< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

98/03/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ترتب (32)

ادامه تطبیق هفتم:

کلام مرحوم نایینی را ذکر کردیم که ایشان فرمود با دلالت اقتضا از اطلاق دلیل مهم فهمیده می شود که معنی ندارد که مولی بر ما فعل تدریجی را واجب کند در حالی که عاجز از انجام ان هستیم. پس نماز واجب است مشروط به قدرت تا اخرین جز نماز و این زمانی است که عصیان واجب اهم کند. پس دلیل اثباتی ما در این دلالت اقتضا در امر به مهم، دلیل بر مشروط بودن مهم به تعقب به عصیان است.

اشکالات کلام مرحوم نایینی:اشکال 1:

اشکال اول را مطرح کردیم و گفتیم که اشتراط قدرت منظور اشتراط قدرت در ذات عمل است لذا از اشتراط قدرت نمی توان عنوان تعقب را نتیجه گرفت و این که بعضی مثل شهید صدر در حلقات گفته اند که اشتراط قدرت، به لحاظ مزاحمت خارجی هم معقول است، درست نیست چون ملاک این دو نوع اشتراط قدرت با هم متفاوت است که در ذیل اشکال بعد توضیح می دهیم.

 

اشکال 2:

ملاک اشتراط قدرت در تکلیف و ملاک استحاله امر به دو ضد متفاوت است لذا از بحث اشتراط قدرت بر تکلیف نمی توان اثبات کرد که عنوان تعقب شرط است.

     ملاک اشتراط قدرت در تکلیف دو چیز است:

الف : قبح تکلیف به عاجز

ب:.اقتضا نفس خطاب نشان می دهد که متعلق ان امر مقدور است

قبلا در مباحث حکم بحث شد که اشتراط قدرت در تکلیف مبانی مختلفی دارد مثل:

1: گاهی لغویت است که تکلیف به عاجز لغو است چون باعث تحریک او نمی شود.

2:همچین بحث ظلم است که اگر مولی تکلیف به عاجز کند و به خاطر ترک عمل، مکلف عاجز را عقاب کند ظلم به اوست که طبق این بیان قدرت شرط تنجز می شود نظیر علم، که ان را شرط تنجز می دانند.

     ملاک در بحث ترتب این است که: (اولا) امر به دو ضد معنی ندارد چون امر به دو ضد استحاله دارد و (ثانیا) ترجیح مرجوح بر راجح معقول نیست و (ثالثا) ترجیح راجح بر مرجوح معقول است پس طلب یکی از دو ضد مشکل ندارد پس ترتب شکل می گیرد. پس این ملاک و ربطی به ملاک اشتراط قدرت در تکلیف ندارد.

جواب به اشکال2: این که نمی شود به دو ضد امر کرد برای چیست و ملاک استحاله امر به ضدین چیست؟ چون تکلیف به غیر مقدور صحیح نیست و طلب ضدین هم یکی از مصادیق امر به ضدین است پس استحاله طلب دو ضد چون یکی از مصادیق تکلیف به غیر مقدور است محال است.

اشکال3:

اشتراط قدرت در تکلیف نسبت به مواردی است که عجز دائمی باشد اما در موارد تزاحم و ترتب عجز اتفاقی است یعنی ممکن است در فرضی هم انقاذ کرد و هم نماز خواند که مثلا نماز موسع باشد که اول انقاذ کند بعد نماز بخواند یا در حین نماز بشود که انقاذ کرد مثل این که کنار استخر نماز می خواند و انقاذ هم می کند پس دائما از ارتکاب تکلیف عاجز نیست. پس ملاک این دو بحث متفاوت است.

بعضی گفته اند در این تطبیق همان حرف قبلی نایینی را قبول می کنیم که صرف اثبات امکان در ترتب دال بر وقوع است. و این جا هم از موارد ترتب است. پس در این جا این کلام نایینی با ملاک قبلی که ایشان داد قابل قبول است نه ملاک اشتراط قدرت.

استاد: کلام سوم نایینی (اطلاق دو دلیل به دلالت اقتضا) به کلام دوم نایینی(که صرف امکان دال بر وقوع است) بر می گردد که همه به هم بر می گردد یعنی چون اطلاق دو دلیل هست پس امکان ترتب دال بر وقوع است و این زمانی از مولی حکیم درست است که دلالت اقتضا باشد یعنی نماز در فرض ترک انقاذ واجب است و وقتی ممکن است که طولی امر کند که هر دو دلیل مطلق است یعنی صل در حال انقاذ و یا انقذ در حال صل ممکن نیست پس وقتی عقل می گوید مولی حکیم است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo