< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حمید درایتی

99/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: شرکت/سهامی خاص /ادله روایی وجوب وفای به وعد

ادلّه روايى وجوب وفای به وعد عبارتند از :

     (١٥٩٦٥) وعنه عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن شعيب العقرقوفي عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): من كان يؤمن بالله واليوم الآخر فلْيَفِ إذا وعد.[1]

 

در مثل چنين تعبيرى در روايت دو احتمال وجود دارد :

١- ممكن است امام عليه السلام در مقام بيان تلازم بين ايمان به خدا و روز قيامت و بين حكم بعد از آن باشند.

٢- ممكن است امام صرفا در مقام تخاطب با مؤمنين باشند كه بجاى واژه ايّها المؤمنون تعبير به (من آمن بالله و اليوم الآخر) فرموده اند و مفهم تأكيد در حكم نيست .

به نظر مى آيد آنچه استظهار از اين روايت مى شود احتمال اول است و حضرت در مقام بيان آن هستند كه بفرمايند اقتضاء ايمان به خدا و روز قيامت وفاء به وعد است مضافا به اينكه صيغه امر استعمال شده كه خود مقتضى لزوم و وجوب مى باشد.

 

     (١٥٩٦٦) وعنه، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم قال: سمعت أبا عبد الله (عليه السلام) يقول: عدة المؤمن أخاه نذر لا كفارة له، فمن أخلف فبخلف الله بدا، ولمقته تعرض وذلك قوله : ﴿يا أيها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون كبر مقتا عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون﴾ .[2]

 

نسبت به عبارت (لا كفارة له) دو احتمال وجود دارد :

١- حضرت در مقام ارتقاء وعده نسبت به نذر مى باشند زيرا خلف وعده قابل تدارك و پوشش سهو و غفلت از آن نيست به خلاف نذر كه قابليت جبران و تدارك را دارد.

٢- حضرت در مقام انخفاض وعده از نذر مى باشند زيرا كفاره داشتن نشان از اهميت آن عمل نزد پرودگار دارد فلذا امور مهمه در فرض غفلت بايد با كفاره تدارك شود،پس عدم كفاره قرينه بر اهميت كمتر آن عمل مى باشد.

به نظر مى آيد آنچه استظهار از اين روايت مى شود احتمال اول است و سياق روايت ارتقاء وعده مى باشد.

اين روايت از چند جهت دلالت بر وجوب وفاء به وعده دارد :

~ تشبيه وعده به نذر كه وجوب وفاء به آن مسلم است.

~ تعبير به كفاره كه مربوط به معصيت يا ترك واجب است.

~ تصريح به عدم كفاره بر خلاف نذر.

~ خلف وعده با بنده خدا به منزله خلف وعده با ذات خداوند شمرده شده كه حرمت و قبح آن مسلم است. [3] [4] [5] [6] [7] [8]

~ تعرّض به مقت و دشمنى با پروردگار كه با فعل حرام صورت مى گيرد.

 

     (٢٠٦٨٩) وعن علي، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حسن بن عطيه، عن يزيد الصائغ، قال: قلت لأبي عبد الله (عليه السلام): رجل على هذا الامر ان حدث كذب، وان وعد اخلف وإن ائتمن خان ، ما منزلته ؟ قال : هي أدنى المنازل من الكفر وليس بكافر.[9]

روشن است كه هر حرام و معصيتى از مراتب كفر محسوب نمى شود فلذا أدنى منزلت كفر دلالت بر حرمت شديدة دارد. مورد سؤال كسى نيست كه همه ى گفتار او كذب و نسبت به همه ى وعده ها متخلف و نسبت به همه ى امانت ها خائن است زيرا شايد چنين فرضى قابل تحقق نباشد و رب كاذب يتكلم بالصدق، پس منظور آن شيعه اى است كه چنين سوء رفتار هايى از او ديده مى شود.

آنچه محل تأمل در اين روايت است عبارتند از آنكه جمع بين اين سه خصلت موجب چنين منزلتى از كفر مى شود يا هريك به تنهايى؟ به نظر مى رسد روايت در مقام بيان هريك از اين خصائص باشد.

 

     عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن بعض أصحابنا، عن عبد الله ابن سنان، عن أبى عبد الله عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله : ثلاث من كن فيه كان منافقا وان صام وصلى وزعم أنه مسلم، من إذا ائتمن خان، وإذا حدث كذب، وإذا وعد أخلف، إن الله عز وجل قال في كتابه : ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ﴾[10] وقال : ﴿أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ﴾[11] نور وفى قوله عز وجل : .[12]

در اين روايت نفاق در مقابل اسلام آمده است و شكى در حرمت نفاق نيست اما سؤال آن است كه جمع بين اين سه خصلت موجب نفاق است يا هريك به تنهايى؟

 


[3] آيات متعددى دلالت بر لزوم وفاء به وعده در برابر خداوند دارد و پروردگار تخلف از وعده به خدا را توبيخ مى كند مانند :.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo