< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

93/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: تقسیمات مقدمه واجب

سخن در جهت دوم بحث مقدمه واجب است و آن عبارت از تقسیماتی که برای مقدمه بیان شده است که متعدد است تقسیم اول: مقدمه داخلی و مقدمه خارجی

مقدمه خارجی: مقدمه خارجی چیزی است که وجودش خارج از ذات واجب است مثل نصب سلم که خارج از ذات صعود علی السطح است یا تهیه آب و جستجوی آب که خارج از اصل صلاة واجب است .

مقدمه داخلی: مراد از مقدمه داخلی اجزاء واجب است که مقدمه برای تحقق کل به حساب می آید و اجزاء مقده برای حصول واجب است اما اجزاء جزء واجب و داخل در خود واجب هستند .

 

تقسمیات مقدمه داخلیه

تارة هم ذات و هم تقیدش داخل در واجب است مثل رکوع که هم اصل رکوع دخل در صلاة‌ است و هم تقید او و تقدم بر سجود و تاخر از قرائت که این هم معتبر در نماز است .

اما گاه ممکن است که شیئی تقیدش دخیل در واجب مامور به باشد ولی ذات عمل دخیل در تحقق واجب نباشد مثل استقبال الی القبله که تقید آن دخیل در نماز است و هکذا طهارت خبثیه و حدثیه که اصل طهارت دخیل در نماز نیست بلکه تقید صلاة به رفع حدث و خبث دخیل است .

 

انواع مقدمه خارجیه

مقدمه خارجیه بر دو قسم است:

مقدمه خارجیه بالمعنی الاخص: تارة امری است که نه خود و تقیدش دخیل در واجب است مثل سیر به جوانب برای تهیه آب وضو که این نه خود دخیل در اصل نماز است و نه صلاة مقید به تهیه آب است گرچه صلاة مقید به طهور است. و نیز مانند نصب نردبان برای رفتن به پشت بام که نه جزء صعود علی السطح است و نه صعود مقید به نصب نردبان است .

مقدمه خارجیه بالمعنی الاعم: در این نوع مقدمه خارجی ذاتش خارج است ولی تقید واجب در او دخیل است مثل طهارت و استقبال که به یک اعتبار مقدمه خارجیه است و به اعتبار دیگر مقدمه داخلیه است به اعتبار اینکه ذاتش خارج است از اصل مرکب واجب ما، این مقدمه خارجیه است و به اعتبار اینکه واجب ما مقید است به طهارت مقدمه داخلیه است .

پس مقدمه خارجیه بالمعنی الاعم با مقدمه داخلیه بالمعنی الاعم یکی شد و شرائط یک واجب مرکب به یک اعتبار مقدمه داخلیه است چون تقیدش دخیل در مرکب است و به اعتباری دیگر مقدمه خارجیه است چه آنکه ذات او جزء مرکب نیست و از مرکب خارج است البته اینها مجرد اصطلاح است .

 

به هر حال می خواهیم بگوئیم تارة مقدمه از اصل دخیل در واجب نیست ولی تحقق واجب محتاج به این مقدمه است مثل تهیه آب یا نصب نردبان در صعود علی السطح و اخری مقدمه تقیدش دخیل در واجب است ولی ذات عمل خارج از واجب است .

و ثالثة مقدمه هم قیدش و ذاتش و هم تقیدش دخیل در واجب است مثل اجزاء عمل .

 

بررسی دخول انواع مقدمه در محل نزاع

حال شکی نیست که بحث از ملازمه بین وجوب واجب و جوب مقدمه، در مقدمه خارجیه بالمعنی الاخص داخل است یعنی آن مقدمه ای که تحقق واجب محتاج اوست ولی نه خودش دخیل در عمل است و نه عمل مقید به اوست مثل تهیه آب برای غسل و وضو این داخل در بحث ماست یعنی بحث می کنیم که وقت زوال که نماز واجب شد آیا تهیه آب برای وضو واجب است یا نه ؟

و هکذا مقدمه داخلی بالمعنی الاعم که تقیدش دخیل است ولی ذاتش خارج از واجب است مثل وضو گرفتن و استقبال قبله و ستر در نماز که مامور به به وصف مامور به متوقف بر این امور پس واجب یتوقف علیه و بلا اشکال در بحث تلازم داخل است .

 

محل نزاع

انما الکلام در مقدمه داخلیه بالمعنی الاخص یعنی آنچه هم ذات و هم تقیدش دخیل در مرکب مامور به است مانند رکوع و سجود در نماز .

ربما یقال خیر، وجوب اجزاء عین وجوب مرکب است در صورتی که وجوب مقدمه غیر از وجوب ذی المقدمه است زیرا اگر به فرض قائل به ملازمه شویم بلاریب وجوب مقدمه مترشح از وجوب واجب است و وجوب آن غیری است که به خاطر ذی المقدمه واجب شده است در حالی که در اجزاء وجوبشان عین وجوب واجب است یعنی امر به صلاة امر به تمام این پیکره مرکب است که متشکل از اجزائی مانند رکوع و سجود و تکبیر و تشهد و تسلیم است پس اولا معلوم نیست اجزاء مقدمه باشند .

ثانیا وجوب آن‌ها مترشح از وجوب واجب نیست بلکه وجوبشان عین وجوب واجب است پس نمی توان وجوب مقدمه را به مقدمه داخلی بالمعنی الاخص تسریه داد .

به عبارت دیگر نمی توان وجوب مقدمه را شامل وجوب اجزاء دانست زیرا اولا اجزاء مقدمه مرکب نیستند بلکه عین مرکبند و فرق بین جزء و کل به اعتبار است به این معنا که اگر جزء را لا بشرط بسنجیم و اعتبار کنیم نامش جزء است و اگر به شرط انضمام لحاظ کنیم همان کل است پس رکوع لابشرط جزء الصلاة است و به شرط انضمام همان صلاة است پس واقعیت وجوب رکوع غیر از وجوب واجب نیست در صورتی که باید وجود مقدمه منحاز از وجود ذی المقدمه باشد و این دو در اصل هستی و وجود متحدند. لذا گفته اند جزء مقدمه نیست و بر فرض اطلاق مقدمه بر آن، وجوب جزء مقدمی نیست بلکه همان وجوب ذی المقدمه است نه مترشح از ذی المقدمه پس وجوب رکوع عین همان وجوب صلاة است زیرا امر به صلاة منبسط است به امر به اجزاء .

به علاوه مستلزم اجتماع مثلین است[1] که این مانع از وجوب مقدمی نماز است زیرا اگر جزء مقدمه بود و دارای وجوب مقدمی بود لازم می آيد در جزء دو وجوب جمع شود یکی وجوب نفسی که ناشی از امر به مرکب است و دیگری وجوب غیری که ناشی از مقدمیت است و این مستلزم اجتماع مثلین است که مانند اجتماع ضدین محال است پس ممکن نیست که جزء دارای اتصاف به وجوب مقدمی شود .

بر این اساس گفته اند مقدمه داخلی بالمعنی الاخص از دایره بحث وجوب مقدمه خارج است. البته این بحث مثمر ثمر نیست .

اما اینکه نفی مقدمیت کردیم و گفتیم فرق بالاعتبار است واقعا چنین است و فرق به لحاظ لا بشرطیت و بشرط شیئیت است که موجب تعدد بین جزء و کل نیست .

اما اینکه گفته اید ممکن نیست وجوب جزء غیری باشد این هم صحیح است زیرا وجوب جزء مترشح از کل نیست تا وجوبش غیری باشد بلکه وجوبش عین وجوب کل است که کل دارای یک وجوب منبسط بر اجزاء است و بر این اساس وجوبش وجوب منشعب از کل است نه مترشح از وجوب کل .

 

مناقشه در جهت سوم

ولی جهت سوم که اجتماع مثلین بود این قابل مناقشه است زیرا اگر به فرض معقول باشد که جزء مقدمه کل باشد و متصف به وجوب غیری باشد این موجب اندکاک وجوب است نه اجتماع مثلین و جمع شدن دو شیئ متماثل در صورتی که قابل اندکاک باشد در شرع و بلکه در تکوین زیاد است مثلا کون الصلاة فی المسجد که مستحب است و اصل نماز واجب است و در نتیجه در نماز واجب در مسجد هم امر ندبی دارد و هم امر ایجابی و بازگشت به یک وجوب مندک می شود یا نذر الصلاة جماعة که هم وجوب نذر و هم استحباب جماعت است بازگشت این دو که با هم جمع می شوند به یک وجوب آکدی است که آن دو تشکیل می دهند نه از قبیل اجتماع مثلین یا اجتماع امثال .

به هر حال و الذی یسهل الخطب آن است که بحث وجوب مقدمه در اجزاء جاری نیست زیرا اگر وجوب اجزاء ثابت باشد به همان وجوب اصلی است نه وجوب غیری و تبعی .

البته این اشکال به مبنای تضاد بین احکام خمسه است .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo