< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

87/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ماهیت واجب

الفصل (5): في أن واجب الوجود إنيته ماهيته‌[1]

استدل عليه‌: بأن كل ماهية يعرض لها الوجود ففي اتصافها بالوجود و كونها مصداقا للموجود يحتاج إلى جاعل يجعلها كذلك فإن كل عرضي معلل؛

     إما بالمعروض

     أو بغيره

لكن يمتنع تأثير الماهية في وجودها أو كونها بحيث يلزمها الوجود لأن المؤثر في وجود شي‌ء أو المستلزم لوجوده لا بدّ أن يكون له تقدم بالوجود عليه فلو كانت الماهية سببا لوجودها لكانت متقدمة بالوجود على وجودها- و كانت موجودة قبل أن تكون موجودة و هو محال و هذا بخلاف استلزامها لبعض صفاتها التي هي غير الوجود كاستلزام المثلث لزواياه و استلزام الأربعة للزوجية- فإن هناك لا يلزم تقدمها بالوجود فإذن لو كان وجود الواجب زائدا على ماهيته يلزم أن يكون مفتقرا إلى سبب خارج عن ذاته و هو ممتنع

و هذه الحجة غير تامة عندنا؛

الاشکال الاول: لأنها منقوضه بالماهية الموجودة التي كانت للممكنات إذ كما أن فاعل الشي‌ء يجب تقدمه عليه فكذلك قابل الشي‌ء.

فإن أجيب: بأن هناك ليست قابلية و لا مقبولية بل معنى كون الماهية غير الوجود أن للعقل أن يلاحظها من غير ملاحظة الوجود ثم يصفها به فلا مغايرة بينهما في نفس الأمر إنما المغايرة بينهما بحسب المفهوم و المعنى عند التحليل.

فيجاب: بمثله إذا كان الواجب ذا ماهية.

 

فصل 5: ماهیت حق انیت اوست

این فصل در این باره است که حق ماهیتش انیت او است ماهیت در این جا به معنی الاعم است یعنی «ما به الشیئ هو هو» که در واجب همان انیت و وجودش است خدا ماهیت به معنی الاخص ک-ه همان ماهیت معروف است- ندارد نه به این معنی که واجب ماهیت به معنی الاخص دارد و عین انیت ووجود اوست خیر خدا ماهیت به معنی الاخص ندارد

برای اثبات این مدعا مشهور دلیلی دارند که ملا صدرا آن را با دو تقریر بیان می کند و بر هر دو تقریر اشکال می کنند و در تتمه جواب نخست "ان قلت" و "قلتی" هم می آورد و بعد خوشان 3 دلیل بر اثبات این دعوی که حق ماهیت ندارد اقامه می کند درباره دلیل سوم را می گوید: قریب المأخذ است با دلیلی که شیخ اشراق در مطارحات بیان داشته است؛

تقریر نخست دلیل مشهور بر ماهیت نداشتن واجب: نتیجه ای که تقریر نخست دلیل مشهور بدست می دهد این موجبه کلیه است که «کل ما له ماهیة فهو ممکن» هر موجودی که ماهیت داشته باشد ممکن است عکس نقیض این موجبه کلی یک موجبه کلیه دیگری است که آن مطلوب ماست و عکس نقیض این می شود؛ «کل ما لیس بممکن فلیس له ماهیة»

دلیل مشهور: اگر واجب مانند ماهیت داشته باشد «ان الوجود عارض الماهیة» لازم می آید وجود واجب عارض ماهیت او باشد زیرا وجود عرضی برای ماهیت باشد و «کل عرضیٍّ معلل» بر خلاف ذاتی که «الذاتی لا یُعلل» ذاتی علتی ورای ذات ندارد اما عرضی علت می خواهد و اگر وجود واجب عارض بر ماهیتش شد علت خواهد داشت

حال علت این عرضی و وجود عارضی واجب چیست؟

     علت خود ماهیت و ذات واجب است؟

این فرض غلط است و خود معروض که ماهیت واجب به فرض است نمی تواند علت وجود واجب باشد که عارض بر ماهیت است و همین طور مستلزم وجود واجب باشد که عارض بر این ماهیت است نه علت و مؤثر برای وجود واجب است و نه می تواند مستلزم وجود واجب باشد که به فرض عارض ماهیت واجب است زیرا اگر ماهیت واجب بخواهد علت یا مستلزم وجود واجب باشد لازم می آید تقدم ماهیت واجب بالوجود بر وجود واجب و باید ماهیت واجب تقدم وجودی بر وجود واجب داشته باشد که «تقدم الشیئ علی نفسه» و باطل است که وجود واجب بر وجود خودش مقدم باشد این اجتماع نقیضین است و بطلانش بدیهی است.

     علت غیر از ذات واجب است؟

وجودی که عارض بر ماهیت واجب باشد و ماهیت واجب علت و مستلزم آن نمی تواند باشد بر خلاف اوصاف و صفات و لوازم ماهیت است این اشکال و محذوری که گفتیم فقط درباره ی وجود واجبی است که عارض بر ماهیت لازم می آید فقط در مورد این وصف و این لازم است که ماهیت نمی تواند علت این وصف و مستلزم این لازم باشد و در غیر این صورت ماهیت باید تقدم بالوجود بر وجود واجب داشته باشد که باطل است اما در مورد سایر اوصاف و لوازم ماهیت این محذور لازم نمی آید و لازم نیست ماهیت تقدم بالوجود بر اوصاف و لوازم داشته باشد مثلا در مورد وصف زوجیت که لازمه ماهیت اربعه است لازم نیست ماهیت اربعه تقدم بالوجود بر وصف زوجیت داشته باشد که اول ماهیت اربعه موجود باشد و بعد وصف و لازم زوجیت بر آن عارض گردد این چنین نیست زیرا اوصاف و لوازم ماهیت لازم خود ماهیت اند یعنی ماهیت من حیث هی می باشند درست است که ماهیت بدون وجود تحققی ندارد و باید با وجود خارجی و یا ذهنی موجود باشد ولکن درمورد لوازم ماهیت وجود به عنوان قضیه ی حینیه مطرح است نه به عنوان قضیه ی مشروطه یعنی این وجودی که ماهیت دارد شرط این لازم و عارض و عروض آن ها نمی باشد بلکه در حین ووقتی که ماهیت به وجود خارجی و ذهنی موجود است این وصف و عارض برای ماهیت است مانند زوجیت اربعه.

در لازم ماهیت من حیث هی وجود شرط نیست وجود فقط به عنوان قضیه ی حینیه مطرح است بر خلاف لازم وجود ماهیت نه لازم ماهیت من حیث هی و خود ماهیت در این صورت که لازم وجود ماهیت باشد وجود شرط ماهیت است و شرط عروض عارض این است که ماهیت با وجود باشد مانند احراق که لازم وجود خارجی ماهیت آتش است نه لازم ماهیت من حیث هی هی.

پس ماهیت واجب نتوانست علت وجود واجب شود که عارض بر اوست و نتوانست مستلزم وجود واجبی باشد که عارض بر اوست به ناچار باید علت این وجود واجبی که عارض بر ماهیت واجب است غیر از واجب و ذات آن باشد و اگر بنا شد که علت وجود واجب باشد در این صورت آن واجب نمی شود و لازم می آید ممکن باشد

لذا نتیجه ی این دلیل این است که هر موجودی که دارای ماهیت باشد ممکن خواهد بود و واجبی که ممکن نیست ماهیت ندارد و این مطلوب ما بود

اشکال نخست ملا صدرا بر تقریر نخست: این دلیل با ممکن موجود نقض می شود

بیان نقض: در ممکن موجود ماهیت قابل و وجود ممکن مقبول است یعنی ماهیت ممکن وجود ممکن را قبول می کند و پذیرای آن است و همان طور که تقدم فاعل بر مفعول و علت بر معلول لازم است و به همین خاطر ماهیت واجب نتوانست علت وجود واجب باشد در صورتی که واجب ماهیت داشت باشد تقدم قابل بر مقبول هم بالوجود لازم است مانند تقدم وجودی علت بر معلول و فاعل بر مفعول. و ماهیت ممکن باید بالوجود بر وجود ممکن تقدم داشت باشد و این تقدم شیئ علی نفسه است و وجود ممکن یکبار قبل از خود تحقق داشته باشد یعنی یکبار باید با ماهیت در مرحله قابل باشد و یکبار هم در مرتبه مقبول است و این تقدم شیئ علی نفسه است و هر چه مشهور از این نقض جواب دهند ما همان جواب را در مورد واجب می دهیم که به فرض دارای ماهیت باشد زیرا همان طور که تقدم فاعل بر فعل در وجود لازم است تقدم بالوجود قابل بر مقبول هم لازم است و باید ماهیت ممکن موجود تقدم وجودی بر وجود ممکن داشته باشد و جواب مشهور در نقض را ما به دلیل خودشان می دهیم و می گوییم ماهیت واجب علت وجود واجب است

ملا صدرا در پیرو این اشکال نخست "ان قلت" و "قلتی" را مطح می کنند که در ابتدا بایستی حاشیه یکی از شاگردان علامه را بیان می داریم

حاشیه: این نقض ملا صدرا وارد نیست زیرا یا؛

     مراد از قابل- که تقدم وجودی آن لازم است- هیولا است؛ و مراد معنای اصطلاحی هیولی است که قابل صورت می باشد،

این فرض را قبول نداریم و تقدم چنین قابلی بر مقبول لازم نیست و لازم نیست هیولی در وجود بر صورت تقدم داشته باشد بلکه بر علکس است صورت که مقبول باشد تقدم وجودی بر هیولی دارد زیرا صورت شریکة العلة برای هیولی است یعنی علت وجود هیولی موجود مفارق با مشارکت صورت است و موجود مفارق از کانال و ممرّ وجود صورت باذن الله تعالی اعطای وجود هیولی می کند

     و یا مراد از قابل موضوع خارجی عرض است و موضوعی است که عرض در خارج دارد و مقبول هم همان عرض است؛

در این صورت به چه دلیل چنین قابلی باید تقدم بالوجود بر مقبول داشته باشد؟ و موضوع عرض در خارج تقدم بر عرض داشته باشد لابد دلیل آن قاعده ی فرعیه است «ثبوت شیئ لشیئ فرع لثبوت مُثبَت له» ثبوت عرض فرع ثبوت موضوع آن عرض است و این دلیل تقدم موضوع عرض در خارج است در حالی که قاعده ی فرعیه بیش از تقارن ثابت و مثبَت له را اثبات نمی کند یعنی هم زمانی و تقارن مقبول که عرض با قابل که موضوع عرض را ثابت می کند و این ها باید هم زمان وجود داشته باشند نمی شود عرض باشد و موضوع نباشد بلکه در همان زمانی که عرض است موضوع آن هم باید باشد و قاعده فرعیه تقدم مثبَتٌ له و موضوع عرض بر خود عرض را ثابت نمی کند تقدم اخص از تقارن است ودلیل دیگری جز قاعده ی فرعیه می خواهد که دلیل دیگری هم در کار نمی باشد

اشکال بر اولا محشی: آیت الله جوادی به بخش اول سخن ایشان اشکال می کند که مجرای قاعده ی فرعیه هلیت مرکبه است یعنی مجرای قاعده ی فرعیه عبارت از موضوع عرض و عرض است زیرا با هل مرکبه از عوارض یک شیئ سؤال می شود عرض قایم به موضوع و محتاج آن است و موضوع هم از علل قوام عرض است و تا موضوع نباشد خیمه ی وجودی عرض به پا نمی شود و وجود عرض بر پا نشود و در این صورت باید علت تقدم بالذات و بالوجود بر معلول خود داشته باشد و به همین خاطر است که قاعده ی فرعیه را به این نام نامیده اند که «فرعٌ یعنی تابع و متأخرٌ لثبوت مثبتٍ له» و نگفته اند: «ثبوت شیئ لشیئ مقارنٌ لثبوت مثبت له» و این دیگر قاعده ی تقارن می شود نه قاعده ی فرعیه

آیت الله جوادی فرماید: ای کاش این محشی از اهل آن سؤال می کرد یعنی از کسانی که تخصص در مسایل فلسفی دارند

بخش دوم سخن محشی: مراد از قابل موضوع خارجی عرض است و مراد از مقبول هم عرض است قیاس وجود و ماهیت ممکن به قابل و مقبول قیاس مع الفارق است یعنی نمی توانیم ماهیت و وجود ممکن را با عرض و موضوع عرض در خارج قیاس کنیم که مثَل ماهیت مثل موضوع عرض یعنی جسم باشد و مثل وجود ممکن هم مثَل خود عرض باشد این مع الفارق است زیرا قابل و مقبولی که موضوع عرض و عرض اند در خارج دو چیز اند اما ماهیت و وجود ممکن در خارج دو چیز نمی باشند

ان الوجود عارض الماهیة    تصورا و اتحدا هویة

 

وجود و ماهیت ممکن در ذهن با تحلیل و تأمل عقلی و ذهنی با ریزه کاری های که ذهن به خرج می دهد که از وجود ماهیت در ذهن بر حسب تصور یافته است غض نظر می کند یعنی تصور ماهیت می کند اما تصور خود را نادیده می گیرد زیرا به مجرد تصور ماهیت، ماهیت وجود ذهنی می یابد ذهن با قدرت خدادادی و با عملیات ذهنی از این وجودی که بر حسب تصور ماهیت پیدا کرده فاکتور می گیرد و به این ترتیب ماهیت و وجود در ذهن دو چیز می شوند؛ ماهیت عارض و قابل و وجود معروض و مقبول خواهد شد

اما در خارج اتحاد هویتی و مصداقی می یابند و ماهیت ووجود یک چیز می باشند و نمی توان آن را به موضوع عرض که جسم است و عرض که سفیدی است.

این ثانیا محشی همان "ان قلت" ملا صدرا در پیرو اشکال اول است که بر دلیل مشهور مطرح کرد و می فرماید: "و ان اُجیب" کسی از این اشکال من به مشاء این طور جواب بدهد که، در مورد ماهیت و وجود ممکن قابل و مقبولی در خارج نمی باشد و در خارج وجود و ماهیت یک چیز اند و به یک تحقق موجود اند وقابل و مقبولی نمی باشد و با تحلیل و تأمل عقلی است که وجود و ماهیت ممکن در ذهن دو چیز می شوند و اعراض که وجود ممکن است و ماهیتی که معروض و مقبول است در این صورت لازم نیست که ماهیت ممکن تقدم بالوجود بر وجود ممکن داشته باشد زیرا دو چیز در خارج نمی باشند

جواب[2] ملا صدرا: چه اشکالی دارد که واجب هم ماهیتی فرضی داشته باشد و شما مشهور در دلیل خود گفتید: ماهیت واجب علت برای وجود واجب باشد زیرا تقدم شیئ بر خود لازم می آید زیرا علت باید تقدم بر معلول داشته باشد ما عین همین جواب را می دهیم که اگر به فرض واجبی هم دارای ماهیت باشد در خارج وجود و ماهیت واجب یک چیز اند و در ذهن دو چیز اند و چون در خارج یک چیز می باشند و در این صورت لازم نمی آید در صورتی که ماهیت واجب علت وجود واجب شود تقدم بالوجود در وجود واجب داشت باشد تقدم وقتی است که دو چیز باشند نه وقتی که ماهیت اعتباری و ساخته و پرداخته ذهن باشد و لازم نیست تقدم بالوجود داشته باشد ماهیت واجب بر وجود آن.


[1] - اسفار ج1 ص96 تا 122.
[2] - مبدا و معاد ص24.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo