< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

99/06/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مفاهیم/مفهوم شرط /تعدد شرط و اتحاد جزاء

قسمت دوم کلام مرحوم نایینی:

بعد از تساقط دو اطلاق واوی و اوی، و نبود مرحج نوبت به اصل عملی می رسد.

ایشان در اجود می گوید: اصل عملی نتیجه اش مثل واو است که اگر خفای اذان و جدران باهم شد قصر واجب می شود.

سوال: مراد اقای نایینی از اصل عملی چیست؟

اقای خویی در محاظرات: دو اصل در این جا جاری می شود برائت و استصحاب:

مراد از برائت:

برائت از وجوب قصر است که بعد از خفای اذان و قبل از خفای جدران شک می کند که نماز قصر بر او واجب است یا نه؟ پس نمی دانم که وجوب قصر ثابت شده است یا نه؟ پس برائت از وجوب قصر جاری می شود.

مراد از استصحاب:

قبل از این که فاصله به حدی برسید که خفای اذان و جدران شود که نماز قطعا تمام بود و حالا که خفای اذان شده ولی هنوز خفای جدران نشده است شک می کنم استصحاب می کنم و باید تمام بخوانم.

در هر صورت برائت و استصحاب نتیجه اش مثل واو است.

اشکال آقای خویی به مرحوم نایینی:

وقتی دو اطلاق تعارض کند نوبت به اصل عملی نمی رسد بلکه باید به دلیل و اطلاق فوقانی رجوع کرد.

اطلاق فوقانی در بحث ما عبارت است از المسافر یقصر که دلالت می کند که به محض این که عنوان مسافر صادق بود، باید نماز شکسته خوانده شود. که عنوان مسافر هم، عنوانی عرفی است که به شخصی که به قصد مسافرت از شهر خارج می شود، مسافر اطلاق می شود پس از لحظه خروج مسافر است و باید قصر بخواند الا این که این اطلاق مقیدی دارد که اذا خفی الاذان فقصر و اذا خفی الجدران فقصر است که این تقیید عام فوقانی می زند.

البته اذا خفی الاذان فقصر و اذا خفی الجدران فقصر به مفهوم المسافر یقصر را تخصیص می زند نه منطوق. چون منطوق ها هر دو مثبت هستند. لذا با مفهوم می گوید اگر خفای اذان نشده بود نباید نماز را شکسته خواند. که این مفهوم صلاحیت تخصیص عام (المسافر یقصر) را دارد.

قدر متیقن از ادله مخصصه این است که اذا خفیا الاذان و الجدران معا فقصر در این صورت نماز شکسته خوانده می شود و قبل از این که هر دو مخفی شوند یعنی خفای اذان شده ولی خفای جدران نشده است در این صورت باید به قصر خواند چون به عام فوقانی که المسافر یقصر است تمسک می کنیم.

با این کلام نتیجه مثل « او» می شود چون نکته این است که تساقط دو اطلاق تنها در محل تعارض است نه تمام مضمون پس مقداری از مدلول قابل اخذ است و می توانند المسافر یقصر را تخصیص می زند. پس محل تخصیص جایی است که اگر هیچ کدام از خفای اذان و جدران با هم نشده بود در این صورت نماز تمام است و نمی شود به المسافر یقصر تمسک کرد.

اما اگر که خفای اذان شده بود اما خفای جدران نشده است در این صورت مفهوم اذا خفی الاذان با منطوق اذا خفی الجدران تعارض و تساقط می کنند لذا به عام فوقانی که المسافر یقصر است تمسک می کنیم و نماز شکسته است چون المسافر یقصر نسبت به این موقعیت تخصیصی نخورده بود.

اقای صدر ادامه می دهد:

درست است که ما باید به عام فوقانی که المسافر یقصر است باید تمسک کنیم اما اگر شک داریم که عنوان مسافر صادق است بر کسی که به حدی رسیده که خفای اذان شده اما خفای جدران نشده است در این صورت به عمومات صل و اقیموا الصلاة رجوع می کنیم که نماز باید تمام خوانده شود.

این کلام اقای صدر اشاره به نکته ای فقهی است که مسافر در ادله شرعی ناظر به مسافر شرعی است نه مسافر عرفی که اقای خویی گفت.

پس وقتی شارع می گوید المسافر یقصر با این که مسافر عرفی صدق کند اما ممکن است کلام شارع ناظر به مسافر شرعی است که شخصی است که از حد ترخص گذشته و قصد ده روز ندارد و... که در این صورت قبل از حد خفای اذان و جدران معلوم نیست که عنوان مسافر شرعی به ان صدق کند پس باید به عام فوقانی (اقیموا الصلاة) رجوع کرد که نماز تمام است.

و لا اقل شک می کنیم که عنوان المسافر یقصر، عنوان مسافر شرعی است یا عرفی در این صورت باز هم باید به اقیموا الصلاة رجوع کرد چون اگر به المسافر یقصر تمسک کنیم تمسک به عام در شبهه مصداقیه عام است چون اصلا شک دارد بر این شخص ( که به حدی از شهر دور شده است که خفای اذان شده اما خفای جدران نشده است) صادق است یا نه؟

اما اقیموا الصلاة دال بر صلاة تمام است؟ مگر نماز شکسته نماز نیست؟ پس نباید اقیموا الصلاة مخصوص نماز تمام باشد؟ این ها بحث های فقهی است و باید رجوع کرد.

اما نکته این است که اقای نایینی هم توجه به عام فوقانی داشته است اما به دلیل این که تمسک به عام در شبهه مصداقی است به اقیموا الصلاة رجوع نکرده است چون ایشان مسافر را مسافر شرعی می دانسته است و یا لااقل شک داشته است.

شهید صدر می فرماید:

اما این که مرحوم نایینی برائت جاری کرد(طبق نسبت اقای خویی) درست نیست چون نه برائت از تمام و نه قصر جاری نمی شود چون این جا علم اجمالی است و برائت در اطراف علم اجمالی جاری نمی شود. بعلاوه که اگر با برائت اثبات نماز تمام شود خلاف امتنان است.

اما این که استصحاب وجوب تمام کنیم اشکال این است که این استصحاب در بعضی موارد استصحاب تعلقی می شود چون همیشه استصحاب وجوب نیست.

زیرا اگر مکلف لحظه ای حرکت از وطن کرد که اذان نداده بود و الان که خفای اذان شد اما جدران معلوم است و مخفی نشده بود در این صورت نماز واجب نبود که الان هم استصحاب وجوب کنیم.

بله استصحاب تعلیقی ممکن است که بگوییم اگر وقتی که خانه خارج شد، اذان می داد باید نماز می خواندم لذا الان شک میکنم که تمام یا قصر بخوانم که باید نماز تمام بخوانم که این استصحاب تعلیقی است.

بله ممکن است بعد از اذان حرکت کند در این صورت درست است که استصحاب جاری می شود اما نمی شود به صورت کلی حکم استصحاب برای همه جاری کرد بلکه باید بگوییم در صورتی که بعد از اذان مسافر شد در اینصورت می تواند استصحاب جاری کند.

اقای خویی به استصحاب و برائت اشکال نکرد و فقط گفت محل جریان این ها نیست بلکه باید به عام فوقانی باید تمسک کنیم. اما اقای صدر گفت هم محل جریان نیست و هم خود اصل اشکال دارد.

نکته این است که اقای صدر استصحاب وجوب فعلی می کند ولی اقای خویی می گوید: استصحاب وجوب فعلی لازم نیست بلکه ما دنبال وجوب انشایی است مثل تمام مواردی که فقیه استصحاب حکم کلی می کند در حالی که موضوع نیست بلکه اینها استصحاب حکم انشایی و حکم کلی می کند.

استاد: اشکال اقای صدر به به برائت وارد است. اما ممکن است در دفاع از مرحوم نایینی بگوییم که ایشان توجه ای به برائت نداشته بلکه توجه اش به استصحاب بوده است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo