< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

93/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: مرحله سوم شرط مامور به

بحث منتهی شد به شروطی که برای مامور به ذکر شده و اشکال شرط متاخر گاه مربوط به حکم است که مرحوم آخوند آن را به لحاظ بر گرداندند و گفتند چون لحاظ مقارن با حکم است اشکال شرط متاخر لازم نمی آید ولی دیدیم که فرمایش ایشان خلط بین مقام جعل و مقام مجعول یعنی فعلیت حکم است .

مرحله سوم

اما نسبت به شرائط مامور به مرحوم آخوند می فرمایند مثلا در مورد زن مستحاضه، مامور به صوم است به شرط اینکه غسل در شب آینده انجام دهد که اینجا مامور به صیام است ولی مشروط است به شرط متاخری که غسل در شب آینده است و اشکال می شود چگونه می شود حکم کنیم به صحت صیام امروز در صورتی که هنوز شرط آن که غسل شب آینده است حاصل نشده است ؟

مرحوم آخوند می فرمایند[1] آنچه شرط است اضافه عمل به غسل است و در اینجا اضافه صیام به غسل موجب برای حسن شده است و این اضافه ولو مضاف الیه آن متاخر است، اما اضافه در وقت عمل وجود دارد و شرط، شرط متاخر نیست.

برای روشن شدن فرمایش آخوند دو مقدمه ذکر می کنیم:

مقدمه اول

حسن و قبح اشیاء به سه کیفیت تصور می شود:

اول: حسن و قبح ذاتی باشد مثل قبح ظلم و حسن احسان است که ذاتا اولی قبیح است و دومی حسن است .

دوم: اقتضاء حسن و قبح وجود دارد که ممکن است مانعی حسن را بردارد و به قبح مبدل کند یا قبح را بردارد و مبدل به حسن کند؛ مثل حسن صداقت و قبح کذب که مسلم است که صداقت بنفسه اقتضاء حسن دارد و به عکس کذب اقتضاء قبح دارد، ولی ای چه بسا مانعی بیاید و کذب قبیح را حسن کند مثل کذبی که در او نجات نفس محترمه باشد و یا شیء حسنی را قبیح کند مثل آنجا که صدق موجب هلاکت یا اضرار به مسلمان شود .

سوم: حسن و قبح بالوجوه والاعتبارات باشد و ممکن است که یک شیء بالذات حسن یا قبح نداشته باشد ولی بالاضافه به غرض دیگر دارای حسن یا قبح شود مثل راه رفتن که اگر به زیارت ائمه علیهم السلام اضافه شود دارای حسن می شود ولی اگر همین مشیء اضافه به جنایت به مظلوم شود متصف به قبح می شود .

مقدمه دوم

شروط بر دو گونه اند:

شرط خارجی: که باید در خارج تحقق یابد تا اثر بار شود مثل شرط مجاورت جسم محترق با نار

شرط الاضافه: که جهت اعتباری است و امری تکوینی خارجی نیست و آن از قبیل شرط الاضافه است و در اموری که اضافات شرط است این وجود اعتباری شرط است نه وجود واقعی .

حال آخوند در شرائط مامور به می گویند مثلا صیام زن مستحاضه که مامور به است به حسب ذات دارای اقتضاء حسن و قبح نیست یا ممکن است دارای حسن و اقتضای حسن باشد اما آنگاه حسن او متعلق اراده تشریعی مولی قرار می گیرد که اضافه شود به تعقب غسل شب زن شود .

در اینجا ما می بینیم که آنچه در حقیقت مامور به است عبارت است از آنچه مولی آن را حسن و متعلق غرض قرار داده است و آنچه متعلق غرض است صیام دارای حسن زائد شده می باشد به خاطر اضافه به غسل شب. پس صیامی که متعقب است به غسل شب هم اکنون دارای حسن زائد شده است مثل مشی مضاف به زیارت حضرت رضا علیه السلام که متصف به استحباب می شود، در صورتی که اصل عمل بعد حاصل می شود و مثلا نیم ساعت زمان می برد تا به حرم وارد شود و زیارت کند، ولی این عمل از همان اول ولو به حسب ذاته متصف به امر استحبابی نبود ولی چون اضافه شد به زیارت حضرت از همان لحظه اول متصف به امر ندبی شد و مثل صیام زن مستحاضه به خاطر تعقب غسل شب دارای حسن بیشتر و تعلق غرض مولی شده است .

بنابراین اولا حسن ناشی شده از یک امر عرضی که اضافه به امر دیگر باشد گردید و متعلق غرض مولی شد .

و ثانیا آنچه شرط است اضافه است که امری اعتباری است و از قبیل شرائط ذاتی نیست که از قبیل مجاورت آتش با جسم محترق باشد .

مبادله هم به نفسه دارای حسن و قبح نیست اما همین بیع اگر با رضای مالک صادر شود دارای حسن است و متعلق وفا قرار خواهد گرفت اگر هم اکنون بیعی واقع شد و اضافه به مالک شد دارای حسن و لزوم وفاست. پس بدون اضافه به مالک بیع دارای حسن و وجوب وفا نبود، اما با اضافه به رضای مالک به خاطر این اضافه دارای حسن می شود پس اگر فضولی خانه را فروخت این عمل یا قبیح است و یا لااقل متصف به حسن و وجوب وفا نمی شود، اما بیعی که مضاف به مالک باشد و مالک بعد از ولو یک هفته اجازه داد این بیع سابق متصف بالاضافة الی مالکه است و از همان زمان وقوع دارای حسن و وجوب وفا خواهد شد .

اکنون آخوند می فرماید شرائط مامور به همانا ناشی است از اضافاتی که این ماهیت به امور خارج از ماهیت دارد و گاه ممکن است مضاف الیهش امر متقدم باشد مثل صلاتی که مضاف الی الطهارة است .

و گاه ممکن است اضافه به شیئ مقارن باشد مثل صلاة الی القبله .

و ثالثة ممکن است مضاف الیه متاخر باشد ولی اضافه قرین با مامور به است مثل وجوب وفاء به بیع فضولی بنا به قول به کشف که می گوئیم این بیع به خاطر اضافه به رضای آینده مالک از زمان وقوع دارای حسن است .

حال معلوم می شود که شرائط مامور به از این قبیل است یعنی گونه هائی است که در مامور به حسن حاصل شده است و موجب تعلق امر شده است ولی این حسن به خاطر اضافه به امر خارجی است. حال آن امر خارجی گاه مقدم است مثل وضوء برای صلاة و گاه مقارن است مثل ستر و استقبال به نسبت به صلاة و گاه مضاف الیه متاخر است مثل صیام زن مستحاضه که به خاطر اضافه به غسل شب آینده متعلق غرض و امر قرار گرفته است. پس آنچه قید و شرط است اضافه است که مقارن با مامور به است ولو مضاف الیه مقدم یا مقارن یا متاخر باشد .

این بیان مرحوم آخوند بود .

بر این حرف اشکالی به حسب عالم ثبوت و اشکالی هم به حسب عالم اثبات کرده اند

اشکال ثبوتی

این بیان شما که به اضافه به شیئی عمل دارای حسن می شود این در مقام تصور و جعل قابل قبول است اما در مقام فعلیت آنگاه که اضافه فعلی شود حسن فعلی هم حاصل می شود .

اضافه یکی از اقسام عرضی اضافه مقولیه است و مقولات عشر که ده تاست حقیقتی است در اعراض نسبی که بین دو شیئ واقع می شود آنگاه دارای خاصیت عرضی است مثل ابوت و بنوت که بعد از به دنیا آمدن فرزند فعلیت می یابد و طبعا بر او آثار بار می شود، هم آثار نفسانی از قبیل محبت و هم آثار شرعی همانند ارث ولی اگر اضافه اعتباری بود نیز فعلیت آن متوقف بر فعلیت مضاف و مضاف الیه است .

صیام امروز حائض مضاف است به غسل که امشب حاصل می شود که این اضافه اعتباری است اما در این فعلیت اضافه اعتباری هم فعلیت مضاف و مضاف الیه شرط است و اگر یک طرف فقط فعلی بود و طرف دیگر بالقوة بود این اضافه فعلی نیست .

شما می خواهید بگوئید این صیام خانم در امروز بما اینکه مضاف است به غسل شب موجب برای حسن و تعلق اراده تشریعی مولی شده است که عرض می کنیم اگر طرفین اضافه بالفعل موجود بودند مثل اضافه صلاة به قبله و وضوء نعم الوفاق .

اما در صیام مضاف به غسل امشب که الآن این صیام دارای حسن شده است در صورتی که یک طرف اضافه که صیام است فعلی است و طرف دیگر هنوز نیامده و آن غسل لیل است که مضاف الیه بالقوه است، اینجا باز اضافه آنگاه فعلی می شود که طرفین اضافه هر دو فعلی باشند در صورتی که امر به وجوب صیام امروز است ولی حسن ناشی می شود از اضافه ای که به امر متاخر است و هم اکنون فعلی نیست .

یا در مورد وفاء به عقدی که از غیر مالک صادر شده است قبیح است ولی وقتی متعقب به اضافه شد دارای حسن و وجوب وفاست ولی این اضافه زمانی فعلی می شود که رضای مالک هم فعلی شود و هنوز رضای مالک نیامده شما می گوئید این بیع چون صفت تعقب به رضا را دارد دارای حسن است این قابل قبول نیست .

بر این اساس این دقت آخوند اشکال دارد .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo