< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

94/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تصحیح واجب تخییری در مقام ثبوت

منشأ بحث: بزرگان به حسب مقام ثبوت در صدد تصحیح واجب تخییری برآمده اند. زیرا إبتداءاً به نظر می رسد که اگر یک شیء دارای ملاک ملزم است إتیان آن عقلاً و شرعاً لازم است و اگر دارای ملاک ملزم نیست پس وجوبی هم نباید داشته باشد. ولی در واجب تخییری مفروض این است که ترک ألی البدل جایز است. طبعاً سؤال پیش می آید که اگر دارای ملاک ملزم باشد نباید ترکش جایز باشد و اگر دارای ملاک ملزم نیست چرا به آن واجب إطلاق می شود. این منشأ شده که بزرگان در مقام تصحیح تصور واجب تخییری برآمده اند و تا ده قول ذکر کرده اند تا به حسب ثبوتی راهی بیابند تا جمع بین وجوب و ترک ألی البدل را تصویر کنند. دیروز هم گفتیم که این بحث دارای ثمره عملی در إستنباط أحکام نیست بلکه بحث علمی است تا ثابت شود واجب تخییری دور از قوانین عقلیه نیست. البته ما از بین أقوال مختلف و إشکالاتی که با دقتهای نظری بیان شده بسنده می کنیم به فرمایشات مرحوم آخوند.

بیان فرمایش مرحوم آخوند در واجب تخییری:

راه حل اول: ایشان می فرمایند:[1] غرض واحدی در کار است ولی غرض مولا بوسیله چند امر حاصل می شود. مثلاً: در موالی عرفیه مولا مبتلا به عطش می شود و رفع عطش می تواند بوسیله آبمیوه و یا آب عادی مطلق و .... باشد و از این راههای متعدّد می توان به آن غرض وحدانی که رفع عطش مولا است رسید. در تمام این آبهای میوه و آب مطلق شیء واحدی وجود دارد که آن رافع عطش بودن است و آنچه واجب است إتیان به رافع عطش است و آبها مصادیق رافع عطش می باشند. ولی تاره راه تشخیص رسیدن به آن هدف واحد عرفی است که مردم تشخیص می دهند و گاهی مردم راه رسیدن به آن هدف را نمی دانند که شارع مقدس راههای وصول به آن هدف را بیان می فرماید. یعنی در واقع واجب واقعی یکی است ولی مولا أفراد مختلف برای وصول به آن هدف واحد را بیان می فرماید. مثلاً کسی که در ماه مبارک رمضان عمداً إفطار کرده مرتکب گناه بزرگی شده برای پوشش آن گناه راهی وجود دارد که راه آن را مردم نمی شناسند و خداوند متعال أبزار و رسیدن به آن هدف را بیان می فرماید. عتق رقبه و صوم شهرین متتابعین و إطعام ستّین مسکین هر سه، راه وصول به هدف واحد الهی هستند. لامحاله تخییر بین این 3 تخییر عقلی است. این سه چیزی که شارع بیان می کند ملاک و اثر واحدی دارد که مثلاً پوشش گناه باشد این غرض واحد که پوشش گناه باشد دارای یک عامل واحد است که این سه، افراد آن واجب واحد هستند. همانطور که عقل در "جئنی بإنسان" حکم به تخییر در بین أفراد (زید و عمر و بکر و خالد) می کند. در عتق و صوم و إطعام هم حکم به تخییر می کند. منتها اگر أفراد آن جامع خود مکلف تشخیص داد یک مورد از آن أفراد کلی را می آورد ولی اگر خود تشخیص نداد مولا این أفراد مکلف تعیین می کند تا عقل یک کدام را انتخاب کند. آنچه در حقیقت واجب است تأمین هدف واحد است که آن هدف واحد پوشش گناه است مثلاً. پس از آنجایی که هدف، واحد است چیزی که آن هدف را ایجاد می کند نیز باید واحد باشد. زیرا "الواحد لایصدر إلّا من الواحد". آن شیء واحد که هدف پوشش گناه را حاصل می کند هم در عتق رقه است و هم در صوم شهرین و هم در إطعام مسکین و چون ما آن شیء واحد که موجب پوشش گناه می شود را نمی دانیم خداوند متعال مصادیق آن را بیان می کند تا عقل یک کدام را به إختیار إنتخاب کند.

سؤال: اگر هر سه را آوردچطور می توان گفت هدف از یک چیز حاصل شده؟

جواب: اگر همه را در عرض هم آورد، قدر جامع سبب ایجاد هدف می شود. اگر در طول هم آورد، فقط اولی باعث إتیان هدف شده و دیگران بی تأثیرند.

مرحوم آخوند فرمایش خود را مستند می فرماید به دو قانون. قانون سنخیت بین علت و معلول و قانون " باری الواحد لایصدر إلّا من الواحد". مرحوم شهید مطهری در أصول فلسفه و روش رئالیسم جلد چهارم را إختصاص داده به بحث علیّت.

اگر بین علت و معلول سنخیت نباشد هر معلولی باید بتواند از هر علتی حاصل شود. سنخیّت باید باشد تا معلول خاص از علت خاص حاصل شود.

در اینجا یک جمله معترضه بیان کنیم: نزاع شده اگر سنخیّت را بپذیریم پس باید بین خداوند متعال که علّه العلل است و بقیه مخلوقات سنخیّتی باشد. همانطور که حاجی در منظومه فرموده:

الفهاویون الوجود عندهمحقیقه ذات تشکک تعم[2]

وجود حقیقت واحده ای است که در خداوند غیر متناهی است ولی در خلق متناهی و محدود است. در مقابل گفته اند که وجود خلق با وجود خالق هیچ سنخیّتی ندارد. "تنزّه عن مجانسه مخلوقاته". خداوند علت نیست بلکه فاعل بالإراده است. یعنی چیزی را إیجاد می کند که هیچ سنخیّتی با او ندارد. "باری الواحد لایصدر منه إلّا الواحد". یعنی اگر علت متعدّد نباشد غیرممکن است که معلول متعدّد باشد. به عبارت دیگر اگر علت من جمیع الجهات واحد بود آنچه از او صادر می شود واحد است و به عکس. "الواحد لایصدر إلّا من الواحد" یعنی اگر معلول واحدی بود علت آن نیز واحد است.

مرحوم آخوند می فرماید: غرض نهایی و ملاکی که سبب پوشش گناه می شود عتق رقبه و صوم شهرین و إطعام است که بین حبط گناه و این سه مورد سنخیّت وجود دارد و از طرفی حبط گناه یک چیز است که باید از منشأ واحد صادر شود. ولی خداوند متعال سه چیز را بیان فرموده. می گوییم: این سه چیز قدر جامعی دارند تا سنخیّت آن با علت آن رعایت شود. پس این سه، مصادیق یک چیز هستند که او ایجاد حبط گناه می کند.

راه دوم: مرحوم آخوند می فرمایند:[3] مصادیق واجب تخییری هر کدام دارای مصلحت خاص هستند و هر سه دارای ملاک ملزم هستند که قاعدتاً هر سه باید مورد واجب تعیینی قرار گیرند ولو خلّی و طبعه هر کدام دارای ملاک ملزم هستند. ولی از آنجایی که جمع بین این ملاکات به خاطر تضاد ممکن نیست شارع می فرمایند: لاأقل یک مورد را إتیان کن. طبق این بیان نیازی به سنخیّت و قانون الواحد نیست.


[1] - کفایة الأصول – جلد 1 – صفحه 225 (چاپ سنگی).
[2] - مراقباً غنی و فقراء تختلف کالنّور حیثما تقوی و ضعف. شرح منظومه – انتشارات بیدار – جلد 1 – صفحه 203.
[3] - و إن کان بملاک إنّه یکون فی کلّ واحد منها غرض. کفایة الأصول – جلد 1 – صفحه 226.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo