< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

98/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:مفاهیم /تعریف مفهوم

همه معترفند مفهوم کلام مدالیل التزامی کلام است اما هر مدلول التزامی را مفهوم نمی نامند مثلا وجوب مقدمه ناشی از وجوب ذی المقدمه است و دلیل وجوب ذی المقدمه بالملازمه دلالت دارد بر وجوب مقدمه اما وجوب مقدمه مفهوم وجوب ذی المقدمه نمی باشد و یا بین حرمت عبادت و فساد ملازمه است ویا نهی از شئ مقتضی از نهی ضد است و ملازمه دارند اما هیچ کدام از این ملازمات مفهوم نام ندارند.

تعریف مرحوم نایینی[1]

ایشان تمایزی در تعریف مفهوم مطرح می کنند که مدلول التزامی لازم بین بالمعنی الاخص می باشد یعنی مجرد تصور مدول مطابقی کافی است برای تصور مدلول التزامی مرحوم نایینی می فرمایند مثل وجوب مقدمه را که از ذی المقدمه استفاده می شود مفهوم نمی نامند چون که لازم بالمعنی الاخص نیست به این جهت که باید تصور کنیم مقدمه واجب است و بدون این تصور استفاده وجوب مقدمه ممکن نیست پس از مصادیق مفهوم نیستاشکال مرحوم صدر بر معیار مرحوم نایینیعده ای از جمله مرحوم نایینی در اثبات مفهوم شرط به قاعده فلسفی" الواحد لا یصدر الا عن الواحد" استدلال کرده اند به این گونه که فرموده است در جمله شرطیه شرط اگر علت انحصاری جزا نباشد یعنی سنخ جزا از شرط دیگر نیز صادر شود نقض قاعده الواحد است .در حالی که این قاعده با تدقیق فهمیده می شود لذا در اثبات مفهوم شرط نیاز به استدلال به قاعده ای چنین پیچیده است.و فهم قاعده و تطبیق قاعده ای که دو تطبیق برای آن مطرح شده کار پیچیده ای است پس تصور یکی برای تصور دیگری کافی نیست بنابر این تعریف مفهوم شرط به بین بالمعنی الاخص صحیح نیست و یا باید مفهوم شرط از مفاهیم خارج شود جواب

استدلال امری به قاعده فلسفی معنایش لزوم غیر بین بودن آن امر نیست بلکه مفهوم شرط را عرف می فهمد و این که همه آقایان می پذیرند مفهوم شرط را پس مفهوم شرط امری است روشن و لزوم بین دارد چون مخالفی ندارد در حالی که قاعده الواحد را بعضی از اصل نمی پذیرند و در تطبیق در امور اعتباری نیز اعتراض دارند و جریان قاعده را فقط در امور تکوینی قبول دارند و معتقدند در علل طبیعی است قاعده الواحد حاکم است اما در مفهوم شرط همه موافقند و در مقام استدلال برای فهم ارتکازی عرفی به قواعدی تمسک می شود و برای فهم روشن استدلال مطرح می شود و بدون استدلال مساله روشن است و مرتکز است اما در مقام اثبات به قاعده این چنینی استدلال می شود مثلا ثبوت ذات اقدس ربوبی واضح است چون امری فطری است چنانچه می فرماید ﴿افی الله شک فاطر السموات و الارض﴾ ولی ممکن است براهین سنگینی مطرح شود .بنابر این اعتراض مرحوم صدر بر مرحوم نایینی وارد نیست.

تعریف مرحوم آخوند[2]

مرحوم آخوند در تعریف مفهوم می فرمایند مفهوم حکم اخباری یا انشایی است که آن حکم لازم خصوصیتی در مدلول مطابقی است. بنابر این لازم اصل مدلول مطابقی نامش مفهوم نیست بلکه مفهوم عبارت است از لازم خصوصیت در مدلول مطابقی یعنی خصوصیتی که مستفاد است از مدلول مطابقی است و این خصوصیت یا به وضع فهمیده می شود یا به مقدمات حکمت.

مثلا وجوب مقدمه نماز لازمه اصل وجوب نماز است لذا وجوب مقدمه نماز مفهوم اصطلاحی نیست.

