< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مصطفی اشرفی‌شاهرودی

95/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا عام مخصَص، در مابقی افرادش حجت است یا خیر/عام و خاص/

عرض شد که اصل وجود عام در لغت عرب قابل انکار نمی‌باشد و برخی از الفاظ برای همین معنا وضع گردیده‌اند، مانند کلمه کل، نکره در سیاق نفی، و جمع محلی به الف‌ولام.

حال صحبت در این است که بعد از ورود دلیل مخصص، آیا عام در ماسوای دلیل مخصص حجت است یا خیر؟ مثلا اگر مولا فرمود اکرم العلما و بعد در دلیل مخصص فرمود لاتکرم الفساق من العلماء؛ آیا دلیل عام در ماسوای فساق علماء حجت است یا خیر؟

یا مثلاً اگر فرمود: کل مرأة تحیض الی خمسین سنه و بعد در دلیل مخصص فرمود: القرشیه تحیض الی ستین سنه؛ در اینصورت آیا می‌توان در ماسوای قرشیه به عموم عام اخذ نمود یا خیر؟

در این فصل در سه مقام بحث می‌شود[1] .

اول: شبهه حکمیه، ناشی از حجیت عام بعد از تخصیص.

گاهی عام، با دلیلی که از نظر معنا مبیَّن و روشن است تخصیص می‌خورد که در اینصورت شک می‌شود که آیا در ماسوای مخصص عموم عام حجت است یا نه؟ بخاطر شک در تخصیص زائد اصل حجیت عام منتفی خواهد بود، چه‌آنکه بعد از تخصیص، عام در معنای مجازی استعمال گردیده و چون قرینه‌ای بر تعیین معنای مجازی در کار نیست عام در ماسوای خاص حجت نخواهد بود.

مانند لفظی که در معنای حقیقی استعمال نشده و قرینه‌ای بر تعیین معنای مجازی هم نیامده فلذا این لفظ لامحاله مجمل خواهد بود.

دوم: شبهه مفهومیه.

اگر مخصص مجمل بود و مردد بود بین المتباینین و یا بین اقل و اکثر، آیا در اینصورت عام در باقی حجت هست یا خیر؟

مثال: اگر مولا فرمود اکرم کل عالم و بعد فرمود لاتکرم زیدا، و زید مردد شد بین زید بن عمر و زیدبن بکر، آیا عام در این فرد مجمل حجت است یا خیر؟

یا اگر فرمود اکرم کل عالم و بعد فرمود لاتکرم العالم فاسق، و فاسق مردد شد بین خصوص مرتکب کبیره(فرد اقل) و یا اعم از مرتکب کبیره و صغیره(فرد اکثر)، آیا عام در ماسوای اقل حجت است یا خیر؟

سوم: شبهه مصداقیه.

مثال: اگر مولا فرمود اکرم کل عالم و در دلیلی فرمود لاتکرم الفاسق، و ما میدانیم زید عالم است اما شک داریم که آیا متلبس به فسق هم هست یا نه، آیا عام در این فرد حجت است یا خیر؟

اما مقام اول: شبهه حکمیه.

آیاعامی که بر آن مخصص وارد شده است به منزله مجازی است که قرینه معینه‌ای بر آن وارد نشده، فاصبح مجملاً، یا اینکه عام در ماسوای مخصص حجت است؟

برخی از علماء عامه قائل شده‌اند که اگر بر عام، مخصصی وارد شد، این به معنای آن است که عموم عام اراده نگردیده، پس لفظ عام در معنای حقیقی‌اش استعمال نشده و مخصص وارده هم تنها قرینه صارفه از معنای حقیقی است، و حال آنکه هر مجازی احتیاج به دو قرینه دارد، یک قرینه صارفه از معنای حقیقی ویک قرینه معینه از معنای مجازی، چه آنکه هر لفظی دارای معانی مجازی متعددی است که بر اساس علامات سببیت و مسببیت، مشابهت، مشاکلت، مجاورت و امثال ذلک، در آن معنای مجازی استعمال می‌شود؛ بنابراین اگر لفظی در معنای حقیقی استعمال نشد، باید تعیین گردد که کدام یک از معانی مجازی آن مراد است. مثلا اگر اسد که وضع شده برای حیوان مفترس در معنای حقیقی استعمال نگردید و متکلم خواست آن را در رجل شجاع یا در باز شکاری استعمال کند باید قرینه‌ معینی بر اراده هرکدام از این معانی اقامه نماید و الّا لفظ مجمل میگردد.

بله ممکن است در مواردی، یک قرینه، هم قرینه صارفه از معنای حقیقی و هم قرینه تعیین معنای مجازی باشد، مانند رایت اسدا یرمی که این یرمی هم قرینه است بر عدم استعمال اسد در شیر مفترس و هم قرینه است در استعمال اسد در رجل شجاع.

علی کل حال هر مجازی همانطور که نیاز به قرینه صارفه دارد نیاز به قرینه معینه هم دارد. حال منکرین حجیت عام در مابقی مخصص، قائلند که خود دلیل مخصص قرینه صارفه است، اما اینکه در مابقی، همه افراد مراد هستند یا بعض افراد، چنین قرینه ای وجود ندارد. مثلا اگر مولا فرمود اکرم کل عالم و بعد فرمود لاتکرم الفساق ما شک می‌کنیم که آیا عالم عادل مراد از عام است یا عالم عادل هاشمی یا... فلذا عام در همه افراد و اصناف غیر فاسق حجت نخواهد بود.

برخی هم تفصیل داده‌اند بین مخصص متصل و منفصل و قائلند مخصص متصل هم قرینه معنیه است هم قرینه صارفه، اما مخصص منفصل فقط قرینه صارفه از اراده معنای عام است، اما قرینه معینه بر تعیین معنای مجازی عام نیست، زیرا چه‌بسا مخصصات دیگری هم مد نظر متکلم بوده است که هنوز آنرا بیان ننموده، بنابراین در مخصص منفصل، عام در مابقی افراد حجت نمی‌باشد.

در مقام جواب ابتداء عرض می‌کنیم اساسا برخی از اعاظم بالمرة منکر مجازیت هستند، منهم سیدنا البروجردی و سیدنا الامام که ایشان قائلند لفظ در هیچ استعمالی مجاز نیست، بلکه در موارد مجاز، ادعاء به معنای حقیقی در کار است. مثلا در جایی که اسد برای رجل شجاع استعمال می‌گردد واقعا اسد در شیر استعمال گردیده، لکن متکلم می‌خواهد بگوید رجلی که من دیدم در واقع همان شیر شجاع بود. با این مبنا هیچ وقت لفظ در غیر معنای موضوع‌له استعمال نمی‌شود که بگوییم مجاز است واحتیاج به قرینه دارد.

اما اگر ملتزم مبنای مشهور شدیم چطور؟ در اینصورت بازهم عام مخصص، مخصوصا به مخصص متصل، هیچ گاه در معنای مجازی استعمال نشده است. اشتباه شمای منکر حجیت این است که گمان می‌کنید اگر مدخول کل مقید شد، در معنای مجازی استعمال گردیده و حال آنکه چنین نیست، زیرا کل دلات دارد بر عمومیت مدخولش، حال این مدخول هرچه میخواهد باشد، یعنی اگر عالم است دلالت بر عموم عالم دارد و اگر عالم عادل است دلالت بر عموم عالم عادل دارد. مجاز در جایی است که کل بگوییم و اراده بعض نماییم، اما اگر مدخول کل مقید گردید، دیگر اراده از تعمیم مدخول بلااشکال معنای مجاز نخواهد بود.

فلذا کل در مخصص متصل بلا اشکال در عموم خودش استعمال شده و مراد عموم مدخول است نه عموم لفظ کل. فلذا عام مخَصَص به متصل در خصوص افرادش بلاریب حجت خواهد بود[2] .

فللکلام تتمه. والحمدلله.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo