< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

94/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تزاحم بین واجبین مشروطین به قدرت شرعی.

سخن در جایی بود که تزاحم بین دو قدرت شرعی واقع شود.

عرض شد مراد از قدرت شرعی آن است که عمل موجب تفویت تکلیف دیگری نگردد، در مقابل قدرت عقلی که چنین شرطی در آن نیست.

حال اگر بین دو عملی که هردو مشروط به قدرت شرعی هستند، مانند نذر و حج(به شرط آنکه حج را مشروط به قدرت شرعی بدانیم) تزاحم شد، گفته شده واجبی که به لحاظ زمانی مقدم است، بر واجب متاخر، مقدم می‌شود، ولو اینکه اصل وجوب مقارن باشد. مانند کسی که اول رمضان وجوب کل ماه بر او واجب می‌شود؛ حال اگر کسی فقط قادر است یک روز را روزه بگیرد، نمی‌تواند بگوید من بجای روز اول، روز دوم را روزه می‌گیرم، زیرا اگرچه روزه همه روزها بر او واجب شده و فرقی بین وجوب روزه روز اول و دوم نیست، لکن چون از فعلیت روزه روز اول هیچ رادعی وجود ندارد، همان روزه روز اول بر او واجب است و نمی‌تواند به امید اینکه فردا روزه بگیرد روزه روز اول را نگیرد.

بر این اساس گفته شده این کبرای کلی(که در واجب مشروط متقدم زمانی مقدم بر متاخر زمانی است)مانع از وجوب حج می‌شود، زیرا حج واجب مشروط به قدرت شرعی است و کسی که نذر کرده در عرفه به کربلا برود دیگر قدرت بر رفتن به حج را ندارد.

عرض شد مرحوم استاد خویی در اشکال به این مطلب خواستند بفرمایند: اگر امر دایر شد بین نذر و حج، نذر نمی‌تواند مانع از حج شود. زیرا حج مشروط به قدرت عقلی است و نذر مشروط به راجح بودن و مخالف کتاب و سنت نبودن است. بنابراین بر کسی که مستطیع شده، عمل کردن به نذر، اولاً: معلوم نیست که راجح باشد تا مانع از وجوب حج شود، وثانیاً: برخلاف کتاب الله است، زیرا فرمود: "لله علی الناس حجّ البیت".

بنابراین اگرچه استطاعت بعد از نذر حاصل شود، لکن بازهم مقدم بر نذر است، زیرا مدار در حجیت نذر و مانند آن زمان عمل به آن است نه زمان انشاء نذر.

و الذی یشهد بر اینکه مدار در نذر و یمین و عهد، زمان عمل است نه زمان انشاء، آنکه اگر زنی نذر کند مثلا صیام روزه عرفه را و در آن روز حایض شود، نه روزه آن روز بر او واجب است و نه قضایی بر او ثابت می‌شود. اما روزه‌اش واجب نیست، زیرا شرط روزه، حایض نبودن است، و اما قضاء ندارد زیرا متعلق نذر، روزه روز خاص بوده است.

بر این اساس می‌گوییم حج بر نذر مقدم است و بلکه آن نذری که موجب ترک حج شود از اساس منعقد نشده و از باب تزاحم خارج خواهد بود، چه‌آنکه تزاحم در جایی است که هردو تکلیف واجب بالفعل باشند و در مقام، نذر اصلاً فعلی نیست.

بر این اساس حتی اگر قائل شویم حج واجب مشروط به قدرت شرعی هم هست(و فقط واجب عقلی و تخلیه سرب نیست)، بازهم حج بر نذر مقدم می‌شود، به دلیل همین بیانی که عرض شد. زیرا وقتی ما دیدیم زمان عمل به نذر مستلزم ترک حج است، کشف میکنیم که اصلا نذری منعقد نشده است، زیرا موجب ترک واجب است.

این بیان مرحوم استاد خویی بود.

استاد: معنای قدرت شرعی آن شد که اگر وجوب آن مزاحم با واجب دیگر شد، خود به خود وجوبش ساقط است.

حال اگر فرض کردیم حج مشروط به قدرت شرعی شد، طبعاً بعد از اینکه ما قبل از استطاعت انشاء نذر نمودیم خود به خود وجوب حج از فعلیت ساقط میگردد؛ زیرا قبل از استطاعت مانعی از انعقاد نذر وجود نداشت و متعلق نذر راجح بود؛ فلذا نباید گفته شود حج مقدم بر نذر می‌باشد.

استاد خویی استناد به دو روایت که یکی روایت سعید اعرج و دیگری صحیحه عبدالرحمن بن حجاج است (که در آنها تصریح شده که اگر در ظرف عمل به یمین، امری بهتر و اولی از یمین بود عمل به یمین نکند و عمل به امر بهتر نماید) نموده و می‌فرمایند چون در ظرف زمان نذر حج بهتر از نذر است، فلذا نذر دیگر مشروع نیست و باید عمل به حج شود.

در جواب عرض می‌کنیم این دو روایت دلیل بر تقدم امر راجح بر نذر و یمین است اما سوال این است که در ظرف روز عرفه حج بالاتر است یا زیارت الحسین علیه السلام؟ این روایت نمی‌گوید که زیارت الحسین اصلا مشروع نیست، چراکه مستلزم ترک واجب است، بلکه این دو روایت می‌گوید در ظرف عمل، اگر امری ارجح از یمین بود بخاطر عمل ارحج، یمین ترک شود؛ اما آیا زیارت الحسین علیه‌السلام در روز عرفه راجح است و حال آنکه در روایت وارد شده که هر قدمی در زیارت امام حسین در روز عرفه برابر با صد حج است؟

علی کل حال کلام مرحوم استاد محل تامل است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo