< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

96/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دلیل بر ابداعی بودن آفرینش در آخرت

    1. على أنك قد علمتَ[1] ؛

     أن الإيجاد مطلقا منه تعالى و أن الوسائط هي مخصصات و مرجحات لإيجاده أو جهات مكثرات لفعله و إفاضة وجوده و لكن ما هو أبسط في الوجود و أرفع من الكثرة فهو أقرب إلى الموجد الحقيقي

     و قد أشرنا إلى أن وجود الأمور الأخروية أصفى من التركيب و أعلى من الامتزاج و أقرب إلى الوحدة الخالصة- من هذه الأمور الدنيوية

     فكما أن فعله الخاص[2] في الابتداء هو إنشاء النشأة الأولى لا تركيب المختلفات و جمع المتفرقات فكذلك حقيقة المعاد و الفعل اللائق به إنشاء النشأة الثانية و هو أهون عليه من إيجاد المكونات في الدنيا التي تحصل بالحركات من الأجساد و الاستحالات في المواد لأن الآخرة خير و أبقى و أدوم و أعلى و ما هو كذلك فهو أولى و أنسب في الصدور عن المبدأ الأعلى و أهون عليه تعالى كما قال:‌ «وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى‌ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»‌.

و اعلم: أن الآخرية و الثانوية أنما هي بالقياس إلى حدوثنا و إلا فتلك النشأة هي في نفسها أقدم و أسبق لأنها ما قبل الطبيعة في ترتيب الوجود ذاتا و شرفا وما بعد الطبيعة نظرا إلى حدوثنا و استكمالاتنا فهذا أيضا يدل على أن الدار الآخرة موجودة بالفعل و أن الجنة و النار مخلوقتان الآن كما دلت عليه الآيات و الأحاديث الكثيرة.

    2. و مما يدل أيضا؛ على أن إيجاد الأكوان الأخروية أشبه لسنة الله التي هي الإبداع من إيجاد المكونات الدنيوية أن إيجاد هذه المواليد و تبليغها إلى كمالها حاصل بالتدريج و هي أيضا تدريجية الوجود حدوثا و كمالا و الأخرويات أمور دفعية الوجود حدوثا و كمالا و أن أفراد الأنواع و أشخاص الطبائع المتكثرة الأعداد لا يوجد جميعها دفعة واحدة في آن بل بعضها يوجد قبل و بعضها بعد على سبيل التوالد أو التولد و ما لم تنعدم أمة لا توجد أمة أخرى كما قال تعالى‌: «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ‌» بخلاف وجود الصور الأخروية و أشخاصها المنشأة لا على وجه التولد(از مادر تنها مانند ماهی) و التوالد (از پدر و مادر) «قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ لَمَجْمُوعُونَ إِلى‌ مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ‌» لأن وجوده أنما يقع دفعة واحدة بإذن الله في نفخ إسرافيل أرواحهم في صور أجسادهم الكائنة من تلك الأرواح؛‌« فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ» ودر آیه؛ « فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ (13) وَحُمِلَتِ الأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً (14) فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ (15)

 

ملاصدرا در توضیح استدلال آن طیف از آیات که به خلق عظیمه و انواع طبیعی اشاره شده است ایجاد عالم آخرت وانسان در نشأه آخرت به نحو ابداع و انشاء می داند وبرای این معنا 3 دلیل یا بیان مطرحکردند مطالب هر سه مشترک است اما محوریت در هر کدام بر مطلبی خاص است

در بیان ویا دلیل اول: محوریت بر این بود که ایجاد اصلی خداوند انشاء وابداع است ایجاد اصلی یعنی بدون واسطه که به نحو ابداع و انشاء است در دلیل و بیان دوم محوریت و تمرکز با این است که مرتبه وجودی عالم آخرت قرب به خداوند دارد به جهت تجردی که عالم آخرت دارد و در دلیل سوم هم محوریت با دفعیت وجود عالم آخرت است

دلیل دوم: 5 مقدمه برای این دلیل بیان شد؛

    1. ایجاد مطلقا وبه طور کلی فعل حق تعالی است وقید مطلق یعنی چه ایجاد مستقیم است در مانند مجردات ویا با واسطه مجردات مانند مادیات که به واسطه مجردات از حق تعالی صادر می شود وسایط در این بین؛

     جهات مخصصه فعل حق اند

     یا جهات مکثره فعل او می باشند

یکی از وسایط ایجاد موجودات مادی عبارت از ادراکات افلاک می باشد زیرا برای افلاک نفس مدرکه قایل بوده اند ادراکات جزئیه ای که نفوس افلاک نسبت به حرکات خود دارند زیرا عنصریات وارضیات وموجودات حادثه بر روی زمین لوازم حرکات افلاک اند یعنی مثلا خورشید که در فلک 4 است می چرخد و در یک نقطه مخصوص در حرکت خود که می رسد زید متولد می شود و حادثی در زمین بوجود می آید فلک حرکت خود را ادراک می کند واین حرکات افلاک نفسانی ارادی است وبعد از ادراک حرکات خود جرم خود را به چرخش در می آورند و چون به وضع و نقطه خاصی که رسید زید مثلا متولد می شود بنابرین موجودات زمینی لوازم حرکات افلاک می شود وتوجه به این که حرکات افلاک ارادی و نفسانی است با ادراکی که از حرکت خود دارند این حرکات صورت می گیرد در نتیجه ادراکات جزئیه افلاک نسبت به خود واسطه برای ایجاد موجودات زمینی و حوادث ارضیه می شود واسطه ادراک فلک در این باره مخصص است نه این که علت باشد تولد زید علتش حرکت و اراده و ادراک فلک نیست بلکه علت مبادی عالیه ومجردات اند پس نقش این ادراکات فلکی مخصص است یعنی این که زید در این لحظه از زمان متولد شد نه در لحظه قبل و بعد ومخصص این تولد در این زمان و مکان ووضع به این است که شب وروز وماه و خورشید گردیدند و چرخیدند تا این که حرکاتشان مخصص شد تا درختی شکوفه بزند وباز شده و تبدیل به میوه شود زیرا حدوث حادثات ارضی فعل حق اند با وساطتت مبادی عالیه وموجودات مجرده واین ها مخصص فعل حق اند

گاهی هم وسایط جهات مکثره فعل حق اند مثل این که حق تعالی عقل اول را که بنا بر تحقیق حقیقت احمدیه و مرتبه روحانیت پیامبر اکرم ص است را ایجاد می کند عقل اول جامع جمیع موجودات مادون خود است و بعد عقل اول علت باذن الله می شود برای این که موجودات دیگری پدید آید وواسطه تکثیر فعل حق می شود والا با صدور عقل اول همه موجودات از حق صادر شده است زیرا جامع همه موجودات مادون خود است این که عقل اول علت برای موجودات دیگر می شود به گفته مشاء عقل اول با جهات عالیه ای که دارد علت برای عقل دوم وبا جهات سافله برای فلک الافلاک می شود واسطه در این جا جهت مکثره فعل حق است یعنی از طریق وجود و کانال او فعل حق تکثیر می شود

    2. مرتبه وجودی عالم آخرت قرب به حق تعالی دارد ووجود نشأه آخرت با موجودات در آن هست ذاتا و شرفا ووجودا و ورتبةً بر موجودات نشأه دنیا -بجهت تجردی که داراست- تقدم دارند و اطلاق آخرت بر نشأه اخروی به لحاظ وجود ما و به لحاظ استکمالی است که وجود ما در آنجا پیدا می کند به تعبیر حکیم سبزورای به لحاظ وجود رابطی است که عالم آخرت برای نفوس ما می یابد نه به لحاظ وجود نفسی عالم آخرت که ماقبل الطبیعه ومقدم بر دنیا است از این روی عالم آخرت مابعد الطبیعه وبعد از دنیا است

از همین مقدمه روشن می شود که عالم آخرت الان موجود است وبهشت و دوزخ وجود فعلی دارند

     برخی از ملییون مانند سید شریف رضی در کتاب حقایق التأویل[3] بر این باور اند که عالم آخرت الان موجود نیست و بعدها موجود می شود

     اما مرحوم صدوق در کتاب اعتقادات می فرماید: «اعتقادنا فی الجنة و النار انهما موجودان لأن النبی ص دخل الجنة ورأی النار حین عرج به»

بعد می افزاید: به همه افراد تا در دنیا هستند و قبل از مرگ، مکانشان در بهشت یا دوزخ نشان داده می شود این نسبت به همه انسان ها است ونسبت به مومن می گوید: برای شخص مومن دنیا را به بهترین صورت ممکن به او نشان می دهند آخرت را هم به او نشان می دهند و او را مختار می گذارند که هر کدام را می خواهی برگزین و مومن آخرت را انتخاب کرده و قبض روح می شود

ملاصدرا می فرماید: از همین مقدمه معلولم می شود که بهشت و دوزخ وآخرت همین الان موجود است وآیات وروایات فراوانی بر این مطلب دلالت می کند مثل حدیث معراج وآیات مانند «ان جهنم لمحیطة بالکافرین» در 2 جای قرآن آمده است ودر علم اصول تحقیق شده است که؛

     استعمال مشتق در متلبس به مبدأ حقیقت است

     ودر آن چه بعد استعمال می شود مجاز است

     و در "مَن قضی عنه المبدأ" اختلاف است که حقیقت است یا مجاز؟

ودر سوره تکارثر می فرماید: «كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ (5) لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (6) ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ (7) » اگر به مرتبه علم الیقین برسید در همین دنیا جهنم را خواهید دید در حدیث آمده «ان الجنة قیعان ... بهشت بیابانی است که درختانش با کلمه توحید غرس می شود در باب 11 این بحث به تفصیل بیان می شود

    3. ایجاد اصلی و مستقیم خدا به نحو ابداع وانشاء است نه به نحو تخلیق و تکوین و جمع متفرقات وبدون ماده سابقه و وبدون ترکیب عناصر و اختلاط امشاج ونطفه مرد و زن و... به این صورت نیست

    4. ابداع و انشاء اهون از ایجاد به نحو تخلیق و تکوین است تا ماده ای باشد و حرکت و استعداد و ... باشد مثل انشاء صورت در ذهن به اذن الله تعالی بدون مئونه و آسان تر است اما همان صورت را اگر بخواهی در خارج بسازی تجهیزات ومواد و ... فراوانی نیاز است واین فی حد نفسه و مقایسه خود ابداع با تکوین است یعنی با قطع نظر از انتساب به فاعل ابداع آسان تر است ومئونه کمتری می خواهد اما اگر نسبت به فاعلی که خدا باشد انتساب داده شود «وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الأَعْلَى فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (27) اعاده برای خدا از خلقت ابتدایی برای خدا آسان تر است و افعل تفضیل در باره خدا بر تعین حمل می گردد اهون برای او به معنای هیّن است وخدا مظهر برتر دارد صفت برتر مانند علم برتر و قدرت برتر و... در هر وصفی اتمّ و کامل ترینش مربوط به خداوند است در این بحث ایجاد خداوند به نحو ابداع و انشاء است که بالاتر است زیرا ارفع و اشرف بودن ابداع و انشاء به نسبت تکوین است وزیرا ایجاد اصلی و مستقیم می باشد

    5. ایجاد عالم آخرت و انسان وموجودات اخروی در آن جا به نحو ابداع است زیرا آخرت مجرد است وانسب واَولی والیق واحری است نسبت به دنیا زیرا آخرت بهتر از دنیا است وآخرت دنیای مجدد نیست «والآخرة خیر و ابقی» اما دنیا بقا ودوام ندارد زیرا مجرد نیست و جاویدان نمی باشد

دلیل سوم: در این دلیل محوریت بر دفعی بودن وجود عالم آخرت است وجود موجودات اخروی و کمالات آن ها دفعی است بر خلاف موجودات و کمالات موجودات دنیا که به تدریج استکمال می یابند وبا تولد و توالد رخ می دهد

لشگری ز اصلاب سوی امهات    بهر آن تا در رحم روید نبات

لشگری ز ارحام سوی خاکدان    تا شود از مرد و زن پُر این جهان

لشگری از خاکدان سوی اجل    تا ببیند هر کسی حسن امل

 

انسان ها به ترتیب و به نوبت به وجود می آید و هر امتی را اجلی باشد که از آن به اندازه لحظه ای هم تخلف نکند اما موجودات اخروی در وجود و کمال دفعی است وهمه با هم وجود می یابد قرآن می فرماید: « قُلْ إِنَّ الأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ (49) لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ (50)» همه با هم وجود یابند با یک بانگ که از اسرافیل است و با یک صور همه بیدار می شوند.


[1] . در مباحث علت و معلول در جلد 2 اسفار اربعه عقلیه.
[2] . همان ایجاد اصلی و بدون واسطه که ایجاد مُبدعات است و ابداعی می باشد.
[3] . حقایق التأویل ص245.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo