< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

93/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: مقدمات مفوته

مقدمات مفوته آن مقدماتی است که اگر قبل از وقت عمل انجام نشود عمل غیر مقدور می شود از قبیل سیر الی مکه برای انجام حج .

سخن در این بود که به چه دلیل این مقدمات واجب می شود ؟

صاحب فصول از طریق واجب معلق آن را حل کردند یعنی گفتند قبل از وقت حج وجوب حج فعلی می شود و طبعا از وجوب فعلی حج وجوب غیری به مقدمات ترشح می کند.

ولی منکرین واجب معلق گفتند از راه احراز ملاک می توان حکم کرد عقلا تهیه مقدمات واجب است؛ زیرا از دیدگاه عقل فرقی بین اطاعت حکم فعلی و یا احراز و ایجاد ملاک ملزم نیست. پس همانطور که اگر خطر فوت واجب فعلی بود، به حکم ملازمه بین مقدمه و ذی المقدمه اتیان به مقدمات مفوته واجب است؛ همین طور اگر قبل از وقت واجب احراز کردیم ملاک واجب مسلم است و تحصیل ملاک لازم است و لو حکم بالفعل وجود نداشت ولی به حکم عقل تحصیل ملاک لازم است و تعجیز مولی از امر فعلی قبیح است .

مثلا عبدی که مولایش خواب است و می بیند فرزند مولی در خطر مرگ است اینجا ترک انقاذ فرزند مولی به بهانه نبود امر و فعلیت امر، موجب استحقاق عقاب است؛ زیرا عقلا می گویند تو یقین به ملاک داشتی و امروز که رها کردی مستحق عقاب هستی. لذا با احراز ملاک می توان گفت مقدمات مفوته را باید انجام داد، تا ملاک ملزم در ظرف خودش از بین نرود.

البته اگر ملاک مطلق بود و مقید به وقت خاص نبود، باید برای احراز ملاک به مقدمات مفوته متوسل شد. اما اگر فرضا ملاک واجب و درک آن مقید به وقت خاص شد مثل وجوب طهارت مائیه که ما از لسان دلیل کشف کردیم ملاک ملزمی که در صلاة با طهارت مائیه است منحصر به وقت صلاة است و قبل از وقت چنین ملاک ملزمی در صلاة با طهارت مائیه نیست، قهرا تهیه مقدمات برای اتیان به آن واجب موقت به وقت واجب و ملاک آن واجب لازم نیست .

این مباحث به حسب عالم ثبوت روشن شد.

 

سخن در مقام اثبات

اما در مقام اثبات از کجا باید کشف کرد که قبل از وقت وجود ملاک ملزم مسلم است و مشروط به قدرت در وقت نیست تا از قبل تهیه مقدمات لازم باشد یا این ملاک ملزم مقید و مشروط به وقت است تا تهیه مقدمات قبل از وقت لازم نباشد چون گاه در شریعت واجبی از نظر ملاک مقید به وقت خاص است مثل وجوب طهور و صلاة که قبل از وقت طهور لازم نیست .

و گاه واجبی مقید است به شرطی و لو قبل از وقت است؛ مثل حج که مقید به شرط استطاعت است. اما ملاک به مجرد استطاعت حاصل می شود و لو هنوز وقت حج نرسیده است .

و گاه واجب مقید حتی مقید به شرط هم نیست، مثل حفظ بیضه اسلام که ملاک او پیوسته فعلی و قطعی است و لو امر فعلی نباشد و درک این ملاک مقید به قدرت خاصی نیست .

طبعا در شریعت همه قسم این اقسام اربعه وجود دارد.

حال اگر در عالم اثبات شک کردیم که آیا این واجب ما از قبیل نفس محترمه است که تامین مقدماتش قبل از وقت لازم باشد یا مقید به قدرت در وقت عمل است تا تامین مقدماتش لازم نباشد یا اگر مقید به شرط است شرط حاصل شده و تامین مقدمات برای درک ملاک واجب لازم باشد؛ اگر دلیل مساعد شد چنانکه در نفس محترمه قبل از غرق فرزند مولی، باید مقدمات را تامین کرد و بعض از مقدمات مثل حج مشروط به استطاعت است که قبل از استطاعت تامین مقدمات لازم نیست و به مجرد استطاعت باید مقدمات را تامین کرد و برخی مثل طهارت مائیه بود که تامین قبل از وقت واجب نبود .

حال اگر ندانستیم که واجب از نظر ثبوت ملاک آیا مقید به قدرت در وقت است یا مطلق است، آیا باز هم تامین مقدمات مفوته قبل از وقت واجب لازم است ؟

این بحث مقام اثبات بود که گذشت که اگر دلیل لفظی نتوانست ما را رهنمون کند که ملاک واجب از کدام قسم از اقسام چهارگانه است و رسید به مقام شک، آیا تامین مقدمات چنین واجبی قبل از وقت لازم است ؟

مثل اینکه فرضا امام می خواهند وارد شهر شوند و ما نمی دانیم که اکرام امام مطلقا بر ما واجب است یا اینکه فعلیت وجوب اکرام امام و ملاک این امر مختص به قدرت روز ورود امام است و آن روز امر به استقبال امام فعلیت دارد و هم ملاک احترام مختص به قدرت در روز ورود است، نه اینکه مطلقا قبل از روز ورود هم اکرام او دارای ملاک ملزم باشد .

در این فرض که در این بلد تامین مقدمات اکرام و استقبال از امام لازم است اگر بگوئیم اکرام امام مطلقا دارای ملاک ملزم است و یا اکرام فقط در همان روز ورود دارای ملاک ملزم است حال اگر دست ما از مقام اثبات کوتاه شد مقتضای اصل عملی چیست ؟

استاد فرمود چون تکلیف فعلی نیست راهی هم برای کشف ملاک نداریم و طبعا به مقتضای اصل برائت، تامین مقدمات لازم نیست[1] ؛ زیرا اصل اکرام در روز ورود است و ملاک اکرام هم معلوم نیست از قبل باشد یا نباشد، اینجا مقتضای تمسک به اصل برائت برائت از وجوب عقلی مقدمات است و تهیه چنین مقدماتی هم لازم نخواهد بود .

آقای نائینی می فرمایند عند الشک به اطلاق متعلق تکلیف تمسک می کنیم[2] و می گوئیم متعلق تکلیف دارای ملاک است و مشروط به قدرت خاص نیست پس پیوسته متعلق دارای ملاک است و عقلا تحصیل ملاک لازم است.

مثلا مولی امر به اکرام و لزوم فلان شخص در روز شنبه کرده است اگر شک کردیم که آیا این اکرام از قبل دارای ملاک ملزم است آیا می توان گفت به اطلاق دلیل لزوم اکرام کشف کنیم که مطلقا اکرام از این شخص وارد لازم است پس برای درک ملاک باید تهیه مقدمات کرد و یا نمی توان احراز کرد و تهیه مقدمات لازم نیست .

این بحث در ترتب ثمره عملیه بزرگی دارد .

بیان میرزای نائینی

مثلا مولی امر کرده که به فلان شخص که در شنبه آینده می آید احترام کن. اگر ملاک احترام از الان فعلیت دارد و مقید به ظرف خاص نیست، پس معنایش آن است که ما می دانیم ملاک احترام او از الان ثابت است و ما از الان قدرت داریم که این ملاک را از روز شنبه آینده به احسن وجه درک کنیم و الا در روز شنبه هم دیگر وقت نیست و تدارک قهرا ممکن نیست، حال اگر شک کردیم به اطلاق اکرام وارد تمسک می کنیم و می گوئیم اکرام وارد در روز شنبه مطلقا داری ملاک است زیرا روز شنبه متعلق وجوب است اما متعلق وجوب، اکرام وارد است و آن مقید نیست بلکه مطلق است. پس کشف می کنیم اکرام وارد مطلقا دارای ملاک است، پس از همین امروز که یک هفته باقی مانده و مولی امر به اکرام وارد می کند به این اطلاق تمسک کرده و کشف می کنیم که ملاک اکرام مطلق است و مقید به خصوص شنبه نیست و می توان به حکم عقل عبید را وادار به تهیه مقدمات این عملی که ملاک ملزم او از هم اکنون موجود است نمود

اما استاد در جواب می گویند ملاک را از روی امر باید کشف کنیم و اگر امر فعلی بود می فهمیم متعلق امر دارای ملاک است و الا کشف ملاک نمی توان کرد .

بله ممکن است اکرام وارد بدون قید وقت دارای ملاک باشد اما از کجا می توان آن را کشف کرد؟ راه کشف ملاک متعلق امر دلیل اثباتی و دلیل مقام اثبات است و ما از مقام اثبات کشف مقام ثبوت می کنیم و از امر به صیام مثلا به مجرد رویت هلال کشف وجود ملاک در آن می کنیم و هکذا در منهیات .

پس اگر به هر علتی امر از فعلیت افتاد و لو به خاطر عجز مکلف، از کجا باید فهمید متعلق امر دارای ملاک است ولو در ظرفی که امر فعلی نباشد .

مثلا اگر قبل از فجر که امر به صیام فعلی نیست کشف ملاک نمی توانیم کنیم که از هم اکنون صیام قبل از فجر دارای ملاک است تا از اول فجر متطهرا صائم شویم. قبل از فجر امری نیست و امر از زمان طلوع فجر است و ملاک صیام قبل از امر از کجا کشف می شود ؟

ما می دانیم گاه امر مقید به وقت خاص است و ملاک هم مقید به وقت خاص است و چون این احتمال را می دهیم وقتی می توانیم از اطلاق متعلق امر کشف ملاک کنیم که امر باشد و الا ممکن نیست. لذا مرحوم سید در عروه فرموده است اگر کسی قبل از فجر و لو می داند اگر بخوابد نمازش قضا می شود، مانعی ندارد و می تواند بخوابد و مانعی ندارد زیرا قبل از فجر امر به صلاة صبح فعلی نیست و لازم نیست قبل از فجر خود را آماده کنیم برای اطاعت امر به صلاة صبح و ملاک ملزم هم معلوم نیست از قبل از فجر دارای ملاک ملزم باشد لذا چون احتمال می دهیم همانطور که بعد از وقت است ملاک او هم مقید به بعد الفجر باشد و تامین ملاک قبل از فجر بر ما لازم نیست مثل تامین استطاعت که قبل از استطاعت نه امر و نه ملاک آن است. سید هم می گوید قبل از وقت نه امر به صلاة است و نه ملاک صلاة و می تواند بخوابد چون ما راهی برای کشف ملاک به طور مطلق نداریم

ان قلت: ما از وجوب قضا کشف می کنیم که در خارج وقت هم صلاة یا صیام دارای ملاک است و الا چرا امر به قضا شده است و از امر به قضا کشف می کنیم این صلاة صبح یا قضاء روزه دارای ملاک است مطلقا و لو در خارج وقت پس نباید تفویت ملاک کرد و مثل ملاک ملزمی است که از دیدگاه عقل تامینش واجب بود از قبیل حفظ نفس محترمه .

قلنا: ما دو ملاک در نماز صبح می بینیم یک ملاک وقت است و دیگری ملاک اصل صلاة. ملاک وقت صلاة را قبل از وقت احراز نکردیم و از کجا می فهمیم این وقت هم دارای ملاک ملزمی است که عقلا باید آن را هم درک کنیم و باید بیدار بود تا ملاک وقت را درک کرد. فرض بر این است که از قبل از وقت امری باشد و امری قبل از وقت نیست پس ملاک وقت کشف نمی شود و آن ملاک اصل صلاة است و ما آن را با قضا تدارک می کنیم. بنابراین حرف سید صحیح است. البته گرچه احتیاط عدم جواز است و فتاوا هم همین طور است .

این محصل بحث در مقدمات مفوته غیر تعلم است و سیاتی البحث در مقدمات قبل از وقت نسبت به تعلم .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo