< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

96/01/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ۱۷ نقد ملاصدرا بر ابن سینا ومشاء

و أما في النبات فالبيان أصعب و إذا لم يكن ثابتا كان تميزه ليس بالنوع فيكون بالعدد ثم كيف يكون بالعدد إذا كان استمراره في مقابلة الثبات غير متناه القسمة بالقوة و ليس قطع أولى من قطع فكيف يكون عدد غير متناه متجددا في زمان محصور؛

     فلعل العنصر هو الثابت ثم كيف يكون العنصر ثابتا و ليس الكم يتجدد على عنصر واحد بل يرد على عنصر بالتغذية

     فلعل الصورة الواحدة يكون لها أن تكسبها و تلبسها مادة و أكثر منها و كيف يصح هذا و الصورة الواحدة معينة لمادة واحدة

     و لعل الصورة الواحدة محفوظة في مادة واحدة أولى تثبت إلى آخر مدة بقاء الشخص و كيف يكون هذا و أجزاء النامي يتزايد على السواء فتصير كل واحدة من المتشابهة الأجزاء أكثر مما كان- و القوة سارية في الجميع ليست قوة البعض أولى بأن تكون الصورة الأصلية دون قوة البعض الآخر

     فلعل قوة السابق وجودا هو الأصل‌ و المحفوظ لكن نسبتها إلى السابق كنسبة الأخرى إلى اللاحق

     فلعل النبات الواحد بالظن ليس واحدا بالعدد في الحقيقة بل كل جزء ورد دفعة هو آخر بالشخص متصل بالأول

     أو لعل الأول هو الأصل يفيض منه الثاني شبيها له فإذا بطل الأصل بطل ذلك من غير انعكاس و لعل هذا يصح في الحيوان أو أكثر الحيوان و لا يصح في النبات لأنها لا تنقسم إلى أجزاء كل واحد منه قد يستقل في نفسه

     أو لعل للحيوان أو النبات أصلا غير مخالط لكن هذا مخالط لكن هذا مخالف للرأي الذي يظهر منا

     أو لعل‌ المتشابه في الحس غير متشابه في الحقيقة

     أو لعل النبات لا واحد فيه بالشخص مطلقا إلا زمان الوقوف الذي لا بد منه

فهذه أشراك و حبائل إذا حام حواليها العقل و فرع إليها و نظر في أعطافها رجوت أن يجد من عند الله مخلصا إلى جانب الحق انتهت عبارته.

أقول: قد ظهر من هذه الترديدات أنه كان عاجزا من تصحيح الحركة الكمية في النبات بل في الحيوان أيضا بناءاً على عجزه عن إثبات أمر ثابت فيهما يكون موضع هذه الحركة لأن النفس لهما حالة عنده في مادتهما الجسمانية و الجسم إذا تبدل بالزيادة أو النقصان يتبدل بتبدله كل ما يحل فيه و أنت قد وقفت على تحقيق ذلك فيما سبق[1] و العجب أنه قد جرى الحق على لسانه في جملة هذه الاحتمالات و الشقوق الفاسدة و لم يثبت فيه على الترديد و هو قوله: «أو لعل للحيوان أو النبات أصلا غير مخالط» و لم يعلم أن هذا هو الرأي المحقق الذي لا يعتريه شك و لا ريب أما الحيوان‌ فلما ظهر[2] بالبراهين القطعية أن له نفسا غير مخالطة بجسمه و أما النبات فلما مر[3] من أن القوة المتجددة في الأمور الطبيعية متصلة بما فوقها من قوة ثابتة غير متجددة- و قد سبق[4] ‌ أيضا أن المادة المقدارية داخلة في هوية ما له صورة طبيعة كاملة على سبيل‌ الإبهام فلا يقدح تبدلها في استمرار هوية شخصية[5] .

 

در این مورد عجز، ابن سینا به دنبال اصل واحد وحافظ وحدت در نبات وحرکت کمی آن بود و ۹ احتمال داد در حرکت کمی نبات موضوع ثابت نیست تا هر قطع وهر قسمت از اقسام نامتناهی را به عنوان اصل محفوظ مطرح کنی؛

اولا ترجیح بلامرجح است

و درثانی این قسمت های غیر متناهی اگر حافظ وحدتی نباشد در یک زمان محصور عمر نمی تواند وجود بیابد یعنی لازم می آید غیر متناهی محصور بین حاصرین باشد زیرا حرکت کمی نبات مبدأ و منتهایی دارد در هر حرکت ۶ مقوله وجود دارد؛

دعت مقولة وعلتین    والوقت ثم المتقابلین

 

عمر درخت که مبدأ و منتهای حرکت است محدود است اما در آن قسمت های غیر متناهی که نبات قابل تقسیم به آنها است چگونه در این محصور و محدودیت وجود می یابد در صورتی که حافظ وحدتی نباشد اما اگر حافظ وحدت باشد اشکالی ندارد زیرا کمیت تغییرمی کند وقابل قسمت هم الی ما لا نهایة له می باشد اما بالقوه

اما اگر حافظ وحدت نباشد این تقسیمات باید بالفعل باشد و تا بی نهایت قسمت در محصور زمانی محدود وجود بیابد که امکان ندارد اما حافظ وحدت این اقسام را به هم وصل می کند وموضوع باقی کمیتش به هم متصل شده است و بالقوه این اقسام را می یابد.

این شبیه برهان ۴ است که حکیم سبزواری در منظومه حکمت براصالت وجود بیان کرده است؛

کون المراتب فی الاشتداد    انوارا استنار للمراد

 

سپس برای حل مشکل ۹ احتمال را بیان ورد کردند به جز ۳ احتمال؛

     یک عنصر

     صورت نوعیه نباتیه واحده

     صورت واحده ۤآ ماده واحده که همان ماده اولی درخت است

     صورت سابق

     وحدت شخصی در کار نیست صرف گمان است

     صورت نوعیه نخستین

     اصل مجرد

     اجزای اصلی در نبات

     وحدت شخصی در زمان وقوف نمو بوجود می آید

ابن سینا گوید: این احتمالات دام ها و ریسمان هایی است که انسان در آن گرفتار می شود و اگر در گرد آن احتمالات بچرخد امید است که خدا یک راه نجاتی از بند این ریسمان ها برایش قرار دهد وبه قول حق برسد

جواب ملا صدرا: بر زبان ابن سینا حق به نحو تردید جاری شد اما از آن گذشت واحتمال درست همان احتمال ۷ بود در مورد حیوان که دارای نفس مجرد مثالی است اما برای نبات کسی قایل به نفس مجرد نشده است آن چه خود ملا صدرا به طور کلی بیان می دارند ومطالب حکیم سبزواری که در حاشیه بیان داشته را باهم ملاحظه می کنیم ملاصدرا در مجموع ۴ راه حل دارند که همه هم در نبات جاری نمی باشد اما در انسان وحیوان جاری است و مشکل موضوع باقی در حرکت کمی در آن هم هست؛

راه حل اول: نفس مجرد که ثابت است و حافظ وحدت موضوع بدن هم خود نفس مجرد است در فصل ۳ از همین باب همین عنوان را آورده بود که نفس برای بدن صورت است وبدن ماده نفس است وترکیب آنها هم اتحادی است

راه حل دوم: از اتصالی که در تبدل و حرکت است حرکت اتصال دارد و قطع نمی شود یک نوزاد انسان یا حیوان از همان ابتدا به وجود می آید ونهالی که از زمین می روید ومرتب بزرگ می شود اتصال دارد و تبدل و تغیر و افزایش کمیت دارد و انقطاع نمی یابد اتصال مساوق با وحدت شخصیه است و حفظ وحدت می کند ویک شخص حرکت دارد

راه حل سوم: از راه اتصال به رب النوع است هر نوع مادی وافراد طبیعی آن به رب النوع خودشان وصل اند وتحت اشراف و هدایت تکوینی می باشند و رب النوع هم ثابت است و رب النوع حافظ وحدت است و هدایتگر تکوینی ووجودی افراد طبیعی است درباره نبات گفته شد که یک ملک هادی هدایت آن را بر عهده دارد حکیم الهی قمشه ای گوید:

بینی نشسته بر فراز هر گیاهی    افرشته ای پروراند آن گیا را

راه حل چهارم: ماده ومقداری که در تشخص ووجود مادی و طبیعی دخل و نقش دارد مقداری عام ومبهم است مشهور می گفت: مقدار از عوارض مُشخِصه است اما ملا صدرا عوارض را از امارات مشخصه می داند به هر حال مقدار معین نمی باشد بلکه مبهم است که از آن مقداری که نوزادی دارد مثلا ۴ کیلو تا مقداری که در کمال رشد دارد که ۱۰۰ کیلو بشود این یک مقدار مبهم است واگر مقدار معین بود تشخص به هم می خورد لذا مقدار به نحو عام ومبهمه وجود دارد که حافظ وحدت است وتغییر مقدار با وحدت شخصیه او منافات ندارد.

 


[1] همین فصل ص۱۰۶.
[2] اسفار اربعه عقلیه ج۳ ص وباب۲ فصل ۲ از ج۹.
[3] همان ج۲ مباحث ماهیت و همین جلد ص۲۴ درباره نبات گفته شد.
[4] همان جلد ۹ فصل ۴ ص اول و دوم ودر صفحه بعد.
[5] همان ص۱۰۸ در حاشیه حکیم سبزواری.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo