< فهرست دروس

درس تفسیر استاد الهي زاده

91/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تفسیر آیۀ 72 (2)
 « لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَ قالَ الْمَسيحُ يا بَني‌ إِسْرائيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمينَ مِنْ أَنْصار» مائده/72
 تناسب آیه
 آیات 12و72 با اسلوبی مشابه آغاز شده اند (وَ لَقَدْ أَخَذَ- لَقَدْ كَفَرَ) در آیۀ 12 از بنی اسرائیل میثاق گرفته شده و تا آیۀ 71 وفاداری آنها را به احکام دینیشان گوشزد می نماید اما ازآیۀ 70 برخورد آنها را با انبیاء عظام و رسل مطرح می کند و این که ما پیمان گرفته ایم اینها حامی رسولان باشند. در برخورد با رسولان دو رفتار ازآنها بروز کرده به جای حمایت و تأیید آنان را تکذیب کرده و کشتند. (برخورد تفریط گونه) اما عده ای دیگر از بنی اسرائیل افراط کرده و رسولان را به جای خدا نشاندند از آیۀ 72 به بعد این افراط و غلو را مطرح می کند. در آیۀ 77 صراحتاً می فرماید: ای اهل کتاب در دین خود غلو نکنید. آیۀ 72 این نگاه به انبیاء خصوصاً به حضرت عیسی را با جدال احسن رد می کند. جدال این است که مقدمات را از مطالبی که خصم قبول دارد علیه خودش استفاده کنیم. در جدال احسن از مقدمات باطل استفاده نمی شود چرا که باطل برکت ندارد و هدایت گر نیست. از مقدمات باطل نمیتوان نتیجۀ حق گرفت.
 سه جدال احسن در آیۀ72
 همین آیه به چند دلیل کلامی اعتقاد به الوهیت عیسی را باطل می شمارد:
  1. ادعای عده ای ازنصاری این است که خدا همان عیسی بن مریم است. «قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَم» چطور خدا پسر مریم است؟ (اگر به فرض بنا بود از بین عیسی و مریم یکی خدا باشد مادر برای خدا بودن شایسته تر بود!) بنوّت عیسی با الوهیت او و مبدأ هستی بودن جور در نمی آید زیرا الله یعنی اله، اله قبلاً باید رب باشد و رب باید خالق باشد و خالق باید ذات واجب الوجودی باشد که خالق دیگری شود نه مخلوق. بنوّت، مخلوق بودن عیسی را ثابت می کند. مسیح نه رب است نه خالق و نه اله، به خاطر این که پسر مریم است. این پسر بودن مخلوق بودن را ثابت می کند. بنابر این فرزند مخلوق «الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ» یقیناً مخلوق است نه اله زیرا الوهیت با ریوبیت همراه است وربوبیت با خالقیت.
  2. اعتراف خود عیسی به عبودیت خویش و نفی الوهیت ازخود: «وَ قالَ الْمَسيحُ يا بَني‌ إِسْرائيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ» و نیز استشهاد به سخنان عیسی در پایان سورۀ مائده: «وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُوني‌ وَ أُمِّيَ إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّه قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لي‌ أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لي‌ بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما في‌ نَفْسي‌ وَ لا أَعْلَمُ ما في‌ نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ * ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَني‌ بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُم‌» مائده/117و116 عبارت اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ در آیۀ مورد بحث نیزآمده است.
  3. اگر الوهیت عیسی و شریک خدا بودن او حق بود -یعنی هم خدا به الوهیت وصف می شد و هم عیسی- معتقد به این الوهیت اشتراکی نباید اهل جهنم باشد، حال آن که صاحب چنین اعتقادی از بهشت محروم و دوزخ جایگاه قطعی اوست «إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ». پس خدا واحد است و شریکی به نام عیسی ندارد.
 دعوت عیسی به بندگی خدا
 
 وَ قالَ الْمَسيحُ يا بَني‌ إِسْرائيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ:حرف اول انبیاء بندگی بوده، ما نیز باید مردم را به بندگی خدا دعوت کنیم. بندگی آزادی است و بردگی ذلّت. اگرکسی بندۀ خدا شد آزاد می شود اما بردۀ نفس، اسیر است. «رَبِّي وَ رَبَّكُمْ» چون خدا هم رب من است و هم رب شما او را عبادت کنید. برای این که غلو نکنند می گوید: ربّی یعنی من هم تحت ربوبیت او هستم، من و شما رب واحدی داریم که خداست. هم الوهیت را به عیسی نسبت داده اند هم ربوبیت را که به چند صورت مطرح شده اب و ابن و روح القدس با هم خدا هستند و دیگر افکار شرک آلود که در میان مسیحیها مطرح بوده. بهترین نعمت ها نعمت ولایت انسان کامل است.
 ارتباط میان خالقیت، ربوبیت و عبودیت
  رابطه ی بین عبودیت و ربوبیت هم از این جمله «اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ» فهمیده می شود. مشرکان توحید در ذات و توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت کلان هستی را قبول داشتند آنها فقط ربوبیت جزئیه و ربوبیت تشریعی را قبول نداشتند شیطان هم ربوبیت تشریعی(حق امر و نهی) را قبول ندارد. ربوبیت لازمۀ خالقیت است کسی باید خالق باشد که خودش مخلوق نباشد رب، کسی است که مدیریت امور در دست اوست. خضوع و عبودیت انسان نیز متفرع بر ربوبیت است چون کار را به دست خدا می دانیم عبودیت می کنیم اگر کسی کار را به دست خدا نداند ومدیریت برای او قائل نباشد عبودیت نیز نخواهد کرد.
 دررعبارت رَبِّي وَ رَبَّكُمْ بین مقام رسالت و امّت در عبارت پردازی تفکیک شده است. یکی ربوبیت رهبری است و دیگری ربوبیت پیروی.
 محرومیت مشرک از بهشت
  إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ...: این جمله ادامۀ سخن عیسی است. چرا که می خواهد بگوید مردم! اگر به خدا شرک بورزید جایگاهتان جهنم خواهد بود. مَنْ يُشْرِكْ من شرطیه هر کس حتی ارادتمندان به من شرک بورزد و مسیح را خدا بداند بهشت بر او حرام خواهد بود است.
 معنای شرک
  شرک لزومی ندارد اعتقاد به دو اله باشد. بلکه شرک یعنی نسبت دادن امر الهی به غیر خدا. اینها با این که یک نفر را قبول دارند(مسیح) مشرک نامیده شده اند زیرا آنچه شایستۀ خدا بوده را به مسیح نسبت داده و جایگاه الوهیت را به یک عبد داده اند و این توحیدی است شرک آلود و در اینجا تثنیه و تثلیثی در کار نیست.
 فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ: فاء جواب شرط است. حرام دو کاربرد دارد حرام تشریعی وحرام تکوینی. حرام تشریعی قابل عصیان است اما حرام تکوینی قابل عصیان نیست. حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ یعنی تکویناً بهشت برای او ممنوع است و نمی تواند این حرمت را مرتکب شده و مثلا از دیوار بهشت بالا رود. جبری کیفری است. وَ مَأْواهُ النَّارُ این جمله را برای این آورده که کسی گمان نکند حالا که در جنّت نیستند در اعراف - مکانی بین بهشت و جهنم- خواهند بود، نه وَ مَأْواهُ النَّارُ.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo