< فهرست دروس

درس تفسیر استاد اشرفی

89/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیات اخلاقی

درس تفسیر تخصصی ایات اخلاقی توسط حضرت ایت الله اشرفی شاهرودی سه شنبه 10/12/1389در مدرسه ی علمیه ایت الله خویی ستاد تفسیر حوزه ی علمیه ی خراسان

مطلبی را در یک جایی دیدم از فریدوجدی دایرةالمعارف فرید وجدی نقل کرده بود این مطلب مطلب جالبی است ایشان در ان مقاله می گوید که 12اساس و اصل در اسلام بوده که براساس این 12اصل و پایه اسلام رشد فوق العاده ای در زمان کوتاهی کرد و موجب شد که گرایش زیادی در بین جوامع بشری به اسلام پیشامد کرد اما میگه متاسفانه مسلمین بعد از مدتی دست برداشتند و این اصول دوازده گانه را رعایت نکردند و در نتیجه ان پیشروی قبل از بین رفت ایشان میگه اولین اصلی که در اسلام بود که موجب برای رشد اسلام بین مردم شد مخصوصا در طبقه ی روشنفکر عبارت از این که در اسلام واسطه ی بین خلق و خدا برداشته شد مثل مسیحیت و یهودیت نبود که بگن اگر می خواهی گناهت بخشیده بشه باید بیای پیش ما اعتراف به گناه کنی تا ما تو را ببخشیم اگر می خواهی بهشتی بشی بیا تا ما قطعه ای از بهشت را به تو بفروشیم میگه نه دین مقدس اسلام بین خلق و خدا واسطه را در تعبد الهی و توسل به ساحت قدس ربوبی برداشت هرکسی در خلوات خودش می تونه با خدا مناجات کند و در خلوات از گناهان توبه کند و فرمود (نحن اقرب الیکم من حبل الورید )اصل دوم و پایه ی دومی که ایشان میگه میگه در اسلام مساوات بین مردم ایجاد کرد چون در امم سابق اینطور بود که مردم معمولا به سه دسته تقسیم شده زمامداران و دینمداران و عامه ی مردم این سه طبقه بودند عامه ی مردم نوکرانی و بردگانی در مقابل ان دو طایفه ی دیگر بودند ان دو طایفه مردم را به منزله ی بندگان زرخرید خودشان می دانستند کسانی نبودند که انها در مقابل طایفه ی اول بتوانند عرض اندام کنند و مطالبه ی حق کنند اما در اسلام این مساوات را بر قرار کرد خدای متعال فرمود (انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم)یا به پیغمبر می فرماید پیغمبر ما (احفظ جناحک للمومنین )یا(واحفظ جناحک لمن اتبعک من المومنین )خوب پیغمبر به ان عظمت مامور به حفظ جناح و مامور به رعایت حال همه ی مردم می شه (لافخر لعربین علی عجمی ولا لعجمیین علی عربی )این مساوات بین طبقات انداختن این هم یک اصل دیگری در رشد و تکامل اسلام بود .

سوم اصل مشاوره که خدای متعال در قران پیغمبرش میگه (وشاورهم فی الامر )یا (امرهم شوری بینهم )خود پیغمبر هم در غزوه ی احزاب مشورتها را کرد امیرالمومنین هم هکذا و اصول مشاوره یعنی به مردم بها دادن ومردم را جزء خود دانستن این اصلی بود که رشد عقلی و تفکرات ادمیان را همراه داشت اگر مردم را کسی به حساب نیاره خوب معلومه این بیچاره ها هم از تفکر و تعقل و ان رشد فکری باز می مانند .

چهارم میگه اسلام سعادت و شقاوت را در گرو عمل خود ادم قرار داد فرمود(لیس بامانیکم ولا امانیه اهل کتاب من یعمل سوء یجز به )به ارزو کسی به جایی نمی رسد هر کس هر عملی کند نتیجه ی ان عمل را باز پس به خودش می ده یا فرمود (لیس للاانسان الا ما ساء) یا در ایات دیگری که الا ماشاءالله فرموده است به اینکه حتی به نوح خدا می فرماید وقتی میگه که (یا رب هذا ان ابنی من اهلی )خدا خطاب میگه (انه لیس من اهلک ولا تسئلن ما لیس لک به علم انی اعظک ان تکون من جاهلین )کسی که در عمل فاسد شده و ترک عمل کرده و خود را بازداشته و به قول ان علوی خسروی دهلوی که گفت تو خود گر کنی اختر خویش را بد مدار از فلک چشم نیک اختری را این را در ایات مبارکات قران و احادیث پیامبر مکرم و امیر المومنین زیاد وارد شده احتیاج به بیان در محضر شما علما ندارد اسلام بر اینکه بالاخره انچه که کشتی خودت می دروی به قول حافظ (مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته ی خویش امد و هنگام درو) این اصل در مقام انسان در اسلام شدیدا تاکید شده و مورد عنایت قرار گرفته ببینید چقدر با عقل سازگار است و چقدر در رشد وتکامل ادمیان موثر است ما به رای العین می دیدیم کشور های کمونیستی که نتیجه ی عمل عاید دولت می شد چقدر خمودگی ایجاد شده بود اما من یادم است درزمان چاوش اسکو که به دستور مرحوم امام ما رفتیم در کشور رومانی بودیم بعد از انقلاب که مدتی رفتیم ایتها در اثر اینکه این کشور های کمونیستی که نتیجه ی عمل عاید دولت می شد به قدری خمودگی و بی حسی در مردم بود که الا ماشاءالله شما الان هم که اگر تشریف ببرید می بینید همه خانه ها مخروبه دکانها بی چیز کشاورزها بی حال در کشاورزی کردن دامدارهم همین طور برای این بوده که ما برای چی کار کنیم چرا باید کوشش کنیم فعالیت کنیم اما در کشور هایی که بازگشت فعالیت انسانها به خودشون هست خوب می بینید چقدر رشد و تکامل در جهات اقتصادی و غیر اقتصادی زیاد است بنابراین یکی دیگر از مزایای اسلام میگن به اینکه در عصر ساسانیان حتی زمان انوشیروان عادل کفتند یک وقتی لشکر انوشیروان خواست به جایی بره به جنگی بره یک کشاورزی امد جلو گفت فقط شما اجازه بدید که بچه ی من درس بخواند اکر اجازه دادید که به مکتب بره درس بخواند من تمتم خرج لشکر شما را تامین می کنم اذوقه را می دم نشستند به مشاوره گفتند نه نباید کشاورز زاده درس بخواند و ملا بشه خوب این جنایتها بود در امم سابق که در اسلام یک ارزش والایی که قرارداد گفت نه هرکسی هر کاری کند عایدش به خود او می شه این یک عامل بزرگی برای تحرک افراد جامعه است وبالاخره فرید وجدی می گه پنجمین پایه واساسی که در اسلام نهاده شده عبارت از اینکه اسلام به عقل و علم ارزش داد چون تفکر این طور بود ببینید یک عامل بزرگ اعراض اروپاییان از کلیسا همین بود که کشیشان به مردم می گفتند شما عقلتان نمی رسد اساسا انچه که ما میگوییم این درست است برای اینکه ما معارفمان وابسته به اله است به مکتب الهی است و ماوراء طبیعت را عقل بشر نمی رسد بنابراین انچه که ما می گوییم چون از ماوراء عقل شماست و به قول معروف متافیزیک است باید شما بپذیرید بیچاره گالیله گفت به اینکه اقا من دیدم که زمین چگونه می چرخد اخه بیایید پشت این تلسکوپ قرار بگیرید تا شما ببینید که زمین در حال گردش است گفتند به اینکه اگر توبه نکنی تو را در اتش می سوزانیم چون یک محکمه ای تشکیل داده بودند در قرون وسطی ان محکمه هر کس بر خلاف تفکر کلیسا حرف می زد می انداختند توی اتش و می سوزاندنش به گالیله گفتند اگر نکنی تو را در اتش می سوزانیم گالیله امد توبه نامه اش را در حضور پاپ نوشت ولی در عین حال گفتند وقتی خواست خارج بشه با پاش اشاره کرد و خط دایره ای کشید یعنی زمین متحرک است خوب این مسئله که از اول گفتند خدا یکی است و سه تاست در عین حال که سه تاست یکی است یکی است سه تاست این در این کتابی که مرحوم باهنر و اقای رفسنجانی نوشتند به نام محمد خاتم پیامبران شما ببینید چه دعواهای بزرگی شد تا بالاخره بیاین یک کاری بکنند که هیچ عقلی نمی پذیرفت که اقا یکی سه تا باشد سه تا یکی باشد امدند و نشستند و انقدر با خودشون بررسی هایی کردند که بالاخره به یک کیفیتی اقانیم ثلاثه درست کنند و کنارش در عین حال مکتب توحید هم باشد خوب اینها همش این بود که می گفتند اقا انچه ما می گیم در پاپ و کشیش و کلیساها این ماوراء عقل شماست باید بپذیرید این اولا چقدر حرف مزخرفی است که در نتیجه مستلزم رکود عقل است و مردم را از تعقل و تفکر باز می دارد کنار این چقدر مستلزم برای اضافه کردن خرافات در دین است خو شما ببینید چقدر خرافات در دین ما اوردند که مع لاصف در اخباریین ما هم چون گاهگاهی مردم ساده اندیش هستند در داستانها و قصص یک سری قصص خرافی را می بینید در کتب ارزشمند خودشون هم اوردند اما اسلام ملاحظه کنید چقدر به عقل و تعقل و تعلم ارزش قائل شد فرمود (اول ما خلق الله العقل فقال له اقبل فاقبل فقال له ادبر فادبر وقال وعزتی وجلالی )من نیافریدم اعز از تو شیئی را( بک اسیب وبک اعاقب) از پیغمبر اکرم نقل شده که عرض کردند یا رسول الله فلان کس مرد عابد و زاهدو خیلی خوبی است فرمود کیف عقلک گفتند اقا ما به عقلش چه کار داریم ما می گیم مرد عابدو زاهدی است گفت( من لا عقل له لا دین له )و بعد فرمود به اینکه یک انسان عاقل اشرف است از عابد احمق الی ما شاءالله در قران ببینید چقدر به عقل وعلم تعلم تاکید کرده مخصوصا در مکتب اسلام و معارف حق پیغمبر اکرم و بعد از او امیرالمومنین( قوام الدین والدنیا باربعه بعالم ناطق مستعمل لعلمه )این مجموعه نشان می ده فریدوجدی می گه یکی از عوامل بزرگ رشد اسلام بها دادن اسلام به عقل و تفکر و علم و تعلم است .

ارزش و بها دادن به علم و همچنین ارزش و بها دادن به عمل که عمل انسان در گرو خودش است حالا توجه کنید فرمود که (ام حسب الذین اشتراه السیئات ان نجعلهم کاالذین امنوا وعملواصالحات ساء مایحکمون )چقدر زیباست این معرفت توجه به تخیل و به خیال و به امید وارزو نشستید و فکر می کنید گنه کاران با انانی که شب زنده دارند و اهل تقوی و عملند هردو مساویند افنجعل ما همچین کاری نمی کنیم ساء ما یحکمون چه بد حکم کردند و حکومت می کنند انانی که این چنین تفکر می کنند خوب در تفسیر برهان مرحوم سید هاشم تعدادی از روایات نقل می کند که می فرماید به اینکه منظور از این ایه و امثال این ایاتی که افنجعل المتقین کالفجار یا ایاتی که در جلسات قبل خواندیم می فرمایند که گفتند ان قسمت اول گنه کارانند وعتبه و شیبه وولیدند وان قسمت دیگری که فرمودند امنوا و عملوا صالحات امیرالمومنین و حمزه ی سیدلشهداو عبیدةابن حارثند حالا ما همیشه گفته ایم که بالاخره مصادیق یا شان نزولها مخصص عموم ایات نمی شوند اما در قران مجید نه در یک ایه در مکرر ایات به این اشاره می کند که مدار بر عقل است و عقل کافر و فاجر را مساوی با مومن و متقی قرار نمی ده یا شما پیش خودتون به امید ننشینید بگید ما چون غرق گناهیم و یک حسین داریم پس با عابس ابن شبیب رقبی در یک جا قرار می گیریم این چه حرفی است و این چه ارزویی است که بعد وقتی بهت میگن مثل ان پیش نمازی که گفتند خواب دید و وقتی اقا فرمود ما ظهور کرده ایم بفرمایید برید در جنگ از ان طرف سوار اسبش شد و فرار این طوری نمی شود که همه را به یک سان حساب کرد تقوی پایه هایی است که علم ادم را افزون می کند نور را در قلب جایگزین می کند( الله ولی الذین امنوا یخرجهم من اظلمات الی النور) وقتی عمل بود و تقوی بود صفحه ی دل برای پرتو افکنی خدای متعال اماده می شه و چقدر زیبا تاریخ به ما نشان می ده مردان خدا چقدر ساعات عمرشون پر برکت بود که مرحوم سعیدالعلما می گه من با شیخ هم مباحثه بودم اما من نماز شب نمی خواندم و شیخ نماز شب می خواند صبح می امدیم او بهتر از من مباحثه می کرد مطالب را بهتر تقریر می کرد چون نوری که خدای متعال بر دلها پرتو افکند حقیقت را به انسان بهتر نشان می ده خدا در سوره ی حدید هم می گه انهایی که عمل صالح می کنند در قیامت( نورهم یسعی بین ایدیهم) بعد جمعی از پشت سر میگن که بابا صبر کنید تا ما هم از نور شما( نقط بسم النورکم قیل ارجعوا وراءکم فالتمسونورا.)

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo