درس خارج فقه حضرت آیت الله بهجت
88/01/29
بسم الله الرحمن الرحیم
روايات باب مختلفاند. از حيث سند بلكه از حيث دلالت از حيث اين كه مطلقاند دربعض جاها و ثابتاند در بعضي جاها. ممكن است مطلقات مقيد بشوند به آنكه درش ثابت است ممكن است آن هم كه ثابت است از اطلاقش به ضمائم ديگر دست برداريم. حتي آن كه صحيح است سندش ممكن است از اطلاقش دست برداريم مقيد كنيم به آن اطراف تخيير. منّ و استرقاق و فداء و قتل و ضرورت و ضرورت وقت. هم ميشود قيد ضرورت و هم ميشود اطلاق داشته باشد ضروريات از ضم قتل از ضم منّ فداء. تقييد به راهنمايي به امور خفيه مسلمين را. تقويت كردن اسلام. اسلام آوردن هيچ چي از اين صرف نميكند مگر اجماعي كه محتمل المدرك نباشد اينها همه مقدمات اسلامند هميشه همه جا اسلام آزادي آور است اما اسلام حقيقي بعد از تجسس.
عجز اسير از مشي. قتل چيزي كه از همين امور مذكوره است در نصوص. اين را يا جايز نبوده قتل يا متعين نبوده قتل. نه يكي ديگر را وادار كنند كه با اين مماشات كند ولو ديرتر از ديگران برسد. تا ممكن است به اسير صدمهاي نرسد كه منصوص نباشد. علي اي حال. مطلقات را ميشود تقييد كرد. مقيدات را ميشود عدل برايشان پيدا كرد. قوت و ضعف اسلام بالفعل در چه چيز است؟ اين را بايد والي تشخيص بدهد كه از قبل امام والي شده. خصوصا اگر كساني باشند كه امام در بارهي اينها كلامي فرموده باشد. كه تقريبا نايب مناب امام اصل است. امام اصل هم اگر چيزي فرموده باشد به طور صحيح ممكن است به همهي صور اطلاق نداشته باشد. بله آن كه صحيح السند است به غير تقييد و به غير ضروري بودن خلاف از او دست بر ندارند حملش كنند بر چيزي كه بشود حمل كرد بر او. بسياري از اين روايات سندا قوت ندارند. اگر چه احتياط در اين است كه از همهي غير مقبول سندا و دلالتا از مجموعهي اينها و با مجموعهي اينها مخالفت نشود. خلاف احتياط است. مثلا فرض كنيد كه اخبار مستفيضهاي هست كه هيچكدام سندشان درست نيست مگرهمين استفادهاي شود از براي اطمينان. حالا اگر اطمينان هم حاصل نشود اين مطلب كه با همه مخالفت نشود با مجموع مخالفت نشود. خلاف احتياط است. اين هم معلوم باشد با اين يكي يكي نگاه ميكنيم ميبينيم يا سندش ناجور است يا دلالتش ناجور است.
قوت جيش اسلام در چه چيز است و ضعفش در چه چيز است. قوت جيش كفر در چه چيز است ضعفش در چه چيز است. اين ها را همه بايد ملاحظه كند شخص فطني را بايد اختيار كند والي اگر بدستشان باشد. بله اگر خطا كند والي نميشود بگوييم از خطا محفوظ و معصوم است. آيا او ضامن است يا خطاي حاكم في بيتالمال. يا اصلا ديه ندارد بخاطر اهميت مقصد از اينكه اگر ديه داشته باشد كه راغب اين مقامات خيلي خيلي نادر ميشود كه اين همه زحمت بكشيم آخرش مبتلا بشويم به يك ديهاي كه لايطاق است زيرا يكي دو تا ده تا در جنگ نيستند. فعلي هذا امر را بايد به والي گذاشت در صورتي كه علم به خطاي او پيدا نكنيم. و همچنين تا يك اجماع محتمل المدركي نباشد يك اجماعي باشد كه محتمل المدرك نباشد از علو اسلام دست بر نداريم حتي در دست والي باشد يا استرقاق شده باشد. از اينها هيچ نبايد ترسيد به خاطر ارتكازيت اقوائيت اسلام از همهي اين نظاير. بله در اسلام كه حقيقي باشد يا مجازي باشد خيلي بايد تأمل شود. عرض كرديم ارتكازيات علو اسلام بر هر شيئي تا يك اجماعي كه هيچ احتمال خلاف يا نقل اجماعي كه هيچ كذبي و تباني در كذب درش نباشد. خيلي بايد مواظب بود. عرض كرديم همينهايي كه سندا يا دلالتا ناجورند همه را جمع كند و با همهي اينها مخالفت نكند اين خلاف احتياط است. مستفيض متواتر همهي اينها درمقابل صدور صحيح يا دلالت صحيح است. نبايد انسان به صرف اينكه اينها عامي است طريقش. خوب يحتمل الصدق و الكذب. مقيد به صدق نيستند فرض كنيم. يعني همهي كارشان مقيد به كذباند؟ تا توي كارشان صدق را داخل نكنند مشتري ندارند. قائل اگر كلامش همهاش كذب باشد كسي نميخرد بايد قاطي كند با صدق تا ازش بخرند علي هذا كار بسيار مشكلي است و اشكل از آن اين است كه اصلا كار نداشته باش. بيايند بكشند و بزنند و هرچه بكنند اهميت ندهيم چون نميتوانيم با آنها مقابله كنيم؟ خوب بايد پس كمكشان بشويم؟ فعلي هذا در اين كار به اين مهمي نبايد غفلت كرد. بلكه اگر هم خبر صحيح شد حملش كند بر موردي كه با آن مورد براي اين روشن ميشود آن كه متضمن است آن را خبر صحيح. عرض كردم ما از ارتكازيات خودمان دست بر نميداريم. اسير را كشتن اسير را فدا گرفتن. اسير را منت گذاشتن. اسير را خريدن با راهنمايياش. يك حصن معتبري را راهش را نميدانند او ميداند. بالاخره بعضي كارها را انسان بلد است و راههايي را انسان بلد است اما مخالفت شرع است نبايد اين كار را بكند.