در جمله شرطیه ،مفهوم شرط لازمه خصوصیت مدلول مطابقی است .سه عنوان مطرح است

    1. لازم خصوصیت :مفهوم شرط یعنی انتفاء عند الانتفاء

    2. خصوصیت مدلول مطابقی : توقف جزاء بر شرط علی نحو الانحصار

    3. مدلول مطابقی :توقف جزاء بر شرط

دلالت مطابقی توقف جزاء بر شرط است که بر خصوصیتی دلالت کرد یعنی توقف علی نحو الانحصار و این خصوصیت لازمی دارد که انتفاء عند الانتفاء است یعنی مفهوم شرط پس مفهوم لازم خصوصیت است نه لازم اصل مدلول مطابقی.این خصوصیت را ممکن است به اطلاق بفهمیم یا از ادات شرط بفهمیم .سپس می فرماید فرقی نمی کند لازم خصوصیت در ایجاب و سلب با منطوق متفاوت باشد یا یکی باشد هر دو مفهوم نام دارند و به گونه ای تعریف می کنند که شامل مفهوم مخالف و موافق شود .

اشکال مرحوم صدر [3]

    1. تعریف ایشان جامع افراد نیست چون شامل مفهوم موافق نمی شود چرا که مفهوم موافق لازم اصل مدلول مطابقی است نه لازم خصوصیت مدلول مطابقی.

مثلا ﴿لا تقل لهما اف﴾ دلالت دارد بر حرمت ضرب که لازم اصل مدلول مطابقی است پس تعریف ایشان جامع افراد نیست هر چند در آخر امر آخوند فرمود وافقه او خالفه اما معیار جامع افراد نیست .

    2. تعریف مانع اغیار نیست چرا که این تعریف شامل وجوب مقدمه می شود در حالی که بحث وجوب مقدمه از مفاهیم نمی باشد

وجوب مقدمه که لازمه وجوب ذی المقدمه است بنابر این مبنا که مدلول مطابقی صیغه امر، طلب است نه وجوب و وجوب از اطلاق و مقدمات حکمت استفاده شود وجوب مقدمه لازمه وجوب صلاة است و وجوب صلاة خصوصیت مدلول مطابقی یعنی طلب صلاة است پس وجوب مقدمه لازمه خصوصیت مدلول مطابقی است و طبق تعریف جناب آخوند باید وجوب مقدمه از مصادیق مفهوم باشد در حالی که این را از مفاهیم نمی دانید پس مانع اغیار نیست

 

جواب استاد

اشکال مانع اغیار نبودن وارد نیست چرا که بین طلب ذی المقدمه و مقدمه ملازمه است و مقدمه مستحب نیز ملازمه دارد با ذی المقدمه خود و اگر طلب ذی المقدمه لزومی باشد طلب مقدمه لزومی است پس ملازمه بین دو طلب لازمه خصوصیت نیست.لذا حتی بنابر این مبنا که که صیغه دال بر طلب است و وجوب از قرائن فهمیده می شود اشکال مانعیت اغیار وارد نیست.اشکال بر جامع افراد نیز وارد نیست مثلا در دلیل لا تقل لهما اف حرمت ضرب لازمه خصوصیت در حرمت اف گفتن است و آن خصوصیت این است که گفتن اف اقل افراد حرام است بنابر این حرمت ضرب لازم اصل مدلول مطابقی نیست بلکه لازم خصوصیت مدلول مطابقی است چرا که صرف نهی از اف گفتن دلالت ندارد بر حرمت ضرب بلکه وقتی دلالت دارد بر حرمت که اف گفتن اقل افرادحرام باشد پس مفهوم لازم خصوصیت مدلول مطابقی است نه اصل مدلول مطابقی چنانچه هنگامی که کسی بگوید من به بزرگ شما احترام نمی گذارم دلالت نمی کند که به تو احترام نمی گذارم الا این که استفاده شود احترام این فرد اعلی مراتب احترام است پس عدم احترام لازمه خصوصیت اعلی مراتب بودن است نه صرف عدم احترام به بزرگ تر فرد مخاطب.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo