< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

99/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفاهیم/مفهوم شرط

خلاصه بحث سابق بحث در ارتباط با بررسی استدلال به روایات در افاده مفهوم بود.یکی از ادله در اثبات مفهوم روایاتی است که دلالت دارد بر این که جمله شرطیه مفهوم دارد و گفتیم روایات را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:

    1. روایاتی که امام علیه السلام در بیان احکام به جمله شرطیه استناد کرده اند.

در بعضی از روایات استفاده می شود که امام علیه السلام به جمله شرطیه استناد کرده اند یک اشکال این بود که اگر در مورد یک روایت و استناد حکم به جمله شرطیه مفهوم افاده شود دلالت نمی کند تمام جملات شرطیه مفید مفهوم هستند پس موجبة جزئیه دلالت بر مفهوم را می پذیریم و مورد انکار نیست اما بحث افاده در موردنیست همچنین ممکن است استناد امام به ارتکاز باشد .

    2. دسته دوم از روایات روایاتی هستند که امام علیه السلام در بیان حکم اقتصار به جمله شرطیه کرده اند و در مقام بیان حکم شرعی با مفهوم جواب می دهند اما استناد به مفهوم نمی کنند.

بررسی دسته دوم روایات: روایاتی که اقتصار امام علیه السلام به جمله شرطیه در جواب دلالت بر مفهوم می کند

روایت محمد بن مسلم

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَاءِ الَّذِي تَبُولُ فِيهِ الدَّوَابُّ وَ تَلَغُ فِيهِ الْكِلَابُ وَ يَغْتَسِلُ فِيهِ الْجُنُبُ قَالَ إِذَا كَانَ الْمَاءُ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‌ءٌ.[1]

در این روایت سوال از طهارت و نجاست ماء است که امام در جواب بسنده کردند به ذکر جمله شرطیه اذا کان الماء... در جمله سوالی بحث از کریت و عدم کریت نشد و مطلق سوال شد اما امام علیه السلام فقط به بخشی از سوال جواب داده اند یعنی فرض کر بودن و در فرض عدم کریت جواب ندادند محمد بن مسلم دوباره سوال نکرد و جوابش را گرفت لذا بخشی از مفهوم و بخش دیگر جواب از مفهوم مستفاد است.

روایت سماعه

عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَمُرُّ بِالْمَاءِ وَ فِيهِ دَابَّةٌ مَيْتَةٌ قَدْ أَنْتَنَتْ قَالَ إِنْ كَانَ النَّتْنُ الْغَالِبَ عَلَى الْمَاءِ فَلَا يَتَوَضَّأْ وَ لَا يَشْرَبْ.[2]

در این روایت سوال از آبی است که دابه میته در آن افتاده و مرده و آب بوی تعفن گرفته حضرت فرمودند اگر بوی تعفن غلبه پیدا کرده از آب استفاده نکن .حضرت در منطوق فقط حکم صورت غلبه تعفن را بیان کردند اما فرض عدم غلبه را مطرح نکردند .ایشان به منطوق بخشی را جواب دادند و به مفهوم بخش دیگری را جواب دادند. این که امام در مقام بیان حکم شرعی بسنده کردند به جمله شرطیه در حالی که سوال سائل عام بود و دو صورت تصویر داشت و سائل سوال نکرد اگر تعفن غلبه پیدا نکرد حکم چیست این نشان دهنده این است که جمله شرطیه مفهوم دارد. صحیحه عبد الله بن سنان

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا جَالِسٌ عَنْ غَدِيرٍ أَتَوْهُ وَ فِيهِ جِيفَةٌ فَقَالَ إِذَا كَانَ الْمَاءُ قَاهِراً وَ لَا يُوجَدُ فِيهِ الرِّيحُ فَتَوَضَّأْ.[3]

سوال از برکه ای است که در آن لاشه ای افتاده حضرت فرمودند اگر بویی استشمام نشد وضو بگیر. امام علیه السلام با منطوق به بخشی از سوال جواب دادند و از این که ماء قاهر نباشد و بوی جیفه به مشام برسد حرفی نزدند. از این که امام در مقام بیان حکم شرعی بسنده کردند به بیان جمله شرطیه و ذکر خاصی نسبت به دو شق مساله نداشتند نشان می فهمیم مساله در دو شق روشن است منتهی در یک شق از مفهوم و در شق دیگر از منطوق .صحیحه محمد بن مسلم

مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ مَتَى يَجِبُ الْغُسْلُ عَلَى الرَّجُلِ وَ الْمَرْأَةِ فَقَالَ إِذَا أَدْخَلَهُ فَقَدْ وَجَبَ الْغُسْلُ وَ الْمَهْرُ وَ الرَّجْمُ.[4]

راوی از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام سوال کرد کی بر مرد و زن غسل واجب می شود حضرت فرمودند دخول موجب مهر رجم و غسل می شود .حضرت می خواهند بفرمایند موضوع وجوب غسل مهر و رجم دخول است .در فرضی جواب امام علیه السلام تمام است که جمله مفهوم داشته باشد پس در صورت عدم دخول غسل و مهر و رجم واجب نیست .و الا اگر افاده مفهوم نشود معنایش این است که به تمامه جواب محمد بن مسلم را نداده اند .روایت محمد بن اسماعیل

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنِ الرَّجُلِ يُجَامِعُ الْمَرْأَةَ قَرِيباً مِنَ الْفَرْجِ فَلَا يُنْزِلَانِ مَتَى يَجِبُ الْغُسْلُ فَقَالَ إِذَا الْتَقَى الْخِتَانَانِ فَقَدْ وَجَبَ الْغُسْلُ فَقُلْتُ الْتِقَاءُ الْخِتَانَيْنِ هُوَ غَيْبُوبَةُ الْحَشَفَةِ قَالَ نَعَمْ.[5]

سوال از وجوب غسل است که متی یجب الغسل و حضرت می فرمایند در صورتی که ختانان التقاء کنند یعنی اگر ختانان التقاء نکنند غسل واجب نیست .بررسی تفصیل بزرگان در ارتباط مفهوم شرطمجموعا استفاده مفهوم از جملات شرطیه فراوان است البته در بعضی موارد استفاده مفهوم نمی شود. مشهور می گویند آنجا که صیغ لبیان الموضوع مفهوم مستفاد نیست.در ارتباط با مفهوم شرط بزرگان دو دسته اند

    1. عده ای قائلند جمله شرطیه مفهوم دارد این گروه از علما می فرمایند هر جا جمله شرطیه مفهوم ندارد به جهت وجود قرینه بر عدم افاده مفهوم است

    2. عده ای قائلند جمله شرطیه مفهوم ندارد این گروه از علما می فرمایند در مواردی که از جمله استفاده مفهوم می شود در مقام تحدید حکم هستند و قرینه بر بیان حد حکم وجود دارد.

کلام مرحوم بروجردی [6]

اگر گوینده با گفتن جمله شرطیه در مقام ایجاد جزاء باشد بحث از مفهوم معنی ندارد چون معلوم است با انتفاء شرط جزاء منتفی است اما اگر جزائی صرف نظر از بیان جمله شرطیه موجود باشد و گوینده با جمله شرطیه از جزاء موجود حکایت کند در این جا بحث است که جمله شرطیه دلالت بر مفهوم دارد یا خیر.گاهی با بیان جمله شرطیه جزاء ایجاد می شود مثلا مولی با جمله شرطیه انشاء حکم می کند مثلا ان جاء زید فاکرمه که وجوب با این جمله ایجاد می شود و صرف نظر از این جمله شرطیه وجوب اکرام وجود ندارد و مولی وجوب را جعل کرده و ابلاغ می کند در این جا معلق به انتفاء معلق علیه منتفی می شود عقلا و بحثی در مفهوم در آن نیست. بعد می فرمایند اوامر و نواهی که از بیامبر و ائمه صلی الله علیه واله صادر شده است انشاء حکم نیست بلکه ارشاد و اخبار از احکام الله است و ابلاغ حکم الله است و در مقام اعمال مولویت نیستند لذا اوامر و نواهی صادره از پیامبر و ائمه جای بحث از مفهوم دارد اما اگر انشاء می کردند بحث مفهوم شرط مطرح نبود .سپس تقسیم دیگری را در ارتباط با جمله شرطیه مطرح می فرمایند که سیأتی.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo