< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

98/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تلازم/ اقتضاء نهی بر فساد/بررسی ادله

خلاصه بحث سابقمرحوم نایینی در ارتباط با نهی از جزء قائل به بطلان شدند چه اقتصار شود به جزء منهی و یا اقتصار نشود و جزء مامور به نیز اتیان شود در استدلال به این مقال فرمود در صورت اقتصار به جزء منهی عنه فعل ناقص است چون وجد جزء منهی در مرکب کالعدم است اما در فرض اتیان جزء مامور به در کنار جزء منهی عنه و در فرض اعتبار وحدت جزء، سه دلیل بر بطلان اقامه کردند و در فرض عدم اعتبار وحدت جزء، دو دلیل از سه دلیل مطرح شده را اقامه کردند .

اشکال اول مرحوم خویی به مرحوم نایینی [1]

مرحوم خویی در فرض اقتصار به جزء منهی عنه بطلان را قبول کردند چنانچه مرحوم آخوند نیز همین نظر را پذیرفتند اما مرحوم خوئی در فرض عدم اقتصار و اتیان جزء مامور به ادله مرحوم نایینی را نمی پذیرند.در دلیل اول (طبق تقسیم مطرح شده در تقریر درس سابق )مرحوم نایینی فرمودند ادله جواز مطلق ذکر تخصیص می خورد به ادله ناهیه از جزء مثل نهی از سوره عزیمه . مرحوم خویی می فرماید نهی از عزیمه به معنای تخصیص نیست و اعتبار عدم جزء منهی نیاز به مؤونه زائده دارد. تفاوت کلام این دو بزرگوار در این است که نایینی می فرماید در صورت قرائت عزیمه نماز باطل است چون اقتران جایز نبود اما مرحوم خوئی می فرماید فعل حرام انجام شده اما نهی از سوره عزیمه مفید حکم وضعی نیست.

اشکال مرحوم صدر به مرحوم نائینی [2]

مرحوم نایینی فرمود نهی از جزء موجب تقیید واجب می شود و جزء منهی عنه مانع است .مرحوم صدر در جواب می فرماید از مرحوم نایینی با جلالت قدرش این سخن موجب تعجب است بلی تحریم جزء موجب تقیید عمل به غیر آن جزء می شود اما به این معنی نیست که اتیان جزء منهی مانع باشد لذا با اتیان جزء غیر منهی علاوه بر جزء منهی واجب اتیان می شود .اشکال دوم مرحوم خوئی بر مرحوم نائینیاز همین اشکال بالا (نهی از جزء یعنی تقید به عدم جزء پس عمل به شرط لا لحاظ شده است و اتیان جزء یعنی شرط اتیان نشده است و نهی از جزء موجب تقیید عمل به عمل بدون جزء می شود و موجب مانعیت جزء منهی می شود لذا عمل به جهت عدم رعایت شرط باطل است چه اقتران جایز باشد یا نباشد و سوره دیگر بخواند یا نخواند) جواب می دهد بلی نهی از جزء به معنی تقیید عمل به عدم جزء است اما تقیید دو نوع است؛ 1-تقیید شرعی :در این صورت صحت منوط به عدم وجود جزء است به تعبیر دیگر وجود آن مانع و عدم آن معتبر است در عبادت. 2- تقیید عقلی: نهی از جزء یعنی عدم انطباق مامور به با فعل مقید به آن جزء منهی، بنابر این عقل دلالت دارد که این فرد مامور به نیست نه اینکه فعل اناطه داشته باشد به ترک جزء منهی نتیجتا فعل نسبت به این جزء منهی به شرط لا نیست و موجب بطلان نمی شود و بحث نهی از سوره عزیمه از این قبیل است .

اشکال

مثال آقای خوئی مع الفارق است نگاه به اجنبی در هر حال حرام است و نه فقط در نماز و این به معنای تقیید به عدم نیست اما کلام مرحوم نائینی در موردی است که نهی از فعل در فعل خاص شده است مثلا سوره عزیمه در صلاة نهی دارد این دلالت دارد به تقید به عدم و این مانع است .

تحلیل مساله به حسب منهی عنه در دفاع از مرحوم خویی (استاد)

نهی از عمل در صلاة چند صورت دارد 1-نهی شود از عمل مطلقا چه در نماز چه خارج نماز و از اجزاء نماز نباشد مثل نهی از نظر به اجنبیه این موجب بطلان است .2-نهی شود از عملی در نماز که از اجزاء نماز نیست و در غیر نماز مجاز است مثل نهی از قهقهه در نماز این مورد موجب بطلان است .3-نهی شود از عملی که از اجزاء نماز باشد مثل نهی از سوره عزیمه مرحوم خوئی می فرماید دلالت بر بطلان نمی کند .تفاوت این مورد با مورد دوم :در فرض دوم دلیل عامی نداریم بر جواز قهقهه پس نماز مقید به عدم قهقهه است اما در قسم سوم دلیل بر جواز بلکه جزئییت سوره داشتیم و دلیل نهی از قرائت مخصص آن دلیل عام است در این مورد نهی از سوره عزیمه ارشاد به عدم جزئیت سوره برای نماز است .به بیان دیگر این که نهی از سوره عزیمه مخصص دلیل عام بر جزئیت سوره است و با نهی از سوره عزیمه استفاده می شود که در نماز سوره عزیمه نمی شود خواند پس دلالت ندارد بر بطلان و دلالت بر حرمت نیز ندارد و دلالت دارد بر عدم جزئیت در واقع این از موارد نهی در مقام توهم امر است لذا حرمت مستفاد نیست. این تقیید از موارد تقیید عقلی است یعنی عدم انطباق مامور به با نمازی که با سوره عزیمه خوانده شود.عدم حرمت ادعای ما است گر چه از ظاهر کلام خوئی حرمت مستفاد است.اشکال سوم مرحوم خوئی بر مرحوم نائینی دلیل دیگری (دلیل دوم طبق تقریر بحث قبل) که مرحوم نایینی بر بطلان مطرح کرد این بود که زیاده در عبادت مبطل است. در تکمیل استدلال فرمود در زیاده لازم نیست قصد زیاده شود و مماثل بودن کافی است .اشکال اول:مرحوم خوئی می فرماید دلیل شما بر این که در صدق ازدیاد مماثل بودن کفایت می کند اختصاص به نماز دارد و دلیل اخص از مدعی است .اشکال: علاوه بر صلاة در حج نیز ازدیاد معنی دارد بلی در روزه ازدیاد معنی ندارد و استدامه روزه ازدیاد نیست.اشکال دوم: صرف عمل مماثل ازدیاد نیست بلکه زیاده در عمل با قصد جزئیت موجب زیاده می شود.ممکن است گفته شود روایات عزیمه دلالت دارد زیاده سجده موجب بطلان است ولو با عدم قصد زیاده پس کلام ایشان رد می شود.مرحوم خوئی جواب می دهد زیاده در سجده دلیل خاص دارد و رکوع هم ملحق به سجده است در این حکم و رکوع نیز بدون قصد ازدیاد و حتی با قصد مطلق عبادت مبطل است چون رکوع و سجده حکم واحد دارد لذابدون قصد زیاده مبطل است .این از موارد تنقیح مناط و الغاء خصوصیت است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo