< فهرست دروس

درس تفسیر استاد الهي زاده

89/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 گوهرهای احکام وحکم، خوب فعالیتهای تدبری اگر کسی بخواهد آشنا شود راه خودش را دارد اینجا بحث، بحث تفسیری است وما در اینجا غواصی در قرآن را می خواهیم یاد بگیریم تا شنای بر روی قرآن را این مطلب اول درباره تفسیر خواهیم گفت این تشبیه که شما می کنید از ظواهر الفاظ بر می آید یا نه عرض می کنم بله چون فَسَرَ یعنی کشفُ الغنی عَنِ اللَفظ آن لایه اول تفسیر نیست لایه اول خودش گویا است تدبر وقتی لایه اول را برداشتید زیرش را نگاه کردید این میشود تفسیر پس بر رو حرکت کردن میشود تدبر زیرها را جستجو کردن میشود تفسیر حالا زیرها تا ته اقیانوس همه جور مراتب می رود همین قدر از لایه اول عبور کردیم سرمان رفت زیر آب دیگر تا ته تفسیر است واژه دومی که احتیاج به توضیح دارد واژه مُقارَن است ممکن است در ذهن ها باشد که تفسیر مُارِن ولی صحیح آن مُقارَن است . معنای مُقارَن یعنی چه؟ از قرین می آید یعنی دو تا را با همدیگر کنار هم گذاشتن و مقایسه کردن واگر ما خواستیم یک واژه ی راحت تری که ما را به محتوا زود برساند باید بیاییم تفسیر مقایسه ای مقارَن یعنی مقایسه حالا مقایسه با چه؟ می خواهیم مقایسه کنیم مقارنه ومقایسه ی بین مکتب تفسیری اهل بیت واهل سنت داشته باشیم این واژه ها را عمداً جناس بکار می برم که خوب خاطرمان بماند اهل بیت واهل سنت اینها کنار هم می خواهد قرار بگیرد چون شیعیان اگر حرفی دارند در راستای حرف اهل بیت حرفهایشان زده می شود و از خودشان مستقلاً بحثی ندارند اهل سنتند که برای خودشان حرفهایی وحدی غیر از فرمایش مثلاً رسول گرامی اسلام قائل اند پس تفسیر اهل بیت با تفسیراهل سنت با هم می خواهد مقایسه شود این مقایسه در 5 لایه تا 5لایه مقایسه جا دارد اما از روز اول توقع نداشته باشید که تا لایه 5 بروید چون نفس کم خواهیم آورد که غواصی کنیم تا آن ته ذره ذره ولی افق کار را که بخواهیم ببینیم تا5 لایه مقایسه صورت می گیرد لایه نخست مقایسه آراء است مثلاً یک آیه خوانده می شود آراء اهل بیت با آراء اهل سنت لایه دوم دلایل است چون بالاخره هر رأی ای باید مبتنی بر دلیلی باشد باز دلایل هر یک با یکدیگر مقایسه خواهد شد لایه سوم مبانی است باز دلایل ریشه در یک سری مبانی دارد هر یک یک سری مبانی دارند اختلاف در مبانی در لایه چهارم به اختلاف مبادی بر می گردد مبادی چیست؟ تاریخ، اصطلاحات، تقسیم ها اصول مثلاً موضوعه که برای بیان مطالب باشد کلیات، اینها هست باز اگر اختلاف در مبادی بود لایه عمیق تر چیست منابع هست منابع یکبار منابع شناخت باید ببینیم چیست منابع شناخت خودش گاهی نقل است گاهی عقل گاهی قلب خود نقل باز قرآن است یا حدیث یا اثر آن هم باز سه شاخه پیدا می کند آن نقلش به عقل که می رسیم خودش دو شاخه پیدا می کند عقل تجریدی، عقل تجربی مثلاً بعضی از تفاسیر اهل سنت که علم گرا هستند آن علم عقل تجربی است از آن در تفسیر استفاده می کنند یک تفسیر وسیع هم نوشته و علمی هم هست و تفسیرهای علم گرا در میان ما هم هستند در میان آنها هم هستند باعث میشود آیه را یک گونه ای بفهمد که هماهنگ باشد با علم روز می آید دخالت می دهد باید اول بپرسیم که آیا علم می تواند از منابع باشد یا نه اول این مسئله را حل کنیم در بعضی از کتابهای روشن تفسیر وقتی منابع تفسیری را می خواستند یادآوری کنند علم را هم آوردند آیا علم جزو منابع تفسیری است یا از ابزار تفسیر یا قرینه است که آنچه منظور عرض من است این است که علم یقینه قرینه است تازه اگر یقینه باشد آن هم قرینه لُپی است برای اینکه منبع نمی تواند برای تفسیر باشد جزو قرائن است تا الان دو تا بحث را مطرح کردیم اولین بحث این بود که تفسیری که پیش رو داریم غیر از تدبری است که تا به الان مطرح کردیم تدبر شنا بر روی ظواهر الفاظ است تفسیر غواصی در لایه های پایین تا دست یابی به گوهر احکام و حکم است مطلب دوم این بود که نوع تفسیری که در اینجا خواهیم داشت تفسیر مقارَن و مقایسه بین اهل بیت واهل سنت است که این مقایسه هم در5 مرحله به تدریج مرحله آرام مرحله عدلّه، مرحله مبانی، مرحله مبادی، مرحله منابع انشاالله انجام خواهم داد مطلب سوم اینکه موضوع بحث ما چه خواهد بود موضوع بحث به خواست خدا تفسیر سوره مائده معرکه آراء است هم از نظر احکام هم از نظر حکم هم مباحث وِلایی هم مباحث علوم قرآنی یعنی اگر ما سوره مائده را کار می کنیم هم از نظر مباحث علوم قرآنی پر بحث است هم از لحاظ فقهی واختلافاتی که بین شیعه وسنی در این زمینه ها هست پر بحث است هم از لحاظ کلامی پر بحث است و هم نیاز ماست از همه اینها مهمتر نیاز ماست خواهید گفت از آخر بگو یعنی از نیاز که چگونه نیاز داریم نیاز ما به این است که نظام ولایی تشیع را از اثبات به تحقق بکشانیم یک مثال یکبار می گوییم خدا هست فقط می خواهیم بگوییم یک صالحی وجود دارد یکبار می خواهیم بگوییم این خدایی که هست در همه جا حضور دارد یکبار می خواهیم بگوییم ما اعتقاد به ولایت داریم یا می خواهیم این ولایت را جمیع شئون اجتماعی خودمان نشان دهیم در دین شناسی در اجرای دین تابع ولایت باشیم این سوره مبارکه که چنین افقی را پیش پای امت اسلامی می گذارد بحث خیلی خواهیم داشت در این زمینه ولی من یک اشاره کنم که ذهن شما آماده شود که با اشراف همراهی بحث کنید نه با ابهام یعنی کاملاً مسلط بر بحث باشید سوره مبارکه مائده جریان امم پیشین را مطرح کرده که یهودیها بعد از حضرت موسی چه اشتباهی کردند مسیحی ها بعد از حضرت عیسی چه اشتباهی کردند مسلمانها شما اشتباه نکنید وصیت نامه سیاسی الهی قرآنی است که بعد از رسول الله مواظب باشید حالا خواهیم گفت مگر آنها چه کردند آنها 4 کار انجام دادند ا- بعضی از احکام را تعطیل کردند 2- بعضی از احکام را تحریف کردند تغییر دادند 3 با حاکمان و انبیا جنگیدند 4- بی حاکم شدند این سوره مبارکه می خواهد بگوید نه تعطیل نه تغییر نه در حکم نه در حاکم امانت الهی اینگونه است شما باید به این عهد الهی پایبند باشید آنجا که میگوید اَوفوا بالعقود این عهد خداست خواهید گفت این عهد کلمه خوبی است 3 تا عهد؛عهد عتیق (تورات)،عهد جدید( انجیل)، عهد اخیر (قرآن ) آخرین عهد الهی که دو تای قبل در آن است ما باید به این عهد پایبند باشیم تغیر در حکمش ندهیم حاکمش را هم تغییر ندهیم تعطیل در حکم وحاکم نکنیم تفکر خوارج تعطیل حاکم است آنهای دیگر چکار کردند تغییر حاکم ثقیفه، خوارج تعطیل حاکم است مسئله مُطعه و نسخ آن، این تعطیل در حاکم است بعضی از بحث ها هم تعطیل در حکم است این سوره آینده امت اسلامی را رقم می زند یعنی بعد از رسول گرامی اسلام الان هم ما در شرایط انقلاب اسلامی شرایطی که الان نظام دارد بیش از هر چیزی باید به این وصیت قرآنی هم در مقام نظر هم در مقام عمل و تفکر ولایی پایبند باشند شما خواهید گفت ما همه ولایت فقیه را قبول داریم می خواهم بگویم یک کم این طرف تر ولایت فقیه در رأس است هنوز یک سری ولایت های ریزتری هست که هنوز مطرح نشده و حال آنکه برای اصلاح تربیت اجتماعی ما ضرورت دارد مثلاً ولایت شوهر به همسرش این کم کم دترد فراموش می شود زندگی ها مشارکتی میشود یا قضایا بر عکس می شود ما یک روزی باید این را تأیید کنیم که این ولایت که به عنوان حکم است یعنی چه؟ دوم ولایت پدر بر فرزند، پسرها الان با این هجوم فرهنگی و تبلیغاتی که در ذهنهایشان می آید سریع از پدرها عبور می کنند و آنها عقب مانده تلقی می کنند دیگر ولایت خود به خود کنار می رود استاد بر شاگرد هم ولایت دارد این هم با این نظام آموزشی که ما تعریف کردیم که تعدد اساتید را راه انداختیم عملاً هرج و مرج می شود هر چند تا را که نمی تواند روی سرش بگذارد اینها الان وجود ندارد اگر باشد جامعه سر و سامان پیدا می کند نظام اجتماعی راه می افتد یک جمله دیگر عرض کنم این بحث نه تنها سر دراز دارد ته درازی هم دارد آن اینکه احکام ولایی ابزاری برای تحقق احکام شرعی هستند این را بدانید یعنی چه؟ یعنی شوهر ولایت دارد باید حواسش جمع باشد از ولایتش برای اجرای حکم الهی که واجب این تحقق ولی گاهی سوء استفاده می شود یعنی درست نفهمیدیم این ولایت برای چیست بعد می شود استبداد دو کلمه به کار بردم یکی ولایت یکی نظام، نظام ولایی را باید تعریف کنیم نظام ولایی نظام توحیدی است این هم در این سوره آمده « اِنَّما وَلیُّکُمُ الله وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ آمنوا» از اینجا به بد هم باید با تبیینی که می فرماید صورت دهی یک نظام واره بود و اینها در راستای هم معنا پیدا می کند نه در عرض هم . پس موضوع کار سوره مبارکه مائده خواهد بود. یک حدیث از رسول عرض می کنم ایشان فرمودند:« المائده نِعمةِ الفائِده» سوره مائده خیلی پر فایده است کلمه کوتاه ولی مشخص می کند تقریباً خدمتتان عرض کنم که مائده آخرین سوره بزرگ قرآن کریم است که نازل شده این آخرها جامع تر از اولی است آنهای قبلی را دارند چترشان گسترده تر است یعنی ما از همان اول می رویم آخرین رهنمودها را استفاده می کنیم آخرین رهنمودها همراه اولین رهنمودها هست. از لحاظ فقهی هم می گویند در سوره مبارکه مائده 18 تا حکم است مخصوص که در جای دیگر وجود ندارد از لحاظ فقهی گفته می شود که احکام سوره مائده نسخ نمی شود یعنی اگر بحث نسخ باشد مال سوره های دیگر است این سوره ناسخ بدون منسوخ است حالا خدا لطف کرده در حق بنده و شما و این شوق و ذوق و علاقه را که ما این بحث را در دستور کارمان قرار دهیم این که در رابطه با موضوع اما هدف ما از این بحث ها چیست؟ هدف ما دو چیز است: 1- تفسیر استدلالی 2- معارف قرآنی

 خواهید گفت مگر اینها با همدیگر فرق می کنند تفسیر استدلالی به روش برمی گردد یعنی به فن تفسیر به مهارت تفسیر برمی گردد اما این معارف محصول است پس تفسیر خط تولید است اما معارف محصول این خط تولید. آن خط تولید که تفسیر باشد تا سالها برای ما به درد می خورد اما معارف مصرف روزانه ماست ما روزانه به معارف قرآن نیاز داریم خصوصاً که بخواهیم یا نخواهیم مورد سؤال واقع می شویم. چه بخواهیم ما شروع کنیم چه بخواهیم پاسخ دهیم باید حرف مطمئنی داشته باشیم به نظر حقیر قرآن ممکن است خیلی گسترده و ریز وارد مباحث شده باشد ولی محکم است، این محکمات را انسان بیشتر می تواند روی آن تاکید کند و محکمات به گونه ای هست در فرهنگ دینی که می تواند جامعه را سر پا نگه دارد. حالا جزئیات و فروعات بالندگی شکوفایی جامعه را به دنبال دارد ولی استخوان بندی یک مجموعه با همین محکمات، حالا یک مثال بزنم محکمات استخوان است، فروعات و اخلاقیات گوشت است، روابط اجتماعی پوست است. اینها با هم یک چیزی درست می کنند ما الان در اینجا محکمات معارف را حداقل می توانیم استفاده ببریم به تدریج ازمحکمات هم برویم آن طرف تر تا به ریزه کاری ها هم برسیم ولی از اول توقع ریزه کاری داشته باشیم شاید بین محکمات و فروعات و ریزه کاری ها قاطی کنیم توجه ما به آن خطوط اصلی راهبردهای قرآنی باشد در هدایت جامعه که سوره مائده هم همین طور است. فرق ما الان با رشته تفسیر چه می شود، رشته تفسیربه خط تولید کار دارد محصولات در دستور کارش نیست اما معارف قرآن وظیفه یک روحانی است ، هم باید فرا بگیریم هم باید یاد دهیم به دیگران اما برویم سراغ شیوه کلاس داری، ما می خواهیم دراین کلاس چکارکنیم؟ الان که مشخص شد می خواهیم سوره مائده را بحث کنیم شما مطالعاتتان را به سمت سوره مائده پیش ببرید، تفاسیر متفاوت را مطالعه کنید کلمه به کلمه پیش می رویم برای مطالعه کردن هم اول تفاسیر شیعه را ملاحظه بفرمایید؛ تبیان شیخ طوسی، مجمع البیان مرحوم طبرسی، تفسیر المیزان ، تفسیرهای فارسی موجود. دوم سراغ تفاسیر اهل سنت بروید ببینید آنها چه مطلبی را مطرح می کنند فقط بخاطر اینکه بتوانیم کار مباحثه را پیش ببریم چونکه اگر اول آنها را مطالعه کنید فقط دنبال اختلاف می گردید اما این طرف که مطالعه کنید فضا به فرهنگ هماهنگ فقط محل اختلاف ها را با هم مقایسه می کنیم جاها که عوض شود جلوی تاثیرات پنهان را گرفتیم.ما مسئول تحصیل و علم خود هستیم، علم اختیاری است و انسان نسبت به هر فعل اختیاری اش باید مسئول باشد. تحقق علم جبری است، مقدمات علم اکتسابی است. تفاسیر اهل سنت ؛ تفسیر المنیر، تفسیر فی ضلاله سید قطب، تفسیر روح المعانی . اما شیوه ارائه بنده که اگر اجازه بفرمایید تا 40 دقیقه بنده هر چه حرف دارم بزنم ، رفقا سؤالات را مرقوم بفرمایند بعد عرضم تمام سؤالها را با هم بحث می کنیم فایده این کار این است که جلوی مناظرات حین بحث گرفته می شود این مناظرات برای دو طرف خوشایند ولی برای دیگران خسته کننده است، حق جمع ضایع می شود خدا رحمت کند آیت الله علم الهدی را ایشان اصلاً سؤال بین درس را اجازه نمی داد بعدش مانعی نداشت از خداوند تقاضا می کنم هم بنده و شما را به حق قرآن کریم در این حرکت علمی قرآنی موفق بدارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo