< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

97/10/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اجتماع امر و نهی

اشکال اغاضیا[1] به اقایان نایینی و خویی:

این که بحث می شود ترکیب انضمامی است یا اتحادی در حقیقت خروج از محل بحث است چون وقتی که گفته می شود ترکیب انضمامی است یعنی شی واحد نیست بلکه دو چیز است پس اجتماعی نیست تا مساله جواز یا امتناع امر و نهی پیش اید لذا این نوع بحث کردن، خروج از موضوع است.

پس حقیقت بحث اجتماع امر و نهی جایی است که ترکیب اتحادی باشد که در این صورت ایا صحیح است به شی واحد امر و نهی تعلق گیرد یا نه؟ به عبارت دیگر تعدد جهات کافی در ارتفاع اجتماع امر و نهی هست یا نه؟

پس این که جواز اجتماع و امتناع متوقف به ترکیب اتحادی و انضمامی شود باطل است.

استاد: در بحثهای اینده به این می پردازیم که منظور از واحد، واحد حقیقی است یا عرفی؟ که در انجا به اغا ضیا جواب خواهیم داد که ایشان اشتباها محل بحث را در واحد حقیقی دانسته اند در حالی که بحث در واحد عرفی است. که توضیح مفصل خواهد امد.

 

اشکال مرحوم روحانی به نایینی:

مرحوم نایینی گفت: در عناوین اشتقاقی یک ذات است که متصف به عناوین اتشقاقی متفاوت می شود مثلا به زید عالم گفته می شود برای اتصاف ذات زید به علم. و همچین فاسق گفته می شود چون ذات زید متصف به فسق شده است.

مرحوم روحانی می پرسد: به زید به اضافه علم عالم گفته می شود یا بدون اضافه وصف علم به او عالم گفته می شود؟

صورت دوم که واضح البطلان است اما در صورت اول (زید+علم=عالم) پس زیدی که عالم است متفاوت با زیدی است که فاسق است چون زید به اضافه علم عالم است و زید به اضافه فسق، فاسق است پس علم و فسق جزئی از موضوع شده اند و حیثیت علم در عالم و یا فسق در فاسق حیثیت تقییدی است لذا ترکیب انضمامی می شود و پس در عناوین اشتقاقی حیثیت تقییدی است لذا اجتماع امر و نهی جایز است.

 

بحث ترکیب اتحادی و انضمامی ادامه دارد اما فعلا به این بحث می پردازیم:

بحث اجتماع امر و نهی دو مساله کلی دارد:

1: به یک عمل واحد دو عنوان متباین تعلق گیرد مثل غصب و صلاة.

2: به یک عمل واحد دو عنوان با رابطه عام و خاص مطلق تعلق گیرد مثل صل و لاتصل فی الحمام. که این هم اجتماع امر و نهی است که صلاه در حمام به عنوان صلاة واجب و به عنوان لا تصل فی الحمام حرام است.

ایا این مساله هم از مسائل اجتماع امر و نهی است یا نه؟

عده ای گفته اند: بله از مسائل اجتماع امر و نهی است و باید در این مساله قائل به امتناع شد و نمی شود یک عمل به دلیل عام واجب و به دلیل خاص حرام باشد.

ادله اثبات امتناع در دو عنوان با رابطه عموم مطلق:برای اثبات امتناع در این مساله 3 راه کلی امده است:

طریق اول: مرحوم نایینی: درست است که دلیل صل محبوب را صرف الوجود صلاة می داند و دلیل لاتصل فی الحمام نماز در حمام را مغضوب می داند لذا صرف الوجود نماز با نماز در حمام تنافی دارد اما وقتی مولی صرف الوجود صلاة را از عبد می خواهد معنی ان این است که هر فرد از افراد صلاة را می توان به عنوان فردی از طبیعت صلاة اتیان کرد لذا این با لاتصل فی الحمام نمی سازد.

پس مرحوم نایینی از دلیل صل مدلول التزامی ساخت که ان مدلول التزامی با لاتصل فی الحمام تنافی دارد گرچه مدلول مطابقی دلیل امر با دلیل نهی تنافی[2] نداشت.

 

اشکال شهید صدر[3] به مرحوم نایینی:

اولا: کلام ایشان تنها در مورد وجوب و حرمت تنافی را مطرح می کند اما در مورد وجوب و کراهت نیست پس اگر گفته شود که مساله اجتماع امر و نهی اختصاص به وجوب و حرمت ندارد بلکه در همه احکام خمسه تضاد وجود دارد بحث اجتماع امر و نهی مخصوص به واجب و حرام نیست و شامل همه احکام می شود. پس دلیل نایینی به بخشی از مساله می پردازد و دلیل اخص از مدعی است.

ثانیا: هیچ وقت از دلیل امر به صرف الوجود ترخیص شرعی نمی فهمیم که یعنی دلالت التزامی که شما گفتید وجود ندارد بلکه دلالت التزامی تنها در این است که از دلیل صل، صرف الوجود مطلوبیت کشف می شود و بیش از ان را نمی توان فهمید پس اگر شارع هم این مطلوبیت صرف الوجود را تایید کرد پس می توان صرف الوجود را در ضمن هر فردی اورد و اگر تایید نکرد نمی توان صرف الوجود را ضمن هر فردی اورد.

پس تخییری و ترخیصی که شما در دلالت التزامیه فهمیدید تخییر عقلی بود نه شرعی یعنی عقل می گوید نماز در حمام هم یکی از افراد صرف الوجود است اما این که صرف الوجود نماز را شارع هم می خواهد یا نه؟ بحث جدایی است پس صرف الوجود مطلوب است اما این فرد مطلوب نیست پس از دلیل صل ترخیص شرعی فهمیده نشد تا این که با لاتصل فی الحمام تنافی داشته باشد.

 

طریق دوم برای امتناع در دو عنوان با رابطه عموم مطلق از شهید صدر[4] :

صرف الوجود در عالم حب (در مقابل عالم حکم) تخییر شرعی ایجاد می کند یعنی وقتی می گوید صرف وجود نماز محبوب من است یعنی هر فردی از افراد نماز محبوب است مشروط بر این که فرد دیگری اتیان نشده باشد و صرف الوجود با تحقق اولین فرد تحقق می یابد. پس این تخییر شرعی در عالم حب شد.

پس تفاوت این استدلال با استدلال قبل روشن شد که در این استدلال دنبال تخییر شرعی که نایینی بود نیستیم بلکه تخییر را در عالم حب ثابت کردیم که تک تک این افراد در عالم حب، محبوب مولی است.

لذا کسی که نماز در حمام می خواند می تواند بگوید نماز محبوب مولی است؟ بله چون ان هم یکی از افراد صلاة است لذا این فردی که محبوب مولی است امکان ندارد که مبغوض مولی باشد پس اجتماع امر ونهی امتناع دارد.

 


[2] استاد: بحث ما فعلا عقلی است یعنی ایا اجتماع امر ونهی از نظر عقل جایز است یا نه؟ و در عرض این بحث ممکن است از نظر عرفی هم بحث شود که ایا دلیل لاتصل فی الحمام با دلیل صل تعارض دارد یا تخصیص می زند. پس چون این دو بحث در عرض هم اند لذا نتیجه یک بحث به دیگری ربط ندارد مثلا چه قائل به اجتماع یا امتناع شویم دوباره بحث می شود که به لحاظ ظهورات چه فهمیده می شود تخصیص است یا تعارض (در مواردی که عام آبی از تخصیص باشد تعارض مطرح می شود).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo