نقله ممن يعتقد أنه من العلماء الذين لا يجازفون فليس إلا كون بعض الأجرام السماوية موضوعا لتخيل النفس و صرح بأن هذا التعلق ليس بأن يصير ذلك الجوهر النفساني المفارق عن البدن نفسا لذلك الجرم و إلا لزم كون ذلك الجرم الفلكي ذا نفسين و هذا أمر محال في نفسه و عند التناسخية أيضا فإن القائلين بالتناسخ فكيف جوز مثل الشيخ أمرا لم يجوزه أحد من العقلاء و أما الذي قررناه و ألزمناه عليه فذلك حديث آخر و هو مسلك عميق دقيق و منهج يمكن الذهول عنه لأكثر العقلاء.

 

غزالی در ادامه سخنش گفت: دلیل ابن سینا برای استحاله تناسخ ضعیف است

دلیل: بدنی که بنا است نفس مستنسخه- که از بدن دیگری جدا شده است ومی خواهد به بدن دیگر منتقل گردد- به آن تعلق بیابد اگر استعداد تعلق نفس را داشته باشد واهب الصور که حق تعالی است نفس جدیدی به آن افاضه می کند ودر صورتی که نفس مستنسخه هم به آن تعلق بگیرد لازم می آید دو نفس به یک بدن تعلق بگیرد که محال است

غزالی این دلیل را ضعیف می داند به این بیان که؛

دلیل غزالی: تناسخی را که غزالی می گوید اشکال ندارد ومی خواهد آن را تجویز کند تناسخ در صورت حشر است لذا در 3 بخش قبلی کلام او تلاش وتمرکز کلام وی بر این بود که تجویز تناسخ در صورت حشر را اثبات کند وبگوید اشکالی ندارد وگفت: منکران تناسخ در واقع منکر حشر جسمانی اند ولذا به دلیل ابن سینا این گونه جواب می دهد؛

بدنی که در معاد، نفس خودش به آن تعلق بگیرد این بدن فقط استعداد تعلق نفس خودش را دارد یعنی استعدادی در آن است که اختصاص به نفس خودش دارد نه نفس جدید

تنظیر: غزالی برای جواب خود تنظیری به دوقلوهای همسان می آورد که در رحم در 4 ماهگی آماده تعلق نفس می شود وبه هر جنینی نفس خودش تعلق می گیرد ویک نفس به دوتا جنین تعلق نمی گیرد زیرا استعداد هر جنین مخصوص خودش است در معاد هم همین طور است وهر بدنی نفس خودش به آن تعلق می گیرد ونفس جدیدی نیست تا 2 نفس بر روی یک بدن بیاید

نکته: غزالی در تنظیر می افزاید: نفس حالّ در بدن و عرَض برای بدن نیست بلکه موجودی مجرد است

این نکته باید مورد نظر باشد تا تنظیر تمام شود زیرا در این صورت که اگر نفس حالّ در بدن وعرض بدن باشد استقلال از بدن ندارد تا بین نفس و بدن نسبت سنجی شود بلکه بایستی نفس حالّ و عرض برای بدن نباشد بلکه مستقل ومجرد از ماده و بدن بوده تا بتوان بین آن و بدن نسبت سنجی نمود وهمین طور گفت: نسبت مجرد به اجسام علی السویه است در این صورت هر نفسی از دو جنین دوقلو به خودش تعلق می گیرد زیرا استعداد هر جنین مختص خودش است

بعد غزالی می افزاید: در این وادی سخن بسیار است و من قصد به درازا کشانیدن سخن را ندارم ولی منکران معاد جسمانی دلیل و برهان ندارند تنها برهانشان همین ابطال تناسخ است که من آن را بی ارزش کردم و ایشان را خلع سلاح نمودم

وی به تناسخ به معاد جسمانی قایل شده است و امثال ابن سینا و حکماء که قایل به بطلان مطلق تناسخ می باشند را منکر معاد جسمانی تلقی می کند که ایشان مجامله کرده اند تا از بدگویی متدینین خود را برهانند

جواب ملاصدرا: در بخش 4 سخنان غزالی 3 مطلب مطرح شده؛

    1. بطلان تناسخ دلیل یقینی ندارد

    2. ابن سینا به تبع فارابی بر این باور اند که اضافه بر نفسی که هر فلکی دارد نفوس متوسطه وناقصه هم بعد از مفارقت از بدن تعلق به جرم فلک می یابند وآن را موضوع تخیل خود قرار داده و نفس برای بدن می شوند لذا در افلاک تعلق نفسین ویا نفوس به بدن واحد می شود ولذا می گفت: از بیان ابن سینا بوی شک و تردید استشمام می شود

    3. همان جوابی که از دلیل شیخ بر برهان ابن سینا داد

ملاصدرا از 3 بخش سخن وی جواب می دهد؛

جواب قسمت اول سخن غزالی: در این بخش ایشان ارجاع به آغاز جلد 9 اسفار اربعه عقلیه می دهد که آغاز این جلد با ادله ابطال تناسخ بود

جواب قسمت دوم سخن غزالی: شیخ وفارابی قایل به تعلق نفسین یا نفوس به جرم واحد فلکی یا دخانی نمی باشد زیرا این مطلب؛

اولا: فی نفسه باطل است که دو نفس به بدن واحد تعلق بگیرد

ثانیا: تناسخیه هم این را جایز نمی دانند یعنی تناسخیه هم زیر بار تعلق دو نفس به بدن واحد نمی روند ومی گویند: فقط نفس مستنسخه تعلق می گیرد حال با توجه به این مطلب چطور کسی مثل ابن سینا امری که فی نفسه محال است وتناسخیه هم آن را قبول ندارند را تجویز می کند؟ خود ابن سینا در نقل قول از فارابی تصریح می کند که نفوس ناقصه ومتوسطه نفس برای جرم فلکی نمی شوند بعد چطور بوی شک در بطلان تناسخ از آن می آید؟

ملاصدرا می گوید: این اشکال تناسخی که ما قبلا به این کلام ابن سینا در نقل قول از فارابی کردیم سخن دیگری بود زیرا همین اشکال تناسخ ولزوم محذور تناسخ وملاک بطلان تناسخ که تعلق نفسین به بدن واحد باشد را به نقل قول ابن سینا وارد کرد که معنای دیگری داشت؛ این که جرم فلک موضوع تخیل نفوس ناقصه و متوسطه باشد به این معنا است که آن نفوس ناقصه ومتوسطه نفس برای بدن و جرم فلک باشد نه این که ابن سینا چنین بگوید ایشان که تصریح دارد نفس برای جرم فلک نیست نفس معنایی جز این ندارد نفس برای یک جسم به این معنا است که آن جسم موضوع تصرف نفس باشد لذا به این که ابن سینا بگوید: آن نفوس ناقصه و متوسطه نفس برای فلک نمی باشند، به حرف که نمی شود همین که موضوع تخیل فرض شود نفس برای فلک می شود اشکال ملاصدرا به تناسخ این بود نه این که غزالی تهمت به ابن سینا می زند که وی هم نفس برای فلک قایل است و هم نفوس ناقصه و متوسطه را نفس فلک می داند خیر ایشان این مطلب را برنمی تابد لذا می گوید: این سخن بوی شک در بطلان تناسخ دارد وخود شیخ تردید داشته است.


[1] . حکیم سبزواری این گونه دلیل می آورد: در این صورت نفس استقلال پیدا نمی کند و طرف نسبت قرار نمی گیرد ونسبت نفس به هر دو جنین علی السویه نخواهد بود زیرا علی السویه بودن بر فرض تجرد نفس است.
[2] . با این تصحیح عبارت نیازی به تصحیح وترکیب آقا علی مدرس در حاشیه نمی باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo