< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق نیا

93/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: برهان ملا صدرا در اثبات حقایق محسوس عالم افلاک
و ذلك لأن الوجود مع كمالاته و خيراته إنما يفيض من الأوائل على الثواني و من الأعالي على الأداني و هكذا إلى أدنى الوجود و كل ما يوجد من الصفات الكمالية في المعلولات الأخيرة فهي موجودة في مباديها القريبة على وجه ألطف و أصفى و كل ما توسط في الأسباب القريبة فهي موجودة في العلل القصوى العقلية على وجه مناسب لذلك العالم ألا ترى أن الكيفيات المحسوسة وجودها في موضوعاتها الجسمانية على نحو يلزمها التضاد و الانقسام و الاستحالة و غير ذلك و وجودها في الحواس و المدارك النفسانية على نوع آخر أصفى و ألطف لصفاء القابل حيث يزول عنها- كثير من النقائص المصحوبة لها في الخارج و لها أيضا نوع آخر من الوجود في القوة العقلية على نوع أشرف و أعلى و جوهر السماويات في اللطافة دون عالم العقل و فوق عالم العناصر و هي في اللطافة بمنزلة الحواس فإن جوهر الحس للطافته يقبل رسوم المحسوسات لكن حس الحيوان مختص ببعض المواضع من بدنه و هو الذي يوجد فيه جوهر روحاني من جنس مادة الأشباح المثالية المتوسطة بين العقول و الأجسام- و الفلك لكونه بسيطا متشابه الأجزاء كله كالروح الحاصل في موضع الخيال منا و مما يزيل الاستبعاد في كون عالم الأفلاك مشتملا على الروائح و النغمات- أن هذه الكيفيات من حيث كونها مدركة لنا ليست هي التي تكون في الخارج عن قوانا و مشاعرنا لما علمت مرارا أن المحسوس بما هو محسوس وجوده في نفسه ليس إلا وجوده للجوهر الحاس و معلوم أن وجودها للخيال مناط علمنا بها و انكشافها لدينا و قد ثبت أن الخيال و جميع ما يحصل فيه خارج عن هذا العالم فإذن كما يوجد في قوة من قوانا جميع النغمات و الأصوات و الروائح و المشمومات على وجه المشاهدة- تارة من جهة أمور خارجية معدة لها و تارة من جهة أسباب باطنية كما في المنام- فإنا قد نشاهد صورا عجيبة و أصواتا عظيمة في النوم لا نشك في وجودها فلا استبعاد في وجود الطعوم الشهية و الروائح الطيبة و النغمات العجيبة في عالم الأفلاك إذ ليست أسباب وجودها منحصرة في هذه الأمور المعتادة.

در عالم افلاک بوهای خوش و نغمات زیبا و دل نواز و دیدنی های چشم نوازی است عده ای از عرفا عروج کرده و این ها را ادراک نموده اند و با آن نغمه های آسمانی مبانی موسیقی را تکمیل کرده اند
علاوه بر کشف، برهان عقلی هم می توان بر وجود نغمه های آسمانی اقامه کرد که حرکات افلاک و کواکب از جمله اسباب قریبه حوادث زمینی اند و با حرکت دوری فلک تا رسیدن به نقطه معین استعدادی در عالم عناصر پدید می آورد تا صورت جدیدی را بپذیرد امروزه هم جزر و مد دریا را تحت تأثیر نور ماه می دانند
دیگر این که هر آنچه در مرتبه معلول وجود می یابد باید در مرتبه علت وجود برتری داشته باشد زیرا معلول وجود خود را از علت می گیرد لذا کیفیات محسوسه باید در عالم افلاک هم موجود باشند و به نحو برتری وجود خواهد داشت یعنی کیفیات محسوسه در این جا به نحو تضاد و تغیر موجود است اما در افلاک به نحو عدم تضاد موجود است و ثبات و دوام دارند و هیچ تزاحمی بین آنها نیست در مرتبه عقل همه همان ها که در عالم افلاک و عناصر به نحو کثرت موجود است در عالم عقل به نحو وحدت وجود دارد
اهل این عالم کثیر و منتشر****اهل آن عالم موحد مستقل

اشکال علامه طباطبایی: ایشان این برهان را در افلاک تمام نمی دانند و تنها در عالم عقل و مثال و طبیعت جاری می داند که هر آنچه در عالم طبیعت و در عالم مثال است در عالم عقل وجود دارد اما در موجودات خود عالم طبیعت که یک طرف را اجسام عنصری و یک طرف دیگر را افلاک قرار بدهیم برهان تمام نمی باشد هر چند اجسام فلکی لطافتی بیشتر از اجسام زمینی دارند
نقد نظریه علامه: ملا صدرا می فرماید: کیفیات محسوسه در خیال فلک محقق و موجود اند و بنا بر این سخن ایشان، مطلب به جایی برگشت می کند که علامه در آنجا برهان را تمام می داند و اگر ما درباره عوالم برهان را جاری بدانیم برهان تمام است ملا صدرا فرماید: محسوسات عالم عنصر در خیال فلک وجود دارد و لذا با کشف و مشاهده معلوم می شود و اصوات فلکی را با گوش عنصری و حیوانی نمی توان شنید منتهی فرقی که بین انسان و فلک است این است که حواس و خیال فلک در تمام جرم فلک است اما در انسان و حیوان هر حسی در یک عضو اوست حس باصره در چشم و سامعه در گوش و ... است اما در فلک این گونه نیست زیرا؛
1- جسم فلک شفاف و لطیف است و لذا جرم فلک مانند حواس انسان و روح بخاری است روح بخاری مرکب و مظهر حواس ظاهری انسان است و چون بخارست روح بخاری هم لطیف است و فلک هم شبیه روح بخاری لطافت دارد
2-و در فلک اجزاء و جرم آن تشابه دارند و هیچ جزء فلک با جزء دیگر آن فرق نمی کند
ملا صدرا می فرماید: اصوات و روایح در خیال فلک است اما خیال فلک در تمام جرم فلک حضور دارد و جرم فلک هم مانند حواس ماست مانند روح بخاری است که مرکب حواس انسان است و لطیف می باشد
دفع استبعاد: اگر کسی که وجود روایح و اصوات را در فلک بعید بشمارد ملا صدرا می فرماید: روایح و اصوات در خود انسان هم در خیال اوست آن که مسموع بالذات و مشموم بالذات است در ظرف نفس و خیال انسان است و انسان در حقیقت صدایی که در خود اوست را می شنود نه صدایی که بیرون است بلکه مدرَک بالذات در نفس است و انسان به آن علم حضوری دارد و آن را شهود می کند زیرا معلوم بالذات اصوات و روایح در خیال انسان است و علم حضوری به آن دارد در فلک هم همین طور است
ان قلت: اگر کسی بگوید: هر چند مسموع بالذات در انسان در خود اوست و اما یک ریشه و منشاء خارجی دارد و صدایی از بیرون به او می رسد و مسموع بالعرضی در خارج است و بعد مسموع بالذات در نفس پدید می آید و انسان آن را به علم حضوری در می یابد اما در مورد فلک چطور؟
قلت: همیشه معدات خارجی در بیرون از انسان نیست که باعث شود تا مدرَک بالذات در نفس ما پیدا گردد و نفس صورت اصوات خارجی را در صقع خود انشاء کند و بعد همان را به علم حضوری دریابد اگر چنین باشد در خواب چه می گویید؟ در خواب که سکوت محض است گاه انسان صداهایی را می شنود و روایحی را استشمام می کند لذا لازم نیست همیشه مُعدّ خارجی باشد بلکه اسباب گاه درونی است و سبب ادراک می شود در مورد افلاک هم اسباب درونی سبب ادراک محسوسات است و لازم نیست در خارج تولید صدا بشود تا اصواتی در آن باشد.
به هر حال روایح و اصوات در خیال فلک اند و مجرد اند اما خیال فلک در تمام جرم فلک حضور دارد و جرم فلک لطیف و شفاف و صاف است و مانند حس و روح بخاری در انسان می باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo