< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

98/06/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:

 

سلسله مباحث تاکنون:

 

بر اساس فهرست بندی که ما از علم اصول ارائه کردیم ابتدا وارد مباحث حکم شدیم و سپس روابط احکام را برسی کردیم که گفتیم این روابط گاهی به نحو تضاد است و گاهی به نحو تلازم.که در ذیل رابطه تضاد بحث اجتماع امر و نهی مطرح شد و الان می خواهیم رابطه تلازم را برسی کنیم.رابطه تلازم در احکام مباحثی دارد که اولین فصلی که در ان اغاز می کنیم رابطه تلازم به نحو مقدمیت است که بحث مقدمه واجب که در علم اصول مطرح می شود را ما در این جا بحث می کنیم و بعد از ان به انواع دیگر تلازم مثل بحث ضد و ... می پردازیم.

 

مقدمه واجب:

 

برسی محل نزاع:

 

در گذشته صورت مساله بحث مقدمه واجب را این طور طرح می کردند که مقدمه واجب، واجب است یا نه؟ که این نوع طرح بحث، طرح دقیقی نیست چون اشکال شده است که این نوع بحث کردن خارج از علم اصول است چون نتیجه بحث ما این است که ایا مقدمه واجب، واجب است یا نه؟ اما ماهیت بحث، بحث از وجوب مقدمه نیست بلکه بحث از وجود تلازم بین مقدمه و ذی المقدمه است. برای روشن شدن بحث ابتدا این نکته را متذکر می شویم که:

 

منظور از وجوب مقدمه چیست؟

    1. وجوب عقلی مقدمه: قطعا بحث از وجوب عقلی مقدمه نمی شود چون این مساله مورد اتفاق همه است که بدون انجام مقدمه، قطعا ذی المقدمه انجام نمی پذیرد پس عقل حکم به وجوب یعنی لزوم اتیان مقدمه می شود. پس وقتی مولی عملی را خواست باید تمام مقدمات که تحقق ان منجر به تحقق ذی المقدمه می شود را به حکم عقل باید انجام داد. پس در این مساله بحثی وجود ندارد.

    2. وجوب مجازی: یعنی وجوبی که به ذی المقدمه تعلق گرفته است مجازا به مقدمه هم اسناد داده می شود یا نه؟ پس چون وجوب به چیزی تعلق گرفته است و ما ان را به مقدمه اسناد دادیم پس مقدمه واجب، واجب است.

اما این هم مورد بحث ما نیست چون:

اولا: این طرح مساله مناسب با شان و وظیفه اصولی نیست چون این بحث ادبی است نه اصولی.

ثانیا: شکی در این اسناد مجازی نیست چون طبق قواعد ادبی می شود لازم را به ملزوم اسناد داد.

    3. وجوب فعلی تفصیلی: که اگر آمر به ذی المقدمه امر کرد مقدمات را هم فعلا و تفصیلا می خواهد یعنی علاوه بر فعل واجب تمام مقدمات را هم واجب کرده است.

این هم محل بحث نیست چون اصلا گاهی آمر توجه ای به مقدمات ندارد و یا اصلا علم و شناختی نسبت به مقدمات ندارد چون مثلا مقدمات پیچیده است.

    4. وجوب شرعی تبعی مقدمی: که وجوب شرعی در مقابل وجوب عقلی (که گفتیم عقل شکی در وجوب ندارد) است که شارع علاوه بر حج، تمام مقدمات را هم واجب کرده است؟ که اگر حج ترک شد در حقیقت دو واجب ترک شده است. پس بحث از وجوب شرعی است

نکته دوم: این وجوب تبعی است که مولی اگر ملتفت باشد به مقدمات انها را هم تبع ذی المقدمه واجب می کند. که اقای خویی به وجوب ارتکازی تعبیر کرده است که یعنی مثلا وقتی مولی گفته حج واجب است خب تبعا طی طریق را هم خواسته است. پس این وجوب تبعی، غیری است نه نفسی.

این قسم چهارم محل بحث ما است.

 

جنس بحث:

 

گرچه خود بحث مقدمه واجب بحث دامنه داری نیست اما در خلال ان مباحث نکات و مباحث مهمی مطرح شده است که ربطی به مقدمه واجب ندارد مثل تقسیمات واجب. پس ما ابتدا بحث مقدمه واجب را مطرح می کنیم سپس وارد تقسیمات واجب می شویم.

پس روشن شد که جنس بحث مقدمه واجب بحثی عقلی است و مرجع ما در این مباحث به عقلی نظری است چون بحث ما در این است که بین ذی المقدمه و مقدمه ملازمه شرعی تبعی هست یا نه؟

 

بحث مقدمه واجب بحثی اصولی است:

 

پس با این بیان مساله ما اصولی است چون اگر صرفا بحث از وجوب مقدمه می کردیم بحث فقهی می شود اما چون بحث ملازمه است بحث اصولی می شود.

 

اشکال اول از محقق نایینی:در هر دو صورت بحث اصولی است یعنی حتی اگر بحث کنیم که مقدمه واجب، واجب است باز هم بحث ما اصولی است نه فقهی. چون موضوع فقه، عنوان افعال مکلف است مثل نماز و روزه و... ولی مقدمه عنوان فعل نیست چون مقدمه گاهی طی طریق است گاهی وضو است و گاهی ... پس مقدمه عنوان انتزاعی است برای افعال زیاد و بدون ربط پس این بحث در هر صورت فقهی نمی شود.

 

جواب اقای خویی:

 

جواب نقضی: در فقه مواردی مثل نذر و یا قسم و ... وجود دارد که عنوان عام است یعنی ممکن است گاهی نذر تعلق به نماز گیرد و گاهی تعلق به رفتن به حرم و ... .

جواب حلی: علم فقه دانشی است که حکم افعال مکلفین را مشخص می کند و این حکم افعال مکلفین فرقی نمی کند که با عنوان عام ثابت باشد مثل نذر یا با عنوانی خاص مثل نماز.

 

اشکال استاد به جواب نقضی اقای خویی:

 

کلام ایشان در مثل نذر صحیح نمی باشد چون نذر خودش فعلی از افعال مکلف است یعنی مکلف فعلی را بر عهده بگیرد برای خدا. لذا این عنوان خاصی است نه عام.

 

اشکال دوم به اصولی بودن مساله:

 

بحث از اثبات ملازمه، بحثی اصولی نیست چون صرف اثبات این که مساله فقهی نیست دلیل بر اصولی بودن مساله نمی شود.

 

جواب اول از اقای خویی:

 

اگر این بحث اگر اصولی نباشد:یا باید بحثی کلامی باشد که این طور نیست چون در کلام در احوال مبدا و معاد بحث می شود اما مقدمه واجب این طور نیست یا باید از مبادی احکامیه باشد که این طور هم نیست.قدمای از اصولیین مباحثی را از مبادی احکامیه می دانستند مثل بحث از خود حکم و مباحث مربوط به ان که امروزه این مباحث را در فلسفه علم اصول بحث می کنند. که به نظر ما به همین علت به مباحث حکم ان طور که باید پرداخته نشد.

 

مراد از مبادی احکامیه:

 

مراد از مبادی احکامیه علم اصول دو صورت دارد گاهی مدلول تصوری است و گاهی مدلول تصدیقی. مبادی تصوریه علم اصول: هر چیزی که در تعاریف اصطلاحات و قواعد موجود در علم اصول باشد از مبادی تصوری احکامیه است که خارج از علم اصول است و اگر در علم اصول بحث می شود استردادی است. که بحث مقدمه واجب این طور نیست یعنی ما نمی خواهیم اصطلاحات ان را تعریف کنیم.مبادی تصدیقیه علم اصول: که ملازمه از مبادی تصدیقیه علم اصول نیست چون مبادی تصدیقیه مستقیما در کبری قیاس قرار نمی گیرند اما بحث مقدمه واجب خودش مستقیما کبری قیاس استنباط قرار می گیرد مثلا می گوییم:وضو مقدمه واجب استمقدمه واجب، واجب استپس وضو واجب است. پس بحث مقدمه واجب در کبری قیاس فقهی قرار گرفت.اما اگر منظور از مبادی احکامیه، مبادی احکامیه علم فقه است: که اشکال این واضح است چون همه علم اصول از مبادی احکامیه تصدیقیه علم فقه است پس لامحاله مساله مقدمه واجب اصولی است.

 

جواب دوم:

 

و راه دوم اثبات اصولی بودن مساله مقدمه واجب: در تعریف مساله اصولی گفته اند که مساله اصولی عبارت است از ان مساله ای که نتیجه ان که کبری قیاس استنباط حکم شرعی قرار گیرد پس مساله اصولی دو ضابطه دارد:

     الف: تطبیق نباشد بلکه استنباط باشد. مثلا این طور نباشد که

الان ظهر است نماز ظهر واجب استپس الان نماز ظهر واجب است.

     ب: کبری در قیاس استنباط حکم شرعی قرار بگیرد که مساله مقدمه واجب این طور است و این دو خصوصیت را دارد.

برای مطالعه بیشتر در این بحث به مباحث حقیقت حکم[1] مراجعه کنید.


[1] که از تاریخ 22/1/97 مطرح شد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo