< فهرست دروس

درس تفسیر استاد الهي زاده

91/01/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تفسیر آیۀ 69 مائده
 ِ«إنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصارى‌ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون»
 تناسب آیات
 برخی از مفسران که این آیه را به تنهایی دیده اند سِرّ آن را نفهمیده اند. اما با لحاظ مباحث قبل روشن می شود عده ای وارد صحنه شده اند که مدعی ایمان و اقامۀ دین و اهل سعادت اند. در حالی که این ادعا با واقعیت مطابقت ندارد وآنها شایستگی آن را ندارند. قرآن باید اشکالات آنها را به رخشان بکشد که شما با این شرایط چگونه ادعا می کنید؟ وقتی طغیان و کفر در درون شما هست چگونه مدعی اقامۀ دین هستید؟ بحث از یک گروه مدعی است که همان مثلث شوم جریان نفاق، یهود و اشراف سرمایه دار هستند که در آیۀ 41 مائده بدان اشاره شده است. درآیۀ مورد بحث می خواهد بگوید معیار، حرف و شعار نیست، معیار عمل است. درآیۀ قبل هم فرمود شما بنیۀ اقامۀ دین را ندارید زیرا برای حاکم کردن دین خدا باید اهل عمل و تقوا باشید. در این آیه می فرماید شاخص اسم و شناسنامه نیست ملاک عمل صالح است. حُسن فعلی و حسن فاعلی ملاک است. خداوند با آرزوی ما و اهل کتاب کاری ندارد لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتاب نساء/123؛ یهود و نصاری ادعا می کنند فقط ما بهشتی هستیم وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى‌ تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ بقره/111؛ که در این آیه پاسخ آنها داده می شود.
 إنَّ: حرف تأکید است. تأکید در جایی است که تردیدی در کار باشد، برای رفع تردید ازادات تأکید استفاده می کند. این در صورتی است که آیه را به تنهایی در نظر بگیریم که إنّ برای استیناف و تأکید است اما اگر این آیه را با آیۀ قبلش در نظر بگیریم إنّ برای تعلیل خواهد بود که آنهایی که مدعی اقامۀ دین بودند چون عمل صالح ندارند اهلیت انجام این کار را ندارند.
  الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصارى‌ : در این آیه از چهار گروه نام برده شده که دو گروه آن(الَّذينَ آمَنُوا - الَّذينَ هادُوا) با ترکیب موصولی بیان شده و دو گروه دیگر با ترکیب اسم جمع (الصَّابِئُونَ- النَّصارى) تفاوت این دو ترکیب این است که ترکیب موصولی به جهت داشتن حروف بیشتر، شدیدتر است. الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا کثرت را می رساند و این که اینها نسبت به نصاری و صابئون معروف ترند. از این بیان فهمیده می شود که این چهار گروه در مدینه به لحاظ جمعیتی یکسان نبودند اکثراً مؤمنان بعد یهودیان و سپس آن دو گروه دیگر.
 متعلق ایمان در الَّذينَ آمَنُوا ایمان به وحی قرآنی و رسالت رسول خدا می باشد.
 وَ الَّذينَ هادُوا: و کسانی که یهودی شدند. از مادۀ هود به معنای یهودی شدن. یهودا نام پسر بزرگ حضرت یعقوب بود. وجه دیگر این که به معنای بازگشت است مانند إِنَّا هُدْنا إِلَيْك اعراف/156 چون آنها پس از گوساله پرستی بازگشتند یهود نامیده شدند. وجه سوم این که چون هود به معنای تحرک و برگشت هست به جهت این که آنها در هنگام خواندن تورات بدن خود را تکان می دادند یهود نامیده شدند.
 وَ الصَّابِئُونَ: وجوهی که دربارۀ معنای صابئون گفته شده عبارت است از:
  1. پیروان صابئ ازفرزندان نوح.
  2. پیروان حضرت یحیی صابئون نامیده میشدند.
  3. ستاره پرستان که مشرکبودند.
  4. کسانی که به هیچ دینی معتقد نیستند.
  از میان این وجوه وجه دوم برتری دارد؛ زیرا اولاً در ترتیب آیه، اول یهود ذکر شده بعد صابئین و آنگاه نصاری، همان طور که اول موسی(ع) بوده بعد یحیی(ع) و سپس عیسی(ع) و ثانیاً اینها موحد بوده اند نه مشرک به دلیل آیۀ إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئينَ وَ النَّصارى‌ وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا حج/17 که صابئین در عرض مشرکان ذکر شده که معلوم می شود صابئین و نیز مجوسی ها مشرک نیستند. پس وجوه سوم و چهارم با آیۀ 17 حج رد می شود. وجه نخست هم با ترتیب ذکر شده در آیه درست در نمی آید، چرا که فرزندان نوح قبل از موسی بوده اند، در حالی که صابئون بعد از الذین هادوا آمده است. بنابراین صابئون پیروان حضرت یحیی(ع) بوده اند. اینها گروه سومی بودند غیر از یهودیانی که پیرو مسیح شدند و غیر از آنهایی که یهودی ماندند. یحیی پسر خالۀ حضرت عیسی و مروج آیین عیسی بوده است. البته در صورتی که بگوییم یحیی کتابی داشته به دلیل يا يَحْيى‌ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا مریم/12؛ صابئین می شوند اهل کتاب ولی به نظر می رسد در اینجا بحث از جریانهای اجتماعی است نه اهل کتاب.
 وَ النَّصارى‌: چون عیسی در ناصریه متولد شده و نیز عده ای از پیروان او می گفتند نحن انصارالله، نصاری نامیده شدند.
 اِعراب صابئون
  اقتضای قاعده این بود که گفته شود الصابئین زیرا عطف بر اسم إنّ است. یکی از قرائات غیر مشهور هم همین است. دربارۀ علت رفع الصابئون دو توجیه بیان شده:
  1. وجه اول این که الصابئون مبتداست و خبرش محذوف(کذلک) است.
  2. الصابئون عطف بر محل اسم إنّ بوده که بنا بر مبتدا بودن مرفوع است.
 نظر استاد
 از میان این دو وجه، وجه دوم راجح است زیرا این که علمای نحو عطف بر محل قبل از آمدن خبر را قبیح دانسته اند به گفتۀ علامۀ طباطبایی این آیه دلیلی بر بطلان سخن نحوی هاست. و ثانیاً اگرکذلک محذوف باشد باید خبر قبل از آن بیاید در حالیکه خبر بعداً ذکر می شود. علاوه بر آن تغییر در اعراب یکی از راه های برجسته سازی مطلب است یعنی حتّی صابئون!

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo