< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

97/09/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : خلو واقعه از حکم

به نکاتی از این قاعده می پردازیم:

1: مراد از بحث در خلو واقعه از حکم، حکم تکلیفی است نه وضعی.

2: انچه که تقریبا مورد تسالم است عدم خلو واقعه از حکم واقعی است اما عدم خلو واقعه از حکم فعلی نفیا و اثباتا قائلینی وجود دارد.

3: توجیه روایات طبق نظریه استاد:

نکته ای که در روایات بود این است که بندگان متحیر نمانده اند و احکام برای انها بیان شده است و لذا جای عذر برای کسی نیست پس مراد روایات این نیست که هیچ واقعه ای خالی از حکم نیست.

و بعضی از روایات قطعا ظاهر ان مراد نیست و تخصیص خورده است نظیر روایت:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ ع فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ فَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ وَ اللَّهِ مَا مِنْ شَيْ‌ءٍ يُقَرِّبُكُمْ‌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ يُبَاعِدُكُمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَ قَدْ أَمَرْتُكُمْ بِهِ وَ مَا مِنْ شَيْ‌ءٍ يُقَرِّبُكُمْ‌ مِنَ النَّارِ وَ يُبَاعِدُكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ إِلَّا وَ قَدْ نَهَيْتُكُمْ عَنْه‌[1]

از انجا که خیلی از احکام بعدا امده است پس قطعا همه احکام بیان نشده است پس مراد یا ظاهر نیست یا مراد امهات احکام است.

و ایه: ﴿وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‌ كِتابٍ مُبين﴾[2]

که تاملی بود که اولا مراد از کتاب مبین چیست؟ که ایا مراد لوح محفوظ است یا همین قران موجود؟

و ثانیا: معنی این ایه این نبود که واقعه خالی از حکم است یا نه؟ چون همه رطب و یابس در کتاب مبین هست اما این دلیل نمی شود که واقع خالی از حکم باشد چون چه بسا واقع از نوع اباحه لا اقتضایی باشد. و یا مثلا معدومات حکم ندارند.

و یا اصلا این که بداند که حکم ندارد همین هم فهم حکم است یعنی شارع در این منطقه الفراغ قرار داده است

و همچنین در روایت:

عَلِيٌّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَا مِنْ‌ شَيْ‌ءٍ إِلَّا وَ فِيهِ كِتَابٌ‌ أَوْ سُنَّةٌ.[3]

مراد این است که همه وقایع ایه و روایت دارد و یا این که همه وقایع دارای حکم، حکمش بیان شده است؟ که ظاهر دوم است که یعنی هر واقعه ای که نیاز به حکم دارد حکمش تشریع شده است چون یکی از احکام اباحه لااقتضایی است و نیازی نیست که حکمی داشته باشد.

4: نکته ای که در مورد دین گفته می شود که ایا دین حداکثری است و در همه ضمینه ها نظر دارد و یا حداقلی است و فقط در موضوع هدایت نظر دارد:

عموم فقها دین را حداکثر می دانند و نظیر شهید صدر در کتاب اقتصادنا می فرماید: دین نظام اقتصادی دارد اما برنامه اقتصادی ندارد و این قوت دین است چون برنامه به حسب شرایط و افراد تغییر می کند اما نظام ثابت است.

و نکته دیگر این اس که در مورد کلمه دین خلطی شده است:

اگر مراد دینی است که نزد امام است، بله ان کامل و حداکثری است.

اما دینی که در اختیار ماست که همان احادیث کافی و وسایل و ... است قطعا حداقلی است و نمی تواند نسبت به همه ساحات زندگی انسان حکمی بیان کند.

بله نسبت به این که عبد متحیر نماند احکام ظاهری کارگشا است ولو این که برائت جاری کند اما نسبت به احکام واقعی دست ما خالی است.

این بحث جای کار بیشتری دارد و باید خود طلاب گرامی تحقیق کنند.

 

موضوع جلسه اینده: رابطه احکام

انواع روابط احکام: تضاد و تلازم

که اولا رابطه تضاد را برسی می کنیم و سپس به امتناع اجتماع امر و نهی می پردازیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo