< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

95/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نقل سخن ابن سینا

قال الشيخ الرئيس: للإنسان‌ تصرف في أمور جزئية و تصرف في أمور كلية- و الأمور الكلية أنما يكون فيها اعتقاد فقط و لو كان أيضا في عمل فإن من اعتقد اعتقادا كليا- أن البيت كيف ينبغي أن يبنى فإنه لا يصدر عن هذا الاعتقاد وحده فعل بيت مخصوص صدورا أوليا فإن الأفعال تتناول لأمور جزئية و تصدر عن أجزاء جزئية و ذلك لأن الكلي من حيث هو كلي ليس يختص بهذا دون ذاك فيكون للإنسان إذن قوة تختص بالآراء الكلية و قوة أخرى تختص بالروية في الأمور الجزئية فيما ينبغي أن يفعل و يترك بما ينفع و يضر و مما هو جميل و قبيح و مما هو خير و شر و يكون ذلك بضرب من القياس و التأمل صحيح أو سقيم غايته أنه يوقع رأيا في أمر جزوي مستقبل من الأمور الممكنة لأن الواجبات و الممتنعات لا يروى فيها ليوجد أو يعدم و ما مضى‌[1]

أيضا: لا يروى في إيجاده على أنه ماض فإذا أحكمت هذه القوة تبعت حكمها حركة القوة الإجماعية إلى تحريك البدن كما كانت تتبع أحكام‌ قوة أخرى في الحيوان- أو تكون هذه القوة استمدادها من القوة التي على الكليات فمن هناك تأخذ المقدمات‌ الكلية الكبروية فيما يروي و ينتج في الجزويات فالقوة الأولى للنفس الإنسانية قوة تنسب إلى النظر فيقال عقل نظري و هذه الثانية قوة تنسب إلى العمل فيقال عقل عملي- و تلك للصدق و الكذب و هذه للخير و الشر في الجزئيات و تلك للواجب و الممكن و الممتنع و هذه للجميل و القبيح و المباح و مبادي تلك من المقدمات الأولية و مبادي هذه‌ من المشهورات و المقبولات و التجربيات الواهنة دون الوثيقة و لكل واحدة من هاتين القوتين رأي و ظن فالرأي هو الاعتقاد المجزوم به و الظن هو الاعتقاد المميل إليه مع تجويز الطرف الآخر و ليس كل من ظن فقد اعتقد كما ليس كل من أحس فقد عقل أو تخيل فقد ظن أو اعتقد أو رأى فيكون في الإنسان حاكم حسي- و حاكم من باب التخيل وهمي و حاكم نظري و حاكم عملي و تكون المبادي الباعثة[2] لقوته الإجماعية على تحريك الأعضاء وهم خيالي و عقلي عملي و شهوة أو غضب و تكون للحيوانات ثلاثة من هذه و العقل العملي يحتاج في أفعاله كلها إلى البدن و إلى القوة البدنية و أما العقل النظري فله حاجة إلى البدن و إلى قواه و لكن لا دائما من كل وجه بل قد يستغني بذاته و ليس واحد منها هو النفس الإنسانية بل النفس هو الشي‌ء الذي له هذه القوى و هو كما يتبين جوهر مفرد له استعداد نحو أفعال بعضها لا يتم إلا بالآلات و بالإقبال عليها بالكلية و بعضها لا يحتاج فيه إلى الآلات البتة و هذا كله سنشرحه في موضعه انتهى كلامه.[3]

 

سخن درباره خواص انسان بود که ۱۰ صفت را بیان داشته به همین مناسبت سخنی[4] از ابن سینا را نقل ونقد می کنند

سخن ابن سینا را در ۷ نکته بیان می دارند؛

نکته نخست: ابن سینا توضیحی کامل درباره دو قوه نفس انسانی به نام عقل عملی وعقل نظری دارند و کافی و وافی آن دو قوه را تبیین می کنند و در ضمن توضیح، اشاره ای هم به سایر قوا از جمله واهمه متخیله و حسیه و ... خواهد داشت

عقل نظری: ادراک کننده امور کلیه است و کلیات را ادراک می کند به تعبیر دیگر امور اعتقادی کلی را درک می کند سایر قوای انسان قوۀ بما هو حیوان اند اما عقل نظری و عملی قوه انسان بما هو انسان است اعتقادات کلی هم اعم از این که؛

مربوط به عمل باشد

عمل معاشی باشد مانند ساختن خانه ومهندسی آن به گونه ای که بتوان در آن به راحتی زیست

عمل معادی باشد مانند عدل و احسان ﴿ان الله یامر بالعدل و الاحسان وایتاء ذی القربی حقه﴾[5] این نیز از حیث؛

     صدق و کذب و از نظر تحقق و عدم تحقق کلی را عقل نظری ادراک می کند

     وجوب و امتناع و امکان یعنی از حیث ضرورت وجود و ضرورت عدم و لاضرورت وجود وعدم کلی را ادراک می کند

     یا مربوط به عمل نباشد

حکمت نظری بر مبنای عقل نظری است حکمت نظری دانش هست و نیست ها است ازچیزی بحث می کند که در دایره اراده واختیار انسان نیست و بدان در اصلاح جهان بینی می گویند

اما عقل عملی: کارش ادراک امور مربوط به عمل جزئی ممکن در مستقبل است که این قیود احترازی است وهر یک امری را از تحت تعریف خارج می کند

     با جزئی کلی خارج می شود

     با تعلق به عمل غیر متعلق به عمل خارج شود

     با ممکن هم واجب وممتنع خارج می شود وعمل واجب که ضروری است را از تعریف بیرون می کند یعنی فعل ضروری الوجود و ممتنع والعدم را اخراج می کند

     در مستقبل نه در گذشته و تمام شده

عقل عملی ادراک چنین عملی از حیث؛

     حسن و قبح

     مباح و ناروا بودن عمل

     خیر و شر بودن

این ادراک عقل عملی یا حکم آن باعث تحریک قوه شوقیه می شود عقل عملی ادراک می گوید که راست گویی وصداقت حسن و خوب است اما نه کلی صداقت بلکه در یک واقعه جزئی و این حکم باعث تحریک قوه شوقیه می شود وآن نیز باعث تحریک عضلات شده وبعد راست می گوید

شوق قوه شوقیه ای که در خدمت عقل عملی است را اراده می گویند قوه شوقیه از قوای محرکه است و این محرکه خود دو بخش شوقیه و عامله است که همان نیروی مُنبث در عضلات است

گاهی قوه شوقیه در خدمت وهم و خیال است که به آن شهوت و غضب گفته می شود که چه در انسان یا در حیوان باشد بدان اراده در اصطلاح نمی گویند بلکه شوقش شهوت و غضب خواهد بود

این دو قوه عقل عملی و نظری در انسان به منزله قوه مدرکه و محرکه در حیوان است زیرا قوه مدرکه حیوان همان وهم و خیال است که همان نیز قوه شوقیه را تحریک می کند آن نیز باعث به کار افتادن قوه عامله و حرکت عضلات می شود در انسان هم ممکن است که قوه شوقیه در تحت خدمت وهم وخیال باشد حکیم سبزورای در حاشیه مثالی زند که عیادت بیمار به چند صورت می تواند رخ دهد؛

خدا در حدیث قدسی به موسی فرمود: مریض شدم وبه عیادتم نیامدی

گفت: خدایا تو از بیماری منزهی

فرمود: بنده مومن من بیمار بود وعیادتش نکردی

حال عیادت بیمار به چند وجه می تواند باشد یکی بخاطر خدا یا به خاطر سورچرانی ویا خود شیرینی کردن که به نسبت نیت و قصد می تواند قوه شوقیه تحت اشراف عقل نظری یا شهوت و وهم وخیال ... باشد یا انتقام ها را که به این شوق غضب گویند و اگر از سر شوق وهمی باشد شهوت نام خواهد داشت

نکته دوم: استمداد عقل عملی از عقل نظری مطلب دیگری است که ابن سینا بیان می دارد مثلا در مثال راستگویی ابتدا عقل نظری ادراکی دارد که؛

الصدق حسنً

وکل حسن ینبغی ان یؤتی به

فالصدق ینبغی أن یؤتی به

سپس عقل عملی به میدان می آید در واقعه ای که انسان در دو راهی می ماند که راست بگوید یا دروغ دراین جا حکم می کند:

هذا صدق

وکل صدق ینبغی ان یؤتی به

فهذا ینبغی ان یؤتی به

نکته سوم: مبادی ادراک عقل نظری اولیات ویقینیات است و گاهی هم ظنیاتی است از قبیل؛

     مقبولات

     مشهورات

     تجربیات غیر قطعی

مبادی ادراک عقل عملی بیشتر ظنیات است مانند مقبولات و مشهورات و تجربیات غیر طبیعی است و گاهی هم اولیات و یقینیات است

نکته چهارم: مرتبط با نکته قبلی این است که هر کدام از عقل نظری و عملی برایشان رأیی و ظنی هست؛

     رأی: اعتقاد جزمی است

     ظن: که اعتقاد غیر قطعی است واعتقادی راجح است و طرفی را ترجیح داده و احتمال طرف دیگر هم هست

نکته پنجم: ابن سینا گوید: در انسان چند حاکم وجود دارد؛

     حاکم حسی

     حاکم وهمی و خیالی

     حاکم نظری

     حاکم عقل عملی

مبادی تحریک کننده قوه شوقیه در انسان یا وهم و خیال است یا عقل عملی و یا شهوت و غضب است که از این ها بجز عقل عملی ۳ تای دیگر در حیوان هست در انسان عقل عملی هم می تواند قوه شوقیه را تحریک کند وشوقش هم می تواند شهوت باشد برای جذب ملایم و یا غضب باشد در دفع منافر

نکته ششم: عقل عملی در کارهایش همیشه به بدن احتیاج دارد زیرا قرار است عمل از او صادر شود که آن هم با اعضا و جوارح انجام می شود زیرا ادراکش عمل جزئی است

اما عقل نظری نیازش به بدن همیشگی نیست از هر جهت هم نیست؛

     همیشگی نیست یعنی احتیاجش به بدن تا زمانی است که انسان در دنیا و زنده است زیرا ابن سینا و مشائیان کلیات را منتزع از جزئیات و محسوسات می دانند

     واز هر جهتی هم نیست یعنی فقط از جهت حدوث است نه بقاء تا آن اعتقاد پیدا شود و همیشه نیست و با انتقال به نشأه آخرت دیگر نیازی به بدن نخواهد داشت

نکته هفتم: ابن سینا گوید نفس هیچ کدام از این قوا نمی باشد بلکه نفس چیزی است که دارای این قوا است نفس جوهر مجرد است که در برخی از کارهایش نیاز به ابزار و آلات بدنی دارد مانند احساس وتخیل و در برخی هم ندارد مانند عقل نظری که در حدوث نیاز دارد و فقط در دنیا محتاج بدن است نه همیشه و در آخرت.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo