< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

99/01/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفاهیم/مفهوم شرط

خلاصه بحث سابق گفته شد ادات شرط وضع شده اند برای نسبت توقفیه به تعبیر مرحوم صدر التصاق و به تعبیر مرحوم آخوند علیت انحصاریهدر برابر اشکال شد ادات شرط وقتی بر سر جمله خبریه در آید علت انحصاری مستفاد نیست و دو وضع وجود ندارد یکی در جملات انشائی و دیگری در جملات اخباری بلکه یک وضع است و گفته شد استعمال ادات شرط در مواردی که جزاء جمله خبریه باشد مجازی نیستاز این دو مقدمه استفاده می شود که ادات وضع نشده بر افاده علت انحصاری شرط برای جزاء بنابر مبنای مشهور این اشکال قابل دفع نیست و ادات نه به وضع نه به اطلاق دلالت بر علیت انحصاری شرط برای جزاء نمی کند و بنابر مبنای مرحوم خوئی قابل دفاع است و ادات شرط به وضع دلالت بر علت انحصاری شرط بر جزاء و مفهوم می کند

دلالت جمله شرطیه بر مفهوم هنگامی که جزاء جمله انشائی باشد[1]

ایشان می فرماید جملات انشائیه وضع شده اند برای ابراز اعتبار امر نفسانی جمله انشائی دو نوع است

    1. توقف جزاء بر شرط عقلی و تکوینی است مثل ان ملکت شیئا تصدق به که اگر مالی نباشد تصدق معنی ندارد و توقف تصدق بر ملکیت عقلی و تکوینی است یا ان رزقت ولدا فاختنه

    2. توقف جزاء بر شرط شرعی است مثل ان کان زید عالما فاکرمه وجوب اکرام معلق شده بر عالم بودن و توقف تکوینی ندارد

ایشان می فرمایند در فرض اول که توقف تکوینی باشد از جمله شرطیه انتفاء عند الانتفاء مستفاد نیست چون قضیه شرطیه برای افاده مفهوم نیاز به دو رکن دارد

    1. همیشه موضوع قضیه شرطیه غیر شرط باشد

قضیه شرطیه تشکیل می شود از موضوع شرط و جزاء در مثال ان جاء زید فاکرمه زید موضوع است مجی شرط است و وجوب اکرام جزاء است اگر موضوع عین شرط باشد قضیه شرطیه مفهوم ندارد در مثل ان رزقت ولدا، ولد هم موضوع و هم شرط است و در ان ملکت شیئا موضوع ملکیت است که همان شرط است

    2. تعلیق حکم بر موضوع نباید عقلی باشد و الا مفهوم مستفاد نیست مثلا ان جاءک امیر فاستقبله اگر امیر نیاید استقبال معنی ندارد این تعلیق تکوینی است و اعتباری نیست

اما در فرض دوم یعنی جایی که توقف جزاء بر شرط شرعی باشد و به جعل مولی باشد مفهوم مستفاد است چون با استعمال جمله شرطیه در واقع مولی اعتباری معلق کرده است پس جمله انشائی وضع شده برای اعتبار امر نفسانی که به دلالت مطابقی افاده تعلیق اکرام بر مجی می کند و بالالتزام دلالت می کند اگر زید نیامد اعتبار نکرده ام و این مدلول التزامی بین بالمعنی الاخص می باشد لذا مفهوم مستفاد است. ایشان در ابتدا فرمودند مفاهیم مدلالیل التزامیه الفاظ هستند به نحو لزوم بین بالمعنی الاخص یعنی تصور مدلول مطابقی کافی است بر تصویر مدلول التزامی .بنابر این طبق مبنای ایشان که انشاء ابراز اعتبار نفسانی است پس اعتبار معلق بر شرط بالملازمه دلالت دارد بر عدم این اعتبار در صورت عدم شرط .سپس ایشان اشاره به نکته ای می کنند که در هر زبانی جمله شرطیه دلالت بر مفهوم و انتفاء عند الانتفاء می کند چون ادات وضع برای تعلیق شده و این دلالت در جمله شرطیه در تمام زبانها وجود دارد و در همه زبانها ادات وضع برای تعلیق شده.بررسی مفهوم شرط در قضایای حقیقیهگفته شده است قضایای حقیقیه عود می کند به قضایای شرطیه لذا این مساله مطرح است که اگر واقع قضایای حقیقیه قضایای شرطیه باشد آیا در قضایای حقیقیه مفهوم مستفاد است؟مرحوم خوئی می فرمایند قضایای حقیقیه افاده مفهوم نمی کنند بنابر مبنای ایشان که مدلول جمله انشائیه ابراز اعتبار امر نفسانی است و نه ایجاد و در جمله اخباری قصد حکایت است و جمله شرطیه مفهوم را افاده می کند اما بین قضیه شرطیه و حقیقیه تفاوت است مثلا یجب علی المسافر القصر دلالت بر مفهوم نمی کند و دلالت ندارد بر غیر مسافر قصر لازم نیست و ممکن است در بعضی موارد قصر لازم باشد اما اگر بگوید ان سافرت فقصر در این مورد دلالت دارد وجوب قصر در فرض مسافرت است فقط.قضیه حقیقیه ممکن است لبا به قضیه شرطیه برگردد اما این که در مقام ابراز و اثبات به چه شکل مقصود بیان شود این در کیفیت استفاده متفاوت است و اسرار دارند مفاهیم مدالیل وضعی و لفظی هستند و با هر لفظ معنای خاص مستفاد است و متفاوت می شود. نهایتا ایشان قائل به مفهوم شرط شدند بنابر نظریه ای که در اخبار و انشاء داشتند و بنابر نظریه مشهور مفهوم نخواهد داشت نه به وضع و نه به اطلاق. اشکال

    1. مرحوم خوئی فرمودند مدلول جمله خبریه قصد حکایت متکلم از واقع است و برای اثبات این ادعا مبنای خود در وضع را مطرح کردند که ابراز تعهد نفسانی است که بیان شد.

پس استدلال ایشان در مدلول جمله خبریه مبتنی بر مبنای تعهد در باب وضع است در حالی که در بحث وضع اشکال کردیم به نظریه مرحوم خوئی یعنی مسلک تعهد گرچه این اشکال مبنایی است.

    2. اشکال دوم نیاز به تقدیم مقدمه دارد

مقدمه اول :در بحث وضع ایشان فرمودند وضع عبارت است از تعهد گوینده که هر وقت افاده معنایی داشت این لفظ را به کار گیرد اما ایشان قصد را خارج از معنی دانستند چون اگر قصد جزء معنی موضوع له باشد الفاظ نباید بر ذات معنی دلالت کند بلکه باید بر معنای مراد دلالت می کرد و حال آن که دلالت بر معنای مراد ندارد بلکه دلالت بر ذات معنی دارد چنانچه مرحوم آخوند فرمود به دلالت وضعی الفاظ دلالت بر ذات معنی می کند و مرحوم خوئی این را پذیرفتندخلاصه این که ایشان قصد حکایت را خارج از معنی دانستند مقدمه دوم :ایشان مدلول جمله خبریه را ابراز قصد حکایت دانستند پس طبق مبنای ایشان قصد اخبار معلق بر شرط است(البته در جمله شرطیه ای که جزاء آن خبری باشد) و اگر شرط نباشد قصد اخبار نیست و این همان انتفاء عند الانتفاء است بنابر این برای افاده مفهوم باید قصد اخبار معلق بر شرط باشد و اگر قصد حکایت جزء معنای موضوع له باشد آن وقت است که با نبود شرط افاده انتفاء قصد حکایت می شود اما اگر قصد حکایت در جمله خبریه جزء معنی نباشد شرط علت انحصاری این قصد نخواهد بود

در نتیجه: در جایی که جزاء در جمله شرطیه خبری باشد مفهوم منتفی است بر خلاف ادعای ایشان.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo