< فهرست دروس

درس اصول استاد حمید درایتی

97/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : نسبت قاعده تبعیت با قاعده ملازمه (کلما حکم به العقل...):

ادامه کلام اصفهانی (قسمت سوم): عقل عملی[1]

مقام اول: اگر عقل حسن بودن شی ای را درک کرد ایا ممکن است که مولی با ان مخافت کند و حکم به حرمت کند؟

نه امکان ندارد که شارع خلاف حکم عقل حکم کند چون اگر حکم عقلی باشد یعنی بنا به نظر خود اصفهانی که حسن و قبح عقلی در حقیقت جز اراء مشهوره است پس شارع هم جز عقلا بلکه رئیس العقلا است پس امکان ندارد که شارع خلاف ان را بگوید.

اما اگر حسن و قبح را مساله ای نفس الامری بدانیم کما علیه المشهور پس فرض نشده است که شارع هم ان را حسن می داند اما با این حال مخالف شارع با ان بی معنا است

کلام محقق سبزواری: اگر حسن و قبح از امور نفس الامری بدانیم و با این حال شارع با انها مخالفت کند در حقیقت اشکال به این بر می گردد که شارع جاهل به امور نفس الامری است چون در حقیقت نمی دانسته است که حسن است و ان را حرام کرده است.

اشکال اصفهانی:اگر فرض کردیم شارع عالم به قبح است اما اشکالی ندارد که در فرض علم به قبح، امر به ان شی کند پس بر فرض که تلازمی بین وجود واقعی و وجود علمی در نظر شارع باشد اما شما اولا باید اثبات کنید که امر به قبیح خودش اشکال دارد بعد بگوید شارع جاهل است یا عالم؟ پس فرض ما جهل نیست بلکه عدم عمل شارع طبق حسن و قبح است.

خلاصه: در این قسمت بحث خیلی اشکالی وارد نیست عمده بحث در مقام دوم است.

 

مقام دوم: اما در مواردی که عقل گفت این حسن است ایا شارع هم ان را واجب می کند؟

مرحوم اصفهانی: نه لازم نیست شارع هم طبق ان امر کند چون با توجه به حکم عقل به حسن و قبح پس انگیزه برای فعل یا ترک هست لذا تشریع شارع تحصیل حاصل است و لغو، لذا شارع امر نمی کند.

سپس ایشان فراتر می رود و می گوید: اگر حکم عقل کافی برای داعویت نباشد حکم شرعی هم داعویت ایجاد نمی کند چون اوامر شارع را هم ما طبق احکام عقلی عمل می کنیم یعنی امر شارع زمانی انگیزه ایجاد می کند که عقل بگوید تبعیت شارع لازم است و اصلا اطاعت و معصیت از مصادیق حسن و قبح عقلی است.

ان قلت: در ارتباط با محرکیت و داعویت کلام شما را قبول می کنیم اما در باب استحقاق ثواب و عقاب حکم عقل که ثواب و عقاب اور نیست بلکه بعد از حکم شارع موضوع برای ثواب و عقاب ایجاد میشود پس جعل حکم شرعی لغو نیست چون موضوع ثواب و عقاب را ایجاد می کند.

قلت: حسن و قبح عقلی دال بر استحقاق مدح و ذم است یعنی فاعل حسن مستحق مدح است و هکذا فاعل قبیح مستحق ذم و در حقیقت مدح شارع ثواب است و ذم شارع عقاب است.

تا این جا بحث قبیح عند العقلا بود نه قبیح عند الشارع یعنی انجام قبیح عند العقلا موجب عقاب است و لازم نیست که ثابت شود ان قبیح نزد شارع هم قبیح است یا نه؟ پس تصور این که این عمل قبیح عند العقلا حرام هم نزد شارع باشد باز هم استحقاق عقاب دارد پس تفاوتی نکرد و لازم نیست که دوباره شارع نهی از ان بکند. که این همان بحثی هست که ایا استحقاق ثواب و عقاب جعلی و قرار دادی است یا نفس الامری است؟

عده ای گفته اند قردادی است یعنی اگر خداوند قرارداد نمی کرد که گناه کار را عقاب می کنم قبیح بود که خداوند عاصی را عقاب کند گرچه اصل عمل عبد قبیح است اما چون قراردادی بین شارع و عبد نیست عقاب اشکال دارد. بله، اگر قرار داد باشد عقاب اشکالی ندارد.

عده ای دیگر گفته اند که عقاب قراردادی نیست بلکه نفس الامری است یعنی: اگر قرار دادی هم نباشد باز هم عقاب صحیح است

اصفهانی: حق قول دوم است کما علیه المشهور پس طبق این کلام لازم نیست که شارع دوباره امر کند بلکه همین حکم عقل کافی است و اگر عبد خلاف حکم عقل عمل کرد عقاب او صحیح است چون عقاب نفس الامری است و با عمل قبیح خود به خود عقاب به وجود می اید. بله اگر شخصی عقاب را قراردادی بداند لازم است که نهی ای از شارع برسد و مخالفت ان شود.

نکته ای که باید ثابت شود این است که ما می خواهیم از نهی عقلی به عقاب و مجازات شرعی برسیم پس باید اثبات شود که ذم شارع همان عقاب شارع است.

اثبات این نکته در جلسه بعد خواهد امد...

 


[1] نهاية الدراية في شرح الكفاية، ج‌3، ص: 348.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo