< فهرست دروس

درس خارج فقه حضرت آیت الله بهجت

87/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

و لاينافي ذلك ما في خبر عبد الله بن سنان قال

: "قلت لأبي عبد الله عليه السلام: جعلت فداك ما تقول في هؤلاء الذين يقتلون في هذه الثغور، قال: فقال الويل لهم ليعجلون قتلة في الدنيا و قتلة في الآخرة، و الله ما الشهداء إلا شيعتنا و لو ماتوا علي فرشهم" رباط با جهاد به حسب انصاف، رباط شهادت احتمالي است و شهادت منصرف است به شهادت قطعيه و اگر در مقابل دفاع بخواهيم قرار بگيريم شهادت ابتدائيه جهاد ميشود ، و شهادت بعد الهجوم دفاع ميشود. و لکن اگر دفاع از بيضه الاسلام شد آن ديگر شهادت حقيقيه است چه دفاع بر او صادق باشد و چه نباشد. آنها حالا هجوم کردند يا ميدانيم يک ماه ديگر هجوم خواهند کرد. مخبري به ما خبر داد که اينها عازماند تا يکماه ديگر حمله خواهند کرد. پس کساني که منتظر لحوق به شهدا هستند اينها شهيد هستند ولو ماتوا علي فرشهم.

بعد إمكان إرادة المرابطين الذين هم من أتباع الجائرين أو المجاهدين بابتداء القتال معهم، أو غير ذلك مما هو غير المفروض الذي قد صرح به غير واحد من الأصحاب، بل ظاهر المنتهي الاتفاق عليه و كذا ما في خبر محمد بن عيسي المروي عن قرب الإسناد عن الرضا عليه السلام

" عن رجل من هؤلاء مات و أوصي أن يدفع من ماله فرس و ألف درهم و سيفان يرابط عنه و يقاتل يعني همين مقاتلهي در ثغور. مقاتله در ثغور فعلا منجز نيست مگر اينکه آنها معلوم باشد که حمله خواهند کرد.

في بعض هذه الثغور فعمد الوصي و دفع ذلك كله إلي رجل من أصحابنا وصي به وصيت عمل کرد و اينها را براي مرابطه داد

فقال له الرضا عليه السلام إذا كان ذلك كذلك فلايقاتل عن هؤلاء براي تقويت سلاطين جور مقاتله نکند حتي همان مقاتلهاي که در مرابطه هست و لكن يقاتل عن بيضة الاسلام معلوم ميشود اگر خوف بر بيضهي اسلام شد هميشه خودش مکلف است که خودش رباط کند يا جهاد کند

. فأخذه منه و هو لايعلم ثم علم أنه لميأن لذلك وقت هنوز وقت اينکه مرابطه کنيم نشده است يعني مرابطهاي که درش قتال احتمالي هست به اذن امام. بعد فما تقول يحل له أن يرابط عن الرجل في بعض هذه الثغور أم لا؟ فقال يرد إلي الوصي ما أخذ منه و لايرابط خير، وقت جهاد نشده است البته جهاد و مرابطهاي که در آن تقويت سلطان جور است ، فإنه لميأن لذلك وقت بعد، فقال يونس: فإنه لميعرف الوصي آن وصياي که از او گرفته است او را نميشناسد قال: يسأل عنه، قال: فقد سأل عنه فلميقع عليه سؤال کرد و تفصح کرد و پيدايش نکرد. كيف يصنع يقاتل أم لا؟ همان مقاتلهي در ثغور است که مقاتلهي احتمالي است و کشتار احتمالي است و تسبب به آن کشتار يقيني است . يا جهاد احتمالي يا جهاد قطعي. پس جهاد، محافظه کاري بر بيضة الاسلام است. ميخواهد رباط بر او صادق باشد يا نباشد. الان در صفوف مقاتلين است. عمده چيزي که در جهاد هست يقينش است و در رباط احتمالش. احتمال کشته شدن هزاران نفر است. اين مثل احتمال اينکه اين خمر است يا نه نيست.

فإن في ذهاب بيضة الاسلام درس ذكر محمد صلي الله عليه وآله

" بل لا أجد فيه خلافا عرض کرديم مسئله نقلي نيست. عقلي است. کسي که قائل به اين دين باشد بايد محافظه کاري بر بيضهي اسلام کند. صدق رباط بکند يا نکند. بايد در صفوف مقاتلين برود. بله اگر دارند کساني که مشغول هستند و کافي هستند واجب کفايي است و ديگر واجب نيست و چه بسا مستحب باشد تقويت اينها. يا اينکه به احتمال اينکه شايد اينها هم يکوقت کم بيايند.

عدا ما يحكي عن الشيخ والقاضي ولم أتحققه، بل قيل إنهما أفتيا بمضمون الخبر المزبور و إن زادا ذكر لفظ المرابطة، لكن يمكن إرادة غير المشروعة منها، هرچه دفاع از بيضة الاسلام نباشد بلکه تقويت الکفر باشد و هي التي تتضمن قتالا غير مشروع نعم صرح في النهاية والتحرير والمنتهي بعدم تأكده حال الغيبة، يعني در حال غيبت مستحب غير مؤکد است

! عرض کرديم دليلش عقلي است. فرمايش شيخ هم اگر باشد شيخ بالاي سر ماست اما معصوم که نيست. ما ميدانيم اين عقلي است و دليلش هم عقل است محافظهکاري بر بيضهي اسلام قوام اسلام بر اوست نميتوان گفت که آيا اجماع هست يا نه؟ من تعرض له اتفاق دارد. اين به درد کسي نميخورد.

اجماع محتمل المدرک خودتان ميگوييد حجيت ندارد آن مدرک احتمالي را نگاه کن احتمالش هم کافي است لازم نيست در مدرکي بودنش يقين باشد

. چون کاشفيت يقينه در اجماع لازم است از نص. پس حضور و غيبت در دفاع از بيضة الاسلام فرقي ندارد. لکن به قصد تقويت سلطان جائر نه، اين حرام است اما در صورتيکه خودش دفاع از بيضة الاسلام نباشد. و الا هيچ فرقي بين زمان حضور و غيبت نيست. اگر قائل به اين دين هستيد. محافظه کاري در دين کنيد چه به قتال قطعي و چه به قتال احتمالي. داريد تسبب ميکنيد به اينکه ولو مقاتله بشود و ولو هجوم شود بايد شما مقاتله کنيد. در حضور و غيبت. روضه فرموده است مؤکد است.بله مؤکد شايد مال استحباب باشد و الا عرض کرديم عقلا واجب است اسم مرابطه بر او صادق باشد يا نباشد. دفاع از بيضة الاسلام باشد مع المرابطه او مع الجهاد بالمقاتلة المحققة.

و کيف کان لاهجرة بعد الفتح

مع عدم ثبوته من طرقنا معارض بالآخر

. (اين بحث مربوط به صفحهي 21 کتاب الجهاد است که در درس مورخ 8/8 از آن بحث به ميان آمد و حضرت استاد (دام ظله) قدري به عقب برگشتند) اين مطلب، عقلي است. بلد، بلد اسلام شد. شما ميگوييد از بلد شرک مهاجرت واجب است عرض کرديم بلد الايمان هم همينطور است. مگر اينکه در بلد شرک هم، کساني را دارد که دفاع از او کنند و حافظ او باشند و در بلد شرک هم قوت دارد. نه، هجرت واجب نيست. بله اگر حاميانش رفتند هجرت واجب است. حالا اين روايت لاهجرة بعد الفتح ما کاري نداريم از طرق ما نيست. ما به طريقهاي احتياج نداريم. عقل ما دلالت ميکند "لاتنقطع الهجرة حتي تنقطع التوبة، و لاتنقطع التوبة حتي تطلع الشمس من مغربها" غرض در حمل اين روايت است. اين روايت از اغلاط است. نه اينکه روايت غير ثقة است. کانه خبر نداشته است از روايتي که فريقين روايت کردهاند و مسلم پيش همه است. «يملأ الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا» هيچ اصلا قائل به مهدي (عج) و ظهورش بعد از غيبتش. انگار کانه اصلا اين روايات را نشنيده است.

اما الحاق دار الايمان به دار الشرک کما اينکه شهيد فرموده است، مسئلهاي متين است

. اگر بخواهيم بگوييم. حتي مسارة هم در عمل به واقع کافي نيست بازهم نميتواند شعائر اسلام را اظهار کند و سرا بجا بياورد. اينکه دار التقيه و زمان التقية و تقيههم عامه است و واجب نيست که برود فرار کند. در همهي احوال مسارة هم فايده ندارد. ميرود خانه همه چيز خودش را عوض ميکند؟! خير، عليهذا دار الايمان هم ملحق است به دار الشرک در اينکه اگر نتوانست به همهي احکام عمل کند هجرت واجب است. نه اينکه بعضياش ميتواند و بعضياش را نميتواند، اين کافي نيست. بايد مهاجرت کند ولو براي بعضي از شعائر اسلام. روزه نميتواند بگيرد اما نماز را ميتوان بخواند همهواجبات را ميتواند فقط روزه نميتواند بگيرد و بايد با آنها مثلا ناهار بخورد.

علي هذا به حسب ظاهر کلام شهيد حدسي است و لکن حدس شهيد خيلي بالاتر از نظريات خيليها است

. شهيد براي حدسيات خودش دليل نميآورد. علي هذا اين حدس است اين در کتاب نيست اين حرفها قبول نميشود. تقيه در همهي احوال را نميشود بگوييم. در دار الايمان ميسور است و عسر ندارد و حرجي نيست. آيا واجب نيست هجرت از آن؟

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo