< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

97/09/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: رابطه احکام تکلیفی:

نظریه سوم در تضاد احکام تکلیفی: تضاد اعتباری:

این قول تضاد را نه حقیقی و نه عرضی می داند بلکه اعتباری است.

تضاد اعتباری یعنی این دو اعتبار به لحاظ عقلا غیر قابل اجتماع است پس این تضاد عقلی نیست چون عقل ان را جایز می داند بلکه عقلایی است یعنی عقلا می گویند امکان ندارد اگر شی را واجب کردی ان را حرام هم بکنی پس عقلا اجتماع این دو اعتبار را محال می دانند

اشکال: بعد از این که عقل درک عدم تضاد کرده است این تضاد عقلایی چه فایده ای دارد چون می دانیم درک این تضاد از روی تسامح بوده است و دقتی ندارد؟

جواب: در جواب این اشکال، شهید صدر[1] می فرماید:

درست است که عرف مرجع تعیین مدالیل الفاظ و ظهورات است اما اگر بخواهیم در امکان و امتناع در امری بحث کنیم قطعا مرجع ما عقل است چون جنس این بحث عقلی است نه عقلایی.[2] پس تضاد عقلایی معنی ندارد.

اما گاهی نگاهی عقلا در تشخیص ملاک امکان و امتناع به گونه ای است که توسعه یا تضییقی ای در حوزه مدالیل ایجاد می کند که ان توسعه عقلا موجب می شود که الفاظی که از طرف شارع واقع شده است ناظر به ان حوزه باشد(در فرض توسعه) یا ناظر به ان حوزه نباشد (در فرض تضییق) که در این صورت نگاه عقلا می تواند برای ما مدالیل التزامی عرفی بسازد که ان مدالیل از باب ظهورات حجت می شود و براساس ان می توانیم به انچه که عرف و عقلا دیده اند به رجوع کرد.

لذا می توان در بعضی از موارد امکان و امتناع با این که جنس بحث عقلی است به عرف رجوع کرد.

سپس ایشان برای تایید مدعای خود دو مثال می زند:

1: اگر دلیلی گفت فلان چیز مطهر است پس عقلا می گویند: خودش هم طاهر است در حالی که دلیل تنها در مورد مطهر بودن است نه طاهر بودن خود شی.

مثلا اگر دلیل گفت: وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُورا[3] که مراد این باشد که اب پاک کنند است و فرض کنید که ما دلیلی نداشتیم که اب خودش پاک است باز عقلا در این جا آب را پاک می دانند و اصلا عقلا می گویند که معنی ندارد که آب نجس، مطهر باشد پس حتما آب پاک است پس ایه به دلالت التزامی عرفی می گویند آب پاک است در حالی که اگر به عقل رجوع می کردیم احتمال می داد که اب خودش نجس باشد اما به تعبد شرعی پاک کننده باشد.

مثال 2: اگر آب نجسی باشد و متصل به کر شود عده ای گفته اند متمم کرا نجس است چون گرچه الان کر است اما زمانی که هر دو قسمت آب قلیل بودند و یکی از این دو آب قلیل نجس بود پس حالا که با هم تشکیل کر داده اند باز هم نجس است.

اما شهید صدر می گوید: که انچه که نجس است آب اول است پس آب طاهری که بعدا امد عقلا می گویند آن هم نجس است چون اولی که نجس بود و وقتی که قسمت دوم آب هم ضمیمه شد، قسمت اول، قسمت دوم (اب قلیل اضافه شده) را نجس کرد پس همه آب (کر) نجس است. در حالی که دلیل فقط آب اول را نجس می دانست چون نگاه عرف و عقلا این است که نمی توان این دو را تفکیک کرد گرچه به نظر عقل این دو قابل تفکیک است.

 


[2] -استاد: در هر بحثی لازم است که جنس بحث روشن شود و اگر مثلا روشن شود جنس بحث عقلی است باید به ادله عقلی رجوع کرد نه نقلی و یا عقلایی و هکذا اگر جنس بحث نقلی باشد که باید به ادله نقلی رجوع کرد نه سایر ادله. توجه به این نکته می تواند بسیاری از خلط ها و استدلالات در بحث ها را روشن کند که از ان جمله همین بحث ما است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo