< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

96/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خلو برخی از نفوس از ادراک معقولات

فصل (4): في سبب خلو بعض النفوس عن المعقولات و حرمانهم عن السعادة الأخروية

اعلم؛ أن القوة التي هي محل العلوم و المعارف في الإنسان هي اللطيفة المدبرة لجميع الجوارح و الأعضاء المستخدمة لجميع المشاعر و القوى و هي بحسب ذاتها قابلة للمعارف و العلوم كلها إذ نسبتها إلى الصور العلمية نسبة المرآة إلى صور الملوَّنات و المبصرات و إنما المانع من انكشاف الصور العلمية لها أحد أمور خمسة كما ذكره[1] - بعض أفاضل العلماء في مثال المرآة؛

أولها: نقصان جوهرها و ذاتها قبل أن يتقوّى‌

كنفس الصبي فإنها لا يتجلى لها المعلومات لنقصانها و كونها بالقوة و هذا بإزاء نقصان جوهر المرآة و ذاتها كجوهر الحديد قبل أن يذوب و يُشكَّل و يصيقل.

و الثاني: خُبث جوهرها و ظلمة ذاتها

ككدورة الشهوات و التراكم الذي حصل على وجه النفس من كثرة المعاصي فإنه يمنع صفاء القلب و طهارة النفس و جلاءها فمنع ظهور الحق فيها بقدر ظلمتها و تراكمها كصَداء (زنگار) المرآة و خبثها و كدورتها المانعة من ظهور الصورة فيها؛

     و إن كانت قوية الجوهر تامة الشكل و اعلم أن كل حركة أو فعل وقعت من النفس حدث في ذاتها أثر

     منها فإن كانت شهوية أو غضبية صارت بحسبها عائقة من‌ الكمال الممكن في حقها

     و إن كانت عقلية[2] صارت بحسبها نافعة في كمالها اللائق

فكل اشتغال بأمر حيواني دنيوي كنكتة سوداء في وجه المرآة فإذا تكثرت و تراكمت أفسدتها و غيرتها عما خلقت لأجله [3] كتراكم الغبارات و البخارات و الأصدية في المرآة- الموجبة لفساد جوهرها.

و الثالث: أن تكون معدولا بها عن جهة الصورة المقصودة و الغاية المطلوبة

فإن نفوس الصلحاء و المطيعين و إن كانت صافية نقية عن كدورة المعاصي نقية عن ظلمات المكر و الخديعة و غيرهما لكنها ليست مما يتضح فيه جلية الحق لأنها ليست تطلب الحق و لم تحاذ شطر المطلوب و عدَلت عن الطريق المؤدي إلى جانب الملكوت و هو صرف الفكر في المعارف الحقيقية و التأمل في آيات الربوبية و إدراك الحضرة الإلهية[4] - بصرف الهم إلى أعمال بدنية و نسك شرعية و أوراد و أذكار وضعية من غير تدبّر و تأمّل فيها و في الغرض من وضعها فلا ينكشف لهم إلا ما توجهت إليه هِمَمهم من تصحيح صورة الأعمال و الطاعات و دفع مفسدات النُسك من القيام و الصلوات و غيرهما إن كانوا متفكرين فيها

و إذا كان تقيدهم بترجيح الطاعات و تفضيل حسنات الأعمال- مانعا عن انكشاف جلية الحق فما ظنك في صرف الهمة إلى شهوات الدنيا و علائقها- فكيف لا يمنع من الكشف الحقيقي و هذا في مثال المرآة هو كونها معدولا بها من جهة الصورة إلى غيرها.

الرابع: الحجاب المرسل‌

فإن المطيع القاهر للشهوة المتحرى للفكر القاصد لتحصيل‌ العلم قد لا ينكشف له حقيقة مطلوبة الذي قصده لكونه محجوبا عنه‌ باعتقاد مقبول للناس سبق إليه منذ الصبا على وجه التقليد و حسن الظن يحول بينه و بين حقيقة الحق- و يمنع أن ينكشف في قلبه خلاف ما تلقفه بالتقليد.

و هذا أيضا حجاب عظيم[5] حجب به أكثر المتكلمين و المتعصبين للمذاهب بل أكثر المنسوبين إلى العلم و الصلاح فإنهم محجوبون باعتقادات تقليدية رسخت في نفوسهم و تأكدت في قلوبهم و صارت حجابا بينهم و بين درك الحقائق و هذا في مثالنا حجاب المرسل بين المرآة و الصورة.

 

ملا صدرا در فصل 4 از باب 10 در معاد جسمانی سبب خلوّ برخی از نفوس از معقولات و حرمان آنها از سعادت عقلیه را مطرح می کند وقتی نفس از ادراک علوم و حقایق و معارف خالی شد به لذت عقلی و سعادت در نشأه اخری نایل نمی شود رسیدن به سعادت عقلی مشروط به این است که در دنیا به ادراک علوم و معارف و حقایق وواقعیات نایل گردد اما برخی از نفوس در دنیا نمی توانند این شرط را بدست بیاورند لذا در آخرت از سعادت عقلی محروم می مانند

ملاصدرا با بیان یک مقدمه ای، 5 سبب را در این رابطه از غزالی در احیای العلوم مطرح می کنند؛

مقدمه: نفس ناطقه یا به تعبیر دیگر قلب ودل یا عقل محل انکشاف علوم ومعارف است ونفس ناطقه در دل کشف می شود نفس ناطقه در کشور دل همه کاره وفرمانروا است مَثل نفس ناطقه نسبت به علوم و معارف مثَل آینه نسبت به مبصرات و مرئیات است البته آن چه از جسم مورد ابصار قرار می گیرد شکل ولون آن است

بعد ملاصدرا می افزاید: سبب این که در آینه برخی از نفوس علوم و معارف و حقایق وواقعیات کشف و حاصل نمی شود یکی از 5 سبب است که غزالی با مثال آینه بیان داشته است؛

سبب نخست: هنوز آینه ساخته نشده است مانند کودکان که هنوز نفس در آنها شکل نگرفته است مثل آینه ای که هنوز در مرتبه آهن است و صیقل نیافته است صبی هم در مرتبه عقل بالقوه است وتعقل در او فعلیت نیافته است لذا علوم ومعارف حقایق وواقیات در نفس کودک انکشاف نمی یابد

سبب دوم: آینه ساخته شده است اما به واسطه کثرت معاصی و با رذایل زنگار گرفته وگرفتار غبار شده است لذا در آن نیز علوم ومعارف انکشاف نمی یابد

جمال یار ندارد نقاب وپرده ولی    غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد

 

آینه پر غبار و تیرگی وزنگار زده چیزی را نشان نمی دهد وبرای ادراک حقایق «شرط است که بر آینه زنگار نباشد»

توضیح: هر کاری که از انسان صادر می شود در نفس تاثیر گذار است زیرا در مقدمه گذشت که همه کاره در مملکت بدن، نفس است لذا هر فعلی که از بدن وبه واسطه آن صادر می شود که البته با دستور نفس است در نفس انسان تاثیر می گذارد اگر فعل شهوی و غضبی وحیوانی باشد تاثیر منفی می گذارد در حدیث آمده؛ «من قارف ذنبا فارقه عقلٌ لا یعود ابدا» هر کس گناهی مرتکب شود عقلی را از دست می دهد که غیر قابل برگشت است

اما اگر حرکت بدن عقلانی وقربی واخروی باشد به اندازه خود در نفس تاثیر مثبت دارد امام عسکری ع فرمودند: «انّ الوصول الی الله عزوجل سفرٌ لا یدرک الا بامتطاء اللیل» بی نماز شب نمی توان به خدا رسید

به هر حال هر عمل شهوانی وغضبی وحیوانی که از انسان صادر می شود یک لکه سیاهی در آینه دل ونفس ایجاد می کند در اصول کافی به سند زراره از امام باقر ع روایت شده: «ما من عبد الا و فی قلبه نکتة بیضاء فاذا اذنب ذنبا خرج فی النکتة نکتةٌ سوداء فان تاب ذهب ذلک السواد فان تمادی فی الذنوب زاد ذلک السواد حتی یغطی البیاض فاذا تغطئ البیاض لم یرجع صاحبه الی خیر ابدا»

بنابرین هر معصیتی یک تاثیر منفی در نفس دارد واگر معاصی تاکد وکثرت یافت و ملکه شد روی آینه قلب را غبار گناه می گیرد ومانع می شود که انوار علوم وحقایق ومعارف در آینه منکشف شود

سبب سوم: آینه ساخته شده وبا غبار معاصی هم زنگار نگرفته است اما آینه کژ است و رو به هدف و مقصود تنظیم نشده است بلکه آینه رو به جای دیگری می باشد لذا علوم وحقایق در نفس محقق نمی گردد مانند کسانی که قشری اند واز عبادات به ظاهر بسنده کرده است و همه عمر به مدّ والضالین پرداخته اند

     و از غرض نماز که معراج وقرب است وامانده اند؛

مراد من ز نماز آن بوَد که پنهانی    حدیث درد فراق تو با تو بگذارم

وگرنه این چه نمازی بوَد که من با تو    نشسته روی به محراب و دل به بازارم

 

     واز روزه قصد اصلی استجلاب فیض است واین که حقایق وحکمت را به دنبال آورد در روایت آمده: «الجوع سحاب یمطر الحکمة»

     وغرض از زکات این است که؛ به خُلق الهی جود متصف شود وتخلق به جواد بیابد

     و از حج به تجرید و تفرید تام و انقطاع کامل الی الله است «الحج رُهبانیة هذه الاُمة»

این افراد به همین ظواهر مشغول اند و در آینه نفس ایشان حق تجلی نمی کند حضرت علی ع می فرماید: «المتعبد من غیر علم کالحمار الطاحونة یدور ولا یبرح من مکانه» چون دراز گوشی در جا می زند.

سپس می افزاید: ببین؛ وقتی که حتی عبادت از تجلی حق در جان اثر گذار می شود باز هم معصیت جای خود را دارد

سبب چهارم: آینه حجابی وپرده ای دارد مانند حجاب تقلید که بین نفس وحقایق آویخته شده است ونمی گذارد حقایق در آینه نفس باز تاب شود مانند بسیاری از اهل علم که اهل فکر و نظر اند اما عقاید تقلیدی که از کودکی در ایشان رسوخ یافته است مانع از اعتقاد به حقایق حقیقی و والا بیابند حکیم سبزواری مثال می زنند: ایشان از کودکی آموخته اند که ذات معتبر در مشتق است ونمی توانند باور کنند که حق تعالی موجودی باشد که فقط مبدأ اشتقاق ووجود صرف باشد بلکه همواره یک ماهیتی برای خدا فرض می کنند مانند فخر رازی که خدا را ماهیت مجهولة الکُنه می داند.


[1] . احیاء العلوم غزالی ج3 ص13 و 14.
[2] . عمل اخروی قربی مانند عیادت بیمار به خاطر فرمان الهی؛ خدا به موسی ع فرمود: مرضتُ ولم تعدنی! من بیمار شدم و مرا عیادت نکردی؟! موسی گفت: شأن تو اجل از بیماری است خدا فرمود: بلکه بنده مومن من بیمار بودانارة العقل مکسوف بطوع الهوی    وعقل عاصی الهوی یزداد تنویرا.
[3] . ادراک معقولات که غایت و غرض عقل است.
[4] . حضرت اسماء و صفات حق تعالی.
[5] . یک معنای «العلم هو الحجاب الاکبر».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo