< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

97/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اجتماع امر و نهی

تنبیه: عبادات مکروه:

توجیه شهید صدر از عبادات مکروه:

دلیل استحباب صوم می گوید: گرفتن روزه در تمام سال مستحب است اما مکلف همه روز های سال را روزه نمی گیرد پس وقتی که مولی صوم یوم عاشورا را مکروه می کند مرادش این است که در غیر روزه عاشورا روزه بگیر پس در حقیقت این دلیل کراهت صوم یوم عاشورا ارشاد به اقل ثوابا است و امر جدایی نیست (اخوند این نکته را در عبادات مکروه قسم دوم می گوید) پس صوم روز تاسوعا گرچه بدل روز عاشورا نیست اما بدل اصل دلیل صوم هست.

توضیح این که: بحثی صغروی است که صوم یوم عاشورا از اقسام لا بدل له است یا بدل دارد؟ که اگر همه افراد روزه را از دلیل عام استحباب صوم استفاده کردیم در این صورت به مسامحه می توان گفت صوم یوم عاشورا بدل دارد که صوم روز قبل یا بعد ان بدل صوم یوم عاشورا می شود که در حقیقت شهید صدر می خواست همین استفاده را بکند چون واضح است که روزه روز دوم بدل صوم یوم اول نیست.

اما نتیجه گیری در مساله کبروی :

اصل مساله این بود که ایا امکان دارد که امری هم مستحب و هم مکروه باشد؟

اخوند توجیه کرد که در مساله در حقیقت دو امر مستحب داریم.

که اقای خویی کلام اخوند را این طور توضیح داد که امر به ضدین نیست بلکه تمام عبادات مکروه 3 قسم دارد و امر به نقیضین و ضدین لاثالث نیست چون علاوه بر دلیل استحباب صوم با قصد قربت و استحباب افطار حالت سومی هست یعنی عمل بدون قصد قربت اورده شود پس همه عبادات مکروه از اقسام ضدین لاثالث نیست لذا معنی دارد که دو امر متزاحم به ان تعلق بگیرد.

اما شهید صدر کلام اخوند را به این صورت توجیه کرد: بحث اخوند روی ملاک است یعنی اخوند می گوید هم صوم و هم افطار ملاک دارند و کاری به امر ندارد که در نتیجه مرحوم خویی بخواهد ان را از حالت ضدین لاثالث خارج کند تا امر به ان معقول شود.

اشکال شهید صدر به اخوند

اگر بحث را روی ملاک بردیم اشکال شهید صدر به اخوند این است که : نتیجه کلام اخوند این می شود که عمل هم صوم و هم افطار ملاک دارد لذا اگر یکی ارجح باشد همان مصلحت دارد.

پس اگر این طور گفتیم: هیچ گاه دو مستحب متزاحم نمی شود چون امکان ندارد که با ملاک مغلوبه قصد تقرب کنیم بلکه این بحث مثل ملاکات متزاحم می شود و باید یکی را شارع ترجیح دهد و به همان امر کند در نتیجه هر دو ملاک نمی شود منشا تکلیف شود.

خلاصه این که: اتیان به مصلحت مرجوح امتثال نیست و قابل استناد به شارع نیست چون شارع امر به ارجح کرده است. لذا با توجیه اخوند مشکل حل نشد.

نظریه استاد:

کلام شهید صدر درست است و توجیه اقای خویی که خواست بحث را از ضدین لاثالث خارج کند فایده ای ندارد. چون طبق کلام اقای خویی در مقام 3 قسم است :

1: روزه بگیر

2: افطار کن

3: امساک بدون قصد قربت

که امکان ندارد عبد بگوید در حالی که می توانستم امساک بدون قصد قربت کنم اما به خاطر خدا من امساک با قصد قربت کردم چون امساک با قصد قربت عین ترک، افطار است و چون مولی گفت روزه نگیر و تو گرفتی پس چون در مقام فعل و ترک است و حالت سومی نیست پس امر مولی به ترک صوم است پس امساک با قصد قربت یعنی ترک افطار و این مشکل دارد و ترتب هم مشکل را حل نمی کند چون ترتّب در جایی است که امر داشته باشد ولی در این جا امر نیست بلکه ملاک است.

به عبارت دقیق تر: این جا ضدین لا ثالث می شود و امساک بدون قصد قربت همان کاری است که مولی گفته بود ترک کن یعنی امساک بدون قصد قربت مثل همان امساک با قصد قربت است چون ملاک در افطار است.

پس کلام شهید درست است و اقای خویی نمی تواند مشکل را حل کند چون بحث در صحت انتساب به مولی است که مشهور همین تعریف را از قصد قربت قبول دارند. بله اگر قصد قربت به خاطر صرف دارا بودن ملاک باشد روزه صحیح است که اخوند این تصویر را هم قبول کرد اما ما و مشهور این را قبول نداریم.

کلام مرحوم نایینی هم درست نیست چون تعبدی که ایشان مطرح کرد به یکی از دو معنی زیر برمی گردد:

1: یا تعبد به معنی این است که من روزه می گیرم چون اختصاصا صوم یوم عاشورا مستحب است که شبهه تشریع دارد.

2: و یا تعبد به معنی التزام نفسی است مثل این که شخصی خود را ملزم کند که هر عاشورا روزه بگیرد این مکروه است

در اینجا گرچه شبهه تشریع نیست اما کراهت یوم عاشورا به التزام برنمی گردد چون ظاهر ادله این است که حتی اگر ملتزم به استحباب به خصوصه یوم عاشورا نباشم و همین طور روزه بگیریم باز هم مکروه است.

 

قسم دوم عبادات مکروه:

عبادات مکروه ای که بدل دارد مثل نماز در حمام.

در این جا چند تصویر وجود دارد:

1: تزاحم وجوب و کراهت: نه استحباب و کراهت چون اگر گفتیم نوافل مبتدئه در هر زمانی و هر مکانی مستحب است پس درست نیست کسی بگوید بجای نماز مستحب در حمام ان را در اتاق خواندم چون نماز در اتاق دیگر استحباب نماز در حمام را ندارد چون نماز در هر مکان مستحب بود و اتاق خودش استحباب جداگانه ای دارد و حمام استحباب جداگانه ای. لذا این قسم از نهی از نماز در حمام از اقسام اول عبادات مکروهه می شود که بدل ندارد.

2: تزاحم استحباب و کراهت: گه اگر گفتیم فقط هر زمان نماز مستحب است نه در هر مکان و یا این که مستحبات خاصه باشد در این صورت از اقسام عبادات مکروهی می شود که بدل دارد مثلا نافله ظهر که می شود در مکان های متعدد یک نافله را خواند پس این که در حمام بخواند نهی به ان تعلق گرفته است.

اخوند: تمام کلام ما در مورد قبل این جا هم جاری است پس اینجا دو مصلحت است که نماز در حمام هم مصلحت دارد و ترک نماز در حمام هم مصلحت دارد که مثلا باعث احترام ان می شود پس تسامحا گفته می شود مکروه است.

کلام اقای خویی هم هرچه در قسم قبلی بود این جا هم جاری است. اقای خویی در توضیح این قسم مقدمه ای هم دارند که چون حاوی نکات مهمی است ذکر می کنیم.

وقتی که نهی به حصه ای از واجب و عبادت تعلق میگیرد 3 صورت کلی دارد:

1: نهی دال بر این است که حصه، دارای مفسده و مبغوضیت است که مفسده مانع از قصد قربت است که این نهی مقیِد دلیل عبادت می شود. مثل نواهی ای که به جز و شرط عبادت تعلق می گیرد که ارشاد به مانعیت است مثل لاتصل فی وبر ما لایوکل لحمه که ارشاد به مانعیت این نوع لباس است پس ادله صلاة قید خورده است که نماز صحیح است الا در پوست این حیوان. که در این جا از لاتصل ارشاد به مانیعت یا جزئیت و یا شرطیت است.

2: نهی تحریمی تعلق به حصه ای می گیرد یعنی شارع این حصه را حرام مولوی کرده است مثل صل و لاتغصب. که غصب حرمت مولوی دارد که در این صورت ادله امر تقیید می خورد که یکی از شرایط نماز عدم کونه در زمین غصبی است.

نکته ای که این قسم از قسم قبل جدا شد این است که: چون در این جا رابطه من وجه بود و الا اگر رابطه عموم مطلق بود تحت قسم قبل می رفت.

3: نهی تنزیهی تعلق بگیرد مثل صل و لاتصل فی الحمام که دلیل کراهت نمی تواند امر را مقید کند چون دلیل کراهت در نفس خود جواز را می رساند یا به عبارت دیگر دلیل کراهت با دلالت التزامی می رساند که اصل نماز جایز

در این موارد نهی تنزیهی دال بر این است که در عین این که مجاز هستی در این فرد تطبیق کنی اما بهتر ان است که در غیر حمام بخوانی و این فرد را نیاوری

پس اقای خویی می گوید: دلیل نداریم که از دلیل تنزیهی رفع ید کنیم و ان را ارشادی بگیریم پس مراد در از دلیل تنزیهی همین است که مکروه است که فرد واجب را در ضمن نماز در حمام بخوانی

پس کراهت و وجوب جمع شد کما این که استحباب و وجوب با هم جمع شود مثل نماز در مسجد که استحباب یعنی تطبیق نماز به نماز در مسجد راجح است پس معنی مستحب این است که این تطبیق راجح است

این کلام اقای خویی با اخوند تفاوتی دارد که در جلسه بعد خواهیم پرداخت.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo