< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

96/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ویژگی های عقل فعال

و إذا اشتدّ هذا النور الذي هو صورته العقلية اتحد بالروح الكلي الإنساني المسمى بروح القدس و العقل الفعال و المبدأ الفاعلي الذي سعةُ وجوده و بسط هويته بحيث يكون نسبته إلى جميع الأشخاص و الأعداد و الأنداد البشرية نسبةً واحدة كما هو شأن الكلي الصادق عليها المحمول عليها بحسب المفهوم و المعنى إلا أن المفهوم‌ عنوان للأفراد و هذا المبدأ الفاعلي حقيقة لها و حامل لها حافظ إياها- و كذا الطبائع الكلية عنوانات لذوات نورية و هويات عقلية و ملائكة قدسية و أرباب أنواع طبيعية و بالجملة مهما صارت النفس عقلا تصير محسوساتها معقولات بالفعل‌ و عاقلات أيضا لما مرّ من طريقتنا[1] أن كل معقول بالفعل عاقل بالفعل‌

فصل (6): في إظهار نبذ من أحوال هذا الملك الروحاني[2] المسمى عند العرفاء بالعنقاء على سبيل الرمز و الإشارة

العنقاء محقق الوجود عند العارفين لا يشكون في وجوده كما لا يشكون في‌ البيضاء و هو طائر قدسي[3] مكانه‌ جبل قاف صفيره يوقظ الراقدين في مراقد الظلمات- و صوته ينبه الغافلين عن تذكر الآيات نداؤه ينتهي إلى سماع الهابطين في مهوى الجهالات المترددين كالحُيارى في تيه الظلمات النازلين في عالم الهيولى و الهاوية الظلماء- و القرية الظالم أهلها و لكن قلّ من يستمع إليه و يُصغي نداءه و يعرف صداه‌ لأن أكثرهم عن السمع لمعزلون و عن آيات ربهم معرضون صم بكم عمي فهم لا يعقلون هو مع جميع الخلق و هم لا معه و نعم ما قيل بالفارسية.

و كل من له علة الاستسقاء أو فيه مرض السوداء يستشفي‌ بظلاله و كذا من به من علة ماليخوليا ينتفع بسماع صفيره بل الأمراض المختلفة و العلل المُمِرضة كلها يزول بخواص‌ أجنحته و رياشه إلا مرض واحد مهلك و هو الجهل الراسخ المركب بالعناد-

 

مطلب سوم: عقل فعال فرشته ای قوی هست ومشاء آن را عقل دهم و در بیان اشراق رب النوع انسان ودر لسان شریعت روح القدس و جبرئیل می نامد وفهلویین او را روان بخش می گویند به هر تعبیری که باشد با سعه وجودی که دارد نسبتش به تمام افراد نوع انسان مساوی است تنها رب النوع این گونه نیست بلکه عقول فعاله تمامی این گونه اند وهمه عقول فعال وتمام ارباب انواع که هر نوع طبیعی و مادی که افرادی در عالم طبیعت دارد تحت تربیت و تدبیر فرشته ای است

بینی نشسته بر فراز هر گیاهی    افرشته ای تا پروراند آن گیا را

 

هر رب النوعی نسبتش به افراد طبیعی آن نوع بخاطر سعه وجودی که آن رب النوع است ونسبتش به همه افراد نوع مساوی است یعنی به لحاظ احاطه وجودی فرقی بین افراد طبیعی ومادی یک نوع تفاوت ندارد و بر همه افراد احاطه دارد مانند مفهوم کلی که بر همه افراد آن به طور یکسان و یکنواخت صدق می کند وحمل می گردد مثل انسان بر وجود زید و عمرو وبکر و ... به طور یکسان حمل می شود وصدق می کند و یک نسبت واحده ومساوی به افراد انسان دارد منتهی مفهوم کلی صدق وحمل بر افراد می یابد اما رب النوع حقیقت افراد را تشکیل داده و حامی و حامل و حافظ آن ها است مفهوم کلی انسان که در ذهن است تنها بر افراد نوع انسان صدق می کند و بر آن حمل می شود اما رب النوع انسان که روح القدس است حقیقت وجودی افراد انسان را تشکیل می دهد وگفته شد که؛ افلاطونیون به ارباب انواع صوَر الهیه می گویند زیرا این ها علوم تفصیلی حق تعالی به اشیاء هستند از این جهت است که؛ اینها حقیقت وجودی افراد را تشکیل داده و حامی وجود آنها وحافظ وجود آنها می باشند زیرا علت فاعلی وجود افراداند یعنی رب النوع انسان علت فاعلی برای وجود افراد طبیعی نوع انسان است وعلت موجده علت مُبقیه هم هست واین مفهوم کلی انسان که در ذهن است و صادق ومحمول بر افراد نوع انسان در خارج است این مفهوم کلی هم عنوان افراد مادی وطبیعی نوع انسان است وهم عنوان وحاکی برای رب النوع است زیرا رب النوع هم یک فرد از همین مفهوم کلی است لذا این مفهوم کلی بر آن رب النوع هم حمل شده و عنوان ومفهوم وحاکی از آن هم هست ومرآت وسایه و عکس و نمایشگر او هم می باشد انسان که مفهوم کلی را ادراک می کند در واقع او را می بیند ملاصدرا ادراک کلی را به رؤیت ارباب انواعه عن بُعدٍ می داند و همین طور اتحاد نفس با عقل فعال که در نهایت حاصل می شود ووقتی اشراق نور عقل فعال بر نفس شدت بگیرد اتحاد بین نفس و عقل فعال رخ می دهد

سپس می گوید: خلاصه این که؛ هنگامی که نفس عقل می شود محسوسات بالفعل معقولات بالفعل می شود محسوساتی که مورد تخیل و تصور نفس قرار گرفته اند با همان تمییز دادن نفس، ذاتیات را از عرضیات در پرتوی اشراق نور عقل بر نفس و بر آن محسوسات بنابر اتحاد عاقل و معقول این دو یکی است و در نتیجه این محسوسات بالفعل که معقول بالفعل شدند عاقلات بالفعل هم خواهند بود یعنی عین وجود نفس خواهند بود زیرا در اتحاد عاقل و معقول مفهوم این دو اتحاد نمی یابد بلکه وجودشان اتحاد می یابد والا محسوسات بالفعل معقولات بالفعل می شوند.

فصل 6:

این آخرین فصل از بحث کلی در معاد روحانی است در این فصل ملاصدرا می خواهد بخشی از اوصاف عقل فعال را -که در لسان عرفا به زبان رمز به آن عنقا می گویند - بیان کند عنقا در اصطلاح عرفا اشاره به عقل فعال دارد در این فصل اوصاف آن را برمی شمرد؛

عرفا تردیدی در وجود عنقا ندارند همان طور که تردید در وجود طایر بیضاء یا همان نفس ناطقه ندارند مکان عنقا یا عقل فعال کوه قاف است این نیز رمزی بین عرفا است که اشاره است به؛

    1. قاف قدرت: این در صورتی است که قیام صدوری عقل فعال به حق تعالی در نظر گرفته شود که علت برای عقل فعال است که موجودی نیرورمند وقوی خواهد بود

    2. قاف قلب یا همان نفس ناطقه: اگر به جنبه تجلی عقل فعال به نفس ناطقه دارد -که مادون خودش است- اشاره داشته باشد مکان عقل فعال کوه قاف قلب است

ملاصدرا گوید: صفیر عقل فعال وبانگ وآوازش در عالم طبیعت و در بین انسان های گرفتار در عالم طبیعت بلند است به قول حافظ؛

چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب    سروش عالم غیبم چه مژدها داده است

که ای بلند نظر شاهباز سدره نشین    نشمین تو نه این کنج محنت آباد است

تو را ز کنگره عرش می زنند صفیر    ندانمت چه در این دامگه افتاده است

 

در روایتی آمده:

له مَلکٌ ینادی کل یومٍ    لدوا للموت وابنوا للخراب

 

فریاد این فرشته؛

     برای بیدار کردن کسانی که در آرامگه عالم طبیعت آرامیده و خواب اند او بانگ می زند تا ایشان بیدار شوند

     وبرای غافلان از آیات الهی وذکر خداوند بخود آیند ومتنبه شوند

     وبرای کسانی که در پرتگاه جهالت عالم سقوط کرده اند فریادش بلند است

     وبرای کسانی که در بیابان تاریک عالم طبیعت دچار تحیر و سرگشتگی اند فریادش بلند است

     برای کسانی که در جهنم تاریک عالم طبیعت گرفتار اند فریادش بلند است

     برای کسانی که در روستای عالم طبیعت که اهلش ظالم اند؛ «ربنا اخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها» که خود به خود ستم می کنند

اما اندک اند کسانی که ندای او را بشنوند و صدای او را بشناسند

این جهان کوه است و فعل ما ندا    سوی ما آرد ندا ها را صدا

 

صدای وپژواک ندای عقل فعال علوم و معارف است وبازتاب این ندا کسب معرفت است و کم اند کسانی که صدایش بشنوند و بشناسند و کسب معرفت کنند و قرآن می فرماید: «انهم عن السمع لمعزولون» و«بل هم عن ذکر ربهم لمعرضون» و«صم بکم عمی فهم لا یعقلون» عقل فعال با همه هست اما هیچ کس با او نیست زیرا او بر افراد احاطه دارد

ملا صدرا شعری فارسی می آورد؛

با مایی وبا ما نه ایی    جایی از آن تنها نه ایی

 

با همه هست و هیچ جا از او خالی نیست وبعد می گوید: عقل فعال درمان هر درد و بیماری است چه بیماری فکری و روحی و روانی و چه بیماری های جسمانی

زیرا اگر طبیب معالجه می کند به الهام و اشارت اوست واگر در دارو اثری وخاصیتی هست به خاطر عقل فعال است که مفید صورت نوعیه اجسام است فقط یک درد است که درمان نمی شود وآن جهل مرکب است که توأم با عناد و انکار ولجاجت غیر قابل درمان است

عقل فعال رفت وآمد به عالم طبیعت دارد بدون این که حرکتی انجام دهد به این دلیل که تاثیر عقل فعال در موجودات مادی به نحو تجلی و ظهور است نه به نحو تجافی که از مرتبه خود فاصله بگیرد وتباعد بیابد ودور شود

انسان ها به عقل فعال قرب و بُعد می یابند بدون این که مسافتی بپیمایند

هر آن کس ز دانش برد توشه ای    جهانی است بنشسته در گوشه ای

 

هر زیبایی که در عالم است مظهر زیبایی اوست زیبایی پرِطاووس نمودی از زیبایی رب النوع آن است که عقل فعال است هر خوبی در دیدنی ها و رایحه ها و چه در طعم ها وهر طعم ویژه وخوبی جلوه های زیبایی ومظاهر هیآت معنوی عقل فعال است هر کس زبان عقل فعال را بفهمد وبه علوم و معارف آشنا شود می تواند چون سلیمان حشمت الله منطق و زبان پرندگان را بفمد وعارف به اسرار و حقایق گردد.

حکیم سبزواری در منظومه گوید: خروسی است رب النوع همه خروس ها که در سپیده دم می خواند و همه خروس ها به تبع او آواز سر می دهند و در بانگش می گوید: «اذکروا الله ایها الغافلین»

هنگام سپیده دم خروس سحری    دانی که چرا همی کند نوحه گری

یعنی که نمودند در آیینه صبح    از عمر شبی گذشت و تو بی خبری


[1] . اتحاد عاقل و معقول که در جلد 3 بحثش گذشته است.
[2] . عقل فعال.
[3] . مراد نفس ناطقه است و ابن سینا در چکامه عینیه خود می فرماید:هبطت الیک من المحل الارفع    ورقاء ذات تعزز وتمنّع.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo