< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق نیا

93/12/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفاوت های وجود در خارج با وجود در ذهن
و أما وجه الحل: فهو أن تلك الصور ليست مما كانت النفس قابلة لها بل النفس فاعلة و هوية كل من المربعين بأمر لازم لهويته المجعولة للنفس و ليست هوية المربع الخيالي كهوية المربع الخارجي حتى يكون لها مادة جسمانية قابلة للتشكلات المختلفة لأجل أسباب خارجة بل هي أمر بسيط صوري لا مادة له و إنما المخصص لهويته من جهة الفاعل المتخيل حتى أن الوهم إذا توهم القسمة و الانفكاك في مقدار موجود في الوهم إلى قسمين لم يلزم منه وجود مادة مشتركة بين ذلك المقدار و بين ذينك القسمين كما يلزم في التقسيم الخارجي لأن ذينك القسمين يحصلان بمجرد إنشاء الوهم من غير أن يكونا من سنخ ذلك المقدار الأول فجميع ما يتصوره الخيال أو الوهم بتوسطه و يوجد في الذهن من قبيل الإنشاء و الإبداع من الجهات الفاعلية دون التكوين و التخليق من المخصصات القابلية و هي كصدور الأفلاك من المبادي العالية من حيث إن منشأ صدورها و تخصيصها تصورات تلك المبادي و الفرق أن تصورات‌ المبادي من لوازم ذاتها و غير مأخوذة من سبب خارجي و أما هاهنا فليس كذلك بل للمحسوسات الخارجة أثر في إنشاء هذه الصور في عالم الخيال بالإعداد و التخصيص- فنقول إذا أدرك الحس صورا خارجية كمربع مجنع بمربعين على نسبة مخصوصة مثلا في الخارج و ذلك الشكل و هو لا يكون موجودا في الخارج إلا بعوارض مفارقة خارجية مادية زائدة على ماهية المربع جعلا و وجودا لكونه موجودا في مادة قابلة للانقسام فللخيال أن يفعل بإزائها صورا مثلها أو مخالفة لها جعلا واحدا بسيطا و إن كان على الوجه المعهود من الخارج في الجهات و الأوضاع و لا يلزم من ذلك أن يكون الخيال ذا جهة و وضع إذ صورة الجهة و الوضع لا يلزم أن يكون ذات وضع و جهة.

مقدمه جواب حلی: این جواب نظر حکمت متعالیه و مختص ملا صدرا است و بسیار مهم است و در مباحث معاد هم مفید است درباره کیفیت وجود و ایجاد صور اخروی اعم از صورت های مولمه و عذاب آور یا صورت های لذت بخش و ثواب دار است « کلما نزجت جلودهم بدلناهم جلودا لیذوق العذاب » یا مثلا انواع لذت در نشأه بعد از مرگ و آخرت چگونه است و این تحقیقات اینجا به فهم این مباحث هم کمک می کند
حال جواب حلی این است؛ فرق است بین این که یک صورت و شکلی را در خارج انسان بخواهد ایجاد کند یا همان را در ذهنش ایجاد کند و در نفس خود بخواهد آن را پدید آورد
به تعبیری؛ فرق است بین این که تقسیمی در خارج صورت بگیرد یا در ذهن مثلا موم را بخواهی در خارج به صورت مربع در آوری یا در ذهن خود مربعی را بسازی
یا به تعبیر دیگر مربعی را در خارج تقسیم بکنی یا در ذهن مربعی را تقسیم بکنی در این مورد چندین تفاوت بین این دو فرض است هر چند تفاوت ها جوهری نیست.
تفاوت ها عبارت است از؛
1-صورت مربع خارجی در ماده است و آن شکل مربع که موم را به آن شکل در می آوریم زاید بر مربع است وجوداً و ایجاداً (جعلاً) زیرا ماده موم بود اما مربع نبود و شکل مربع نداشت و ما بعد ماده موم را به شکل مربع در آوردیم این در خارج است اما در ذهن که صورت مربع را تصور کنیم بدون ماده است و نفس قابل و ماده این صورت نیست و شکل و مقدار مربع از لوازم وجود مربع است
2-مخصص صور خارجی جهات قابلیه است و مخصص صور خیالی و ذهنی جهات فاعلیه است زیرا شکل و مقدار در موجود مادی عارضی و عرض زاید است اما در موجود مثالی ذات و جوهر وجود مثالی را تشکیل می دهد جهات قابلیه یعنی عوارض ماده و جهات فاعلیه یعنی تصور و اراده و مشیت و نسبت به صور اخروی یعنی اخلاق و ملکات. قبلا گفته شد نفس ماده قابله صور خیالی و ذهنی نیست و نسبت آن این است که نفس منشأ و فاعل صور خیالی و ذهنی است نفس صور ذهنیه را قبول نمی کند البته صور جزئی و خیالی مراد است اما صور کلیات برای نفس به نظر ملا صدرا ادراک عن بعدٍ است نه به انشاء آنها. اما صور جزئیه، نفس فاعل آن ها است مثلا صورت مربع درخارج به خاطر شکلی که بر این ماده عارض شده است این شکل را به صورت مربع در آورده است و تخصیص به مربع داده است
3-دیگر این که جعلی که در خارج نسبت به شکل و مقدار صورت می گیرد و جعل ترکیبی و دو مفعولی و تألیفی است اما جعلی که نسبت به صورت و مقدار ذهنی و خیالی صورت می گیرد جعل بسیط است یعنی جاعل ماده مربع را به صورت مربع و به شکل و مقدار مربع در می آورد جعل الشمعة مربعاً موم را مربع می کند اما مقدار و شکل ذهنی که منشأ آن نفس است جعل بسیط یک مفعولی است یعنی این طور نیست که نفس چیزی را به این صورت و مقدار در آورده باشد یعنی نفس؛ جعل المربع الذهنیه و الخیالیه زیرا مقدار و شکل ذاتی وجود ذهنی و خیالی است
4-جعل مربع خارجی و ایجاد آن "من شیئٍ" است اما جعل و ایجاد مربع ذهنی "جعل لا من شیئٍ" است زیرا در خارج ماده و مومی است که به صورت مربع در می آوریم اما در ذهن چیزی در تصور نیست تا به صورت مربع و شکل در بیاوری لذا به جعل خارجی "تخلیق" و "تکوین" گویند و جعل ذهنی را "ابداع" و "اختراع" و "انشاء" می گویند
5-در خارج وقتی یک صورتی معدوم می شود معدوم الی شیئ می شود اما در ذهن صورت معدوم شده به چیزی تبدیل نمی شود ما صورتی را تخیل می کنیم و بعد از بین می رود و وقتی تصور نکردی آن صورت نیست و به چیز دیگری هم تبدیل و تحول نمی یابد
6-در تقسیم خارجی بین مقسم و اقسام ماده مشترکه است اما در تقسیم ذهنی خیر. در خارج که مربعی را به دو مربع تقسیم می کنی یک ماده مشترکی بین مربع اولی و دو مربع بعدی وجود دارد اما در ذهن ماده مشترک وجود ندارد و انشاء دو مربع بعدی انشاء ابتدایی و جدید است و به تعبیر دیگر در انقسام خارجی یک مجعول (مربع اول) و مجعول ٌ الیه (دو مربع بعد از تقسیم ) داریم اما در تقسیم ذهنی و ماده مشترکه بین مقسم و اقسام نیست هر کدام انشاء ابتدایی و جدید و تصور دیگری از نفس است
این مجموع تفاوت هاست البته صورت و شکل ذهنی با صورت و ذهنی برابر و مطابق است و صورت و شکل ذهنی مربع با صورت و شکل خارجی آن یکی است اما با این تفاوت هایی که بیان شد
جواب حلی: اکنون می فرماید: ما از میان شقوقی که در دلیل بود و امتیاز مربع سمت راستی و چپی در ذهن به چیست ما فرض فارض و اعتبار معتبر را می پذیریم که امتیاز دو مربع را به اعتبار معتبر می دانیم و نفس دو مربع را انشاء و فرض می کند در دلیل گفته شد: اگر امتیاز به فرض و اعتبار باشد باید بتوان آن ها را جابجا کرد خیر چنین نیست به خاطر 6 تفاوتی که بیان شد و نمی توان مانند موم این دو صورت ذهن و خارج را تغییر داد و نمی توان دو مربع را تغیر در شکل و مقدار و مکان و وضع آن داد زیرا بین تقسیم ذهنی و خارجی تفاوت است و ماده مشترکه در کار نیست و جعل تألیفی و ترکیبی نیست و تخصص به جهات فاعلی است و هر صورت جدیدی یک تصور مستأنف و انشاء مستقل و ابتدایی می خواهد و نمی توان آن را جابجا کرد مربع اول هم با دو مربع بعد از تقسیم دو تصور جداگانه می خورد.
تمثیل: برای این که صورت های خیالیه و ذهنیه منشأ نفس اند در جواب تمثیل به ایجاد افلاک توسط عقول آمده است همان طور که تصورات و تعقلات عقول منشاء ایجاد افلاک باذن الله می شود تصورات نفس هم منشاء ایجاد صور خیالیه می شود
توجیه مشاء در ایجاد کثرات از حق تعالی به این صورت است که در عقل اول جهات گوناگونی است عقل اول دارای؛
-وجود
-ماهیت
-امکان ذاتی
-وجوب غیری
-علم به خود
-علم به واجب
و این جهات دو دسته اند؛
-جهات عالیه: وجود عقل اول و وجوب غیری و علم عقل اول به حق تعالی است که از جهات عالیه عقل دوم پیدا می شود
-جهات سافله: ماهیت و امکان ذاتی و علمی که به خود دارد را سافله گویند و از این جهات فلک الافلاک بوجود می آید
نفس هم با تصوراتش باعث ایجاد صور خیالیه و ذهنیه می شود منتها باین تفاوت که؛ تصور عقل لازم ذات و وجود عقل است و سبب خارجی در آن دخالت ندارد اما تصورات نفس محسوسات خارجی نقش اِعدادی برای تصورات نفس دارند یعنی وقتی ما محسوس خارجی را می بینیم و برابر با چشم قرار می گیرد و صورت آن در جلیدیه چشم ما انطباع می یابد مُعد می شود برای این که نفس صورت مثالی این کتاب مماثل و مطابق آن را انشاء کند الا که صورت مثالی ماده ندارد اما در تصورات عقول اسباب خارجی دخالت ندارد و تصورات و علوم از لوازم ذات آن هاست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo