< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق نیا

92/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شک و تبصره
شك و تبصرة:
إن من الناس من ادعى أن الغاذية نار و احتج عليه بأن الغاذية تغذو و النار «1» تغذو فالغاذية نار و هذا مع فساد صورة القياس حيث وقع الاستنتاج من الموجبتين في الشكل الثاني بطل قولهم النار تغذو لأن النار لا تغذو بل تتولد و تتصعد بطبعها و إذا صعدت استولى عليها الهواء البارد فأفسدها فليست هناك نار واحدة مغتذية نعم فعل الغاذية يشبه فعل النار في النضج و الإحالة.
و من الناس من ذهب إلى أن في الأعضاء فرجا يملؤها القوة النامية و هو باطل كما وقعت الإشارة إليه فإن ملأ الفرج لا يوجب نمو الأعضاء و ليس ما ذكره الشيخ في الشفا و صوبه بعض الفضلاء من أن القوة النامية يفرق اتصال العضو و يدخل في تلك المسام الأجزاء الغذائية و هكذا القول في الاغتذاء مرضيا عندنا و ذلك لأن تفرق الاتصال مؤلم بالذات و يستحيل أن تكون الطبيعة أو النفس تفعل فعلا طبيعيا تقتضي أمرا منافيا بالذات لطبيعة الجسم الذي هي فيه بحيث يوجب دوام الألم لو كانت هناك قوة مدركة- و كان الإدراك به حاصلا بالفعل كما مر ذكره في مبحث أن تفرق الاتصال مؤلم بالذات- و ذلك لأن القوة الواحدة لا تفعل و لا تقتضي أثرين متنافيين بل الحق كما شيدنا أركانه‌ من أن النمو حركة متصلة في الكم و الحركة معناه خروج الشي‌ء من القوة إلى الفعل- على سبيل التدريج و معنى التدريج هاهنا أن يكون للمتحرك في كل آن فردا آخر من المقولة فليس في حركة النمو مقدار ثابت و مقدار آخر وارد عليه سواء كان بالمداخلة أو بغير المداخلة.

در پایان فصل 5 ملا صدرا دو شک و شبهه را مطرح و رد می کند سپس تبصره ای درباره فرمایش ابن سینا که فخر رازی هم آن را تصویب کرده را بیان می دارد اما ملا صدرا در آن مورد هم نقطه نظری دارد و باتبصره ای نظر خودشان را بیان می کنند.
شک نخست: درباره قوه غاذیه برخی ادعا کرده اند، غاذیه آتش است به این دلیل که: غاذیه هم غذا می خورد و آتش تغذی می کند و در نتیجه غاذیه آتش است.
بیان کبری: چون آتش مُحیل هواست و آن را می سوزاند و با هوا آتش شعله ور می شود و این مانند قوه غاذیه است که غذا را احاله می کند و می سوزاند پس غاذیه آتش است.
این قیاس شکل دوم است:
اوسط اگر حمل یافت در بر صغری و باز****وضع به کبری گرفت شکل نخستین شمار
حمل به هردو دوم، وضع به هر دو سوم****اربع اشکال را عکس نخستین شمار

الغاذیة تغذو *و النار تغذو = فالغاذیة نارٌ
ملا صدرا دو جواب به این شک می دهد:
جواب نخست: شرایط انتاج در این شکل دوم قیاس رعایت نشده است همان شرایطی که با حروف اختصاری گفته شده:
مُغ کُب اول خین کُب ثانی و مُغ کاین سیم****در چهارم مین کُب یا خین کاین شرط دان

شرط انتاج در شکل دوم:
1-به لحاظ کیف: سلب و ایجاب در صغری و کبری ( یکی از مقدمتین سالبه باشد) باید باهم اختلاف داشته باشند.
2-به لحاظ کمیت: کبری باید کلی باشد.
در این قیاس چون صغری و کبری هردو موجبه است شرط انتاج رعایت نشده است. بنابرین این قیاس عقیم است. و باید برای انتاج یکی موجبه و یکی سالبه باشد.
جواب دوم: آتش از اول تا آخر موجود نیست تا بگویی این آتش تغذی می کند بلکه آتش متولد که شد چون از خفیفان است به حسب طبعش مدام صعود می کند و هوای سرد بر آن غلبه پیدا می کند و آن را از بین می برد و بعد آتش دیگری پدید می آید.
سخن فخر رازی: قوه غاذیه نمی خورد بلکه غذا می دهد
ملا صدرا در پایان می فرماید قوه غاذیه شبیه آتش است در این که غذا را نضج و طبخ می کند و بواسطه خادمش، هاضمه در غذا تغییر کیفی ایجاد می کند همان طور که آتش در نضج و پخته شدن غذا مؤثر است.
شک دوم: در باره قوه نامیه برخی گفته اند: در اعضای بدن انسان و حیوان فُرج و رخنه هایی است که قوه نامیه این شکاف ها را پر می کند و این کار نامیه است
جواب: ملا صدرا می فرماید این حرف هم باطل است چون پر کردن این شکافت هایی که در اعضا است نمو نیست نمو کشیده شدن است.
سخن فخر رازی: وی بعد از نقل این سخن و رد آن که به این کار نمو اطلاق نمی شود، می گوید: حق حرفی است که ابن سبینا در قوه غاذیه و نامیه می گوید.
سخن ابن سینا: ایشان درباره قوه نامیه و غاذیه می گوید: این دو قوه باعث تفرق اعضاء می شود و در اعضاء شکافی نیست و این دو قوه اتصال اعضاء را جدا می کنند و بعد در این منافظ ایجاد شده غذا را وارد می کنند که اگر غذا به اندازه مایتحلل باشد کار غاذیه است و اگر بیش از نیاز ما یتحلل باشد کار قوه نامیه را راه می اندازد.
ملا صدرا دو اشکال به این سخن ابن سینا دارد؛
اشکال نخست: لازمه این حرف این است که طبیعت و جسم خود آزاری داشته باشد و برای تغذیه و تنمیه و رشد عضو را تکه تکه کند تا در منافذ آن غذا را وارد کند این خود آزاری هم همیشگی است چون تفرق اتصال در جایی که ادراک و شعور باشد موجب الم و رنج است طبیعت و حس کاری کند که موجب درد و آزار خودش باشد و تفرق اتصال سبب الم دائمی است چون به طور دائمی می خواهد تغذیه و رشد و نمو کند.
اشکال دوم: لازمه این حرف این است که طبیعت اقتضای دو فعل متنافی داشته باشد یک فعل تغذیه است و برای بقای شخص و دیگری تفرق اتصال است و از هم دریدن عضو شخص می شود یا یک فعل موجب رشد و تنمیه و کمال است و فعل دیگری هم موجب تفرق اتصال می شود.
نظر ملا صدرا: ایشان می فرماید حق درباره قوه غاذیه و نامیه همان مطلبی است که در فصل 3 بیان کردند؛ نمو حرکت کمی است یعنی جسم در هر آن و لحظه ای یک نوع یا صنف یا یک فرد از کم برای او محقق می گردد. حرکت در مقوله خود بحث مفصلی دارد که ابن سینا چهار معنا برایش بیان کرده است.
معانی حرکت در مقوله:
1-حرکت عارض بر مقوله است و مقوله موضوع حرکت است
2-موضوع حرکت جسم است نه مقوله اما مقوله واسطه عروض حرکت بر جسم است
3-مقوله جنس است و حرکت نوع است مانند کم که دو نوع می شود یکی حرکت و دیگری غیر حرکت
این سه معنای حرکت در مقوله غلط است و معنای چهارم درست است.
4-جسم در هر لحظه ای؛
-یک نوع از مقوله
-یا یک صنف از مقوله
-یا یک فرد از مقوله
برایش متحقق گردد یعنی جسم یکی از این سه تا را در هر لحظه ای پیدا کند بنابرین جسم در هر لحظه ای یک فردی از کم پیدا می کند تا مقدار و کمی برای جسم ثابت باشد و مقداری بر آن وارد گردد و به آن اضافه شود بلکه جسم هر لحظه ای یک فردی را از کم دارد و هر کمیت و مقدار ی دارد و مقدار ثابتی برای جسم وجود ندارد حال چه بگویی: جسم اتصال خود را از هم گسسته و جدا می کند و بعد همان مقدار اضافه شده را در منافذ حاصل از تفرق عضو داخل کند یا این را نگوییم. اصلا مقدار ثابتی در جسم وجود ندارد تا بخواهد چیزی به آن اضافه یا کم شود.
بلکه ملا صدرا می فرماید: حق آن است که ما پیشتر گفتیم که مجاورت اجسام مثل غذا خوردن همه مُعد است تا نفس در مرحله طبیعت یعنی جسم، صورتی را علی الاتصال افاضه کند طبیعت دائما درحال بدن سازی است که در تغذیه به اندازه ما یتحلل از بدن است و در نمو افزون بر آن و بیش از آن مقدار است که از بدن تحلیل می رود غذا وارد بدن می شود این بحث به تفصیل در فصل 3 گذشته است غذا فاعل و سبب تغذیه و نمو نیست بلکه مُعد است و فقط بستر و زمینه را فراهم می کند تا طبیعت و جسم صورت عضو را علی الاتصال افاضه کند انسان تا سن 23 سالگی که سن رشد است یا تا وقتی زنده است که دائم در حال تغذیه است این بدن مشغول بازسازی خود است و به امر تنمیه و رشد و نمو خود اشتغال دارد این کار بدن است و زمینه را برای افاضه صورت عضو مهیا می کند. نفس در مرتبه طبیعت دائم بدن را بازسازی می کند و این غذا مقدار ثابتی در جسم نیست بلکه فقط مُعد است.
البته تمام این کار ها به اذن خداوند است ملای رومی گوید:
از سبب سازیش من سودائیم****و ز سبب سوزیش سوفسطائیم

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo