< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

92/11/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: کلام در بساطت مشتق در نزد محقق نائینی

گفتیم جمعی از بزرگان قائل به ترکیب در مشتق از نظر معنا در لغت هستند پس ضارب به معنای مرد زننده است و در تفاسیر لغویین و در نحو و صرف مشتقات را معمولا مرکب از ذات و مبدا و تلبس ذات به مبدا می‌دانند

اما در قبال این نظریه مشتق را فقط مشتمل بر دو دال و دو مدلول می‌دانند که یکی همان مبدا است در همه موارد مثلا ماده «ض» و «ر» و «ب» در ضارب دارای معنائی است که حتی انتساب هم در او نخوابیده است مثل اسم مصدر که همه مشتقات از او مشتق است که حتی خود مصدر از او مشتق است و هم مشتق از او مشتق است؛ مثل ضارب و مضروب. اما مشتق مرکب است از یک ماده که دال بر اصل هویت ضرب دارد و یک هیئت که دال بر قیام مبدا به شیء .

آقای نائینی هیئت را دال بر قابلیت حمل می‌دانند و فرقش با هیئت مصدر آن است که در مصدر به همان ماده لحاظ شده است به شرط لای از حمل و هیئت مشتق نشانه آن است که ماده لا به شرط از حمل لحاظ شده است، لذا چون مصدر به شرط لای از حمل است قابل حمل بر ذات نیست، ولی مشتق قابل حمل بر ذات است، پس معنای مصدر و مشتق از نظر اصل ماده فرقی ندارد در نزد قائل به بساطت .

پس بحث ترکیب مشتق و بساطت آن حول این دور می زند که گرچه یک لحاظ و تصور در مفاهیم همه الفاظ بیش نیست. ابتداءا از شنیدن هر لفظی یک معنا از ذهن مخاطب خطور می کند مثل ضارب و مضروب، منتهی قائل به ترکیب می گوید این ملحوظ ما در آن سه چیز مندمج است همانطور که در لفظ دار هم چند چیز است و در آن اتاق و آشپزخانه و جدار است

قائل به ترکیب قبول دارند آنچه ملاحظه می‌شود یک مفهوم است ولی این مفهوم در او مندمج است ذات و مبدا و نسبت ذات به مبدا .

اما قائل به بساطت می گوید ملحوظ در مشتق امر بسیط است و همان معنای ضرب یا اسم مصدر است و تنها فرق در اعتبار لابشرطیت و به شرط لائیت است پس تحلیل عقلی مراد نیست؛ زیرا هر معنائی قابل تحلیل است مثلا شجر ذات له الشجریه است. با اینکه شجر در لغت بسیط است اما با نظر عقلی جنس و فصل برایش در نظر گرفته می‌شود .

پس اصل مورد بحث روشن می شود که این بساطت و ترکیب در لحاظ تصوری مرکز بحث است نه در تحلیل عقلی که استاد فرموده است .

در مساله چهار قول است که فهرست آن را امروز عرض می کنیم و به ادله محقق نائینی می پردازیم .

اولین قول از محقق نائینی است[1] که گفته است که مشتق به معنای همان مبدا اشتقاق است و فرق آن با مصدر به اعتبار و لحاظ بشرط لائیت و لابشرطیت است و می گویند مشتق منتزع است از مبدا اشتقاق و با مبدا اشتقاق یکی است از نظر معنا و فرق در مقام لحاظ معنی به صورت مستقل در قبال ذات یا به صورت لا بشرط از ذات است .

دومین قول از مرحوم آخوند است که قائل به بساطت است منتهی معنای مشتق منتزع از ذات عند التلبس است که خواهد آمد .

سومین قول از محقق عراقی است که می گوید معنای مشتق مبدا است به ضمیمه نسبت؛ زیرا مشتق مرکب است از ماده و هیئت که ماده دلالت بر همان معنای مبدا اشتقاق دارد و هیئت دال بر نسبت است، پس ضارب به مادته دال بر حدث ضرب و به هیئته دال بر انتساب به ذات است، منتهی چون نسبت بدون طرفین محقق نمی‌شود، به دلالت التزامی، دلالت بر ذاتی که آن مبدا به او نسبت داده شده دارد، اما مفاد خود ضارب نیست بلکه ذات به دلالت التزامی این دلالت را دارد که توضیح این قول هم خواهد آمد .

چهارمین قول از سیدنا الاستاذ به تبع محقق اصفهانی است که می گوید مشتق ذات ثبت له المبدا است و تلبس بالمبدا که توضیح این قول خواهد آمد .

ابتدا به فرمایش آقای نائینی می پردازیم ایشان مشتق را بسیط دانستند یعنی فرمایش ایشان نفی ترکیب در عقد سلبی و بساطت عقد ایجابی دارد .

اما مشتق مرکب نیست به چهار دلیل :

برهان اول محقق نائینی: همان است که در کلام میر شریف گذاشت که اگر مشتق مرکب باشد چه از مفهوم شیء و ذات و چه از مصداق شیء لازم می‌آید بر تقدیر اول اخذ عرض عام در فصل و بر تقدیر دوم انقلاب قضیه ممکنه به ضروریه

توضیح جواب

مشتق اگر مرکب باشد به معنای ذات ثبت له المبدا است و ضارب ذات ثبت له الضرب است اما این ذات مفهومش آن نیست که امری جدای از مبدا باشد، بلکه امری که مبدا به او قائم است و لذا مبهم من جمیع الجهات است که هم صادق است بر ممکنات و هم بر واجب الوجود صادق است که با صفاتش متحد است و نیز صادق است بر اعتباریات مثل زوجه و بر انتزاعیات مثل ممتنع. معنای ممتنع هم یعنی ذات ثبت له الامتناع ای ما یقوم به الامتناع نه اینکه موجودی است که امتناع به او قائم باشد .

پس مراد از ذات موجودی غیر از وجود مبدا نیست بلکه مراد مفهوم عام و مبهم من جمیع الجهات که یقوم به المبدا آن هم قیام در مقام تصور، لذا به خدا هم واجب و عالم می گویند اما این به معنای ذات مستقل و علم مستقل نیست یا اینکه در شریک الباری ذاتی داریم که متصف به صفت امتناع است، بلکه ذاتی که در معانی مشتق اعتبار می کنیم مفهومی کلی است که از نظر تصور مبدا به آن قائم است، لذا این اشکال میر شریف که فرموده اگر ذات به مفهومه در معنای ناطق اخذ شود مستلزم قیام عرض به فصل است؛ در اثر خلط بین مباحث فلسفه و معنای لغوی شده است بله در منطق فلسفی این دقت هست اما در لغت معنای ناطق ما یقوم النطق است بلکه این ذات مثل ذات در ممتنع یا واجب است که ابهام واجمال دارد و مراد مفهوم ما یقوم به الامتناع و الوجوب است .

بنابراین مانعی ندارد که بگوئیم در معنای مشتق مفهوم ذات اخذ شده است و اشکال میر سید شریف خلط بحث است و اما اینکه اگر مراد از ذات مصداق باشد، مشکل انقلاب ممکنه به ضروریه پدید می‌آید؛ این نیز درست نیست؛ زیرا محمول در زید ضاحک، مصداق ضاحک نیست بلکه محمول مصداق ذات مقید به ضحک است پس عقد الحمل مرکب است از ذات به وصف انتساب به ضحک است و آن ثبوتش برای ذات موضوع به نحو امکان است و ضروری نیست پس برهان اول ناتمام است .

برهان دوم محقق نائینی

مشتق بر ذات بیسط هم حمل می‌شود مثلا با اشاره به رنگ سفید می‌گوئیم هذا ابیض یا مثلا به نور می گوئیم النور نیر و این حمل شاهد بر بساطت مشتق است که در مثل النور نیر، اگر نیر به معنای ذات ثبت له النور باشد، حملش بر نور غلط است پس نشانه آن است که در مفهوم غیر از اصل مبدا چیزی نخوابیده است و در الله عالم باید ذات خدا غیر از علم او باشد و این غلط است که خدا هم مرکب باشد از ذات و صفت .

جواب این برهان نیز از جواب برهان قبل روشن می شود، چه آنکه گفتیم مقصود از ذات در معنای مشتق «ما یقوم به المبدا» است گرچه وجود آن شیء متحد با مبدء باشد .

برهان سوم محقق نائینی

اگر مشتق مرکب باشد باید مبنی باشد؛ زیرا در مبنی یا شباهت وضعی باید باشد یا شباهت معنوی. اگر مشتق مرکب باشد از ذات و نسبت چون نسبت معنای حرفی است، باید مشتق مبنی باشد .

بعضی در جواب گفته‌اند این قانون سماعی است و این دلیل بر مدعا نمی شود زیرا قوانین سماعی ضابطه کلی ندارد .

بعضی دیگر گفته‌اند: آن در جائی است که معنای حرفی در حقیقت قائم به خود معنای لفظ نباشد مثلا اسماء اشارات و موصولات مبنی هستند؛ زیرا در مثل من موصوله حالت انتزاعی و غیر استقلالی در او هست و نیاز به صله دارد اما در جائی که اسمی مجموعی است از ذات و مبدا و نسبت بین این دو این را نباید به موصولات مانند الذی قیاس کرد که معنایش ناقص است و نیاز به یک شیء اضافی در افاده دارد در مثل موصولات خود معنا مستقل نیست اما در مشتق معنا مستقل است چون مجموعه ای است از ذات و مبدا .

ادله میرزا برای نفی ترکیب همه قابل مناقشه است .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